قدیم به یعقوب مهر نهاد. دادخواهی از سلاله ی نیک و ستم ستیزی از
از مهر سرشته شد نهادت، تا سختی روزگار بینی
قدیم به یعقوب مهر نهاد. دادخواهی از سلاله ی نیک و ستم ستیزی از
نسل پاکان و آزادگان تاریخ!
از مهر سرشته شد نهادت، تا سختی روزگار بینی
سخت آمدت ای یل جوانمرد، بر قوم بلوچ فشار بینی
بیداد و ستم ترا کشانید، در سنگر رزم راد مردان
امید که میوه ی عدالت، در خاک وطن به بار بینی
رزمنده ی راه عدل و دادی، بیداد کجا کنی تحمل؟
سختی و محن و رنج بسیار، از دشمن پست و خوار بینی
مهرت به دل بلوچ مظلوم، آزاده به هر کجای گیتی
از جور و ستم هر آنکه نالد، در سنگر و در کنار بینی
فرهیخته را نهاد پاکست، تسلیم نمی شود به بیداد
در راه رهایی و عدالت، فکرش همه دم به کار بینی
آزادی و راحت تو خواهم، بهروزی و شادی بلوچان
امید که لاشه ی ستم را، در محبس و روی دار بینی
از رنج و ستم رهند مردم، جلاد ستم نگون به دوزخ
شادان رخ کودک بلوچ را، هر روزه تو در بهار بینی
فرزاد جاسمی