اقلیت‌سازی در جغرافیای قومیتی/ حبیب الله سربازی

اکبر ترکان، مشاور عالی رئیس ‌جمهور و دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد تجاری-صنعتی، سی‌ام دی ماه سال ۹۵ در گفتگو با تابناک از برنامه‌ی دولت برای ارتقای جمعیت تا دستکم ۲ و نیم میلیون نفر و اسکان جمعیت جدید در سواحل مکران در جنوب بلوچستان خبر داد.

اقلیت‌سازی در جغرافیای قومیتی/ حبیب الله سربازی

اکبر ترکان، مشاور عالی رئیس ‌جمهور و دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد تجاری-صنعتی، سی‌ام دی ماه سال ۹۵ در گفتگو با تابناک از برنامه‌ی دولت برای ارتقای جمعیت تا دستکم ۲ و نیم میلیون نفر و اسکان جمعیت جدید در سواحل مکران در جنوب بلوچستان خبر داد.

مقاله‌ی پیش رو، به طرح توسعه سواحل مکران، طرح‌ها و برنامه‌ها، بیم‌ها و امیدها می‌پردازد.

***

چند صباحی است که رسانه‌های ایران با ولع از طرح “توسعه پایدار سواحل مکران” صحبت می‌کنند. مسئولان دولتی و نظامی هر کدام به شیوه، لحن و ادبیات متفاوتی از اهمیت “سواحل مکران” می‌گویند. رهبر ایران از این منطقه به عنوان “گنج فراموش شده” یاد کرده و دستورات محکمی برای حضور نیروهای مسلح و استفاده از موقعیت استراتژیک این منطقه صادر کرده است. پس از آن سپاه پاسداران و نیروی دریایی ارتش در منطقه مستقر شدند. امنیت داخلی سیستان و بلوچستان با مصوبه کمیسیون امنیت ملی مجلس به سپاه پاسداران محول شد و نیروی دریایی ارتش، بزرگ‌ترین پایگاه دریایی خود را در پسابندر نقطه‌ی صفر مرزی با کشور پاکستان تاسیس کرد و دو نقطه‌ی دریایی دیگر را در دست تاسیس قرار داد. در این مدت سیلی از نیروهای امنیتی در روند افزایش جمعیت سواحل مکران به بلوچستان سرازیر شدند. وبسایت تسنیم نوشت که حبیب‌الله سیاری، فرمانده‌ی نیروی دریایی ارتش، روز جمعه ۱۲ آذر ماه سال ۹۵ طی سخنانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران گفته است: “[تا کنون] نیروی دریایی ۱۰ هزار نفر از پرسنل خود را در مکران مستقر کرده است”.

سپاه پاسداران نیز هزاران نفر از پرسنل خود را به بلوچستان گسیل کرده است(آمارهای رسمی اعلام نمی‌شوند). کلیه‌ی نیروهای نظامی دیگر از قبیل نیروی انتظامی و شاخه‌های زیر مجموعه، وزارت اطلاعات و غیره یعنی شامل هزاران نفر از کادر تا سرباز -که در خوش‌بینانه‌ترین حالت بیش از ۹۰ درصد متشکل از نیروهای غیر بومی هستند- نیز در بلوچستان مستقر شدند.

شرکت‌های وابسته به نیروهای مسلح در بلوچستان فعال شده‌اند؛ شرکت ناجی پوشش، که اکنون قطب تولید البسه نظامی کل کشور محسوب می‌شود، در زاهدان تاسیس شد. تجارت مرزی به انحصار نیروهای مسلح درآمده است. زمین‌های ارزشمند بلوچستان در سواحل مکران و مناطق دیگر، توسط ارگان‌ها و نظامیان خریداری و وارد چرخه‌ی فعالیت‌های مختلف شدند. با این حال، نه تنها خرید و فروش مواد مخدر کم‌تر نشد بلکه سیر صعودی پیدا کرد، و مرز سراوان که ۳۰۰ کیلومتر آن به طور رسمی تحت سیطره و کنترل سپاه پاسداران است، به گفته‌ی سردار رحیمی، فرمانده‌ی نیروی انتظامی در گفتگو با ایسنا، بالاترین آمار ورود مواد مخدر به استان را به خود اختصاص داده است. و به تبع رفتارهای خارج از قانون در بین نیروهای مسلح افزایش پیدا کرده است. آمار آزار و اذیت مردم بلوچ اهل سنت به نام “مبارزه با قاچاق کالا” روند صعودی پیدا کرده؛ آمار کسانی که به خاطر حمل کالاهای مصرفی و عدم توجه به “ایست” ماموران کشته و زخمی شدند، به ده‌ها نفر رسید.

جان کلام یعنی: جامعه‌ای با صدها نیروی نظامی که به هیچ کس جواب پس نمی‌دهند و مردمی که ۵۲ درصد از کل جمعیتشان در روستاها زندگی می‌کنند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

مکران کجاست؟

منطقه‌ی مکران از شرق استان هرمزگان تا شرق استان سیستان و بلوچستان گستردگی دارد (گرچه شمولیتش در آن سوی مرز به بلوچستان پاکستان می‌رسد) و شامل شهرستان‌های ساحلی مختلفی هم‌چون سیریک، جاسک، کنارک و چابهار می‌شود.

ساکنان این منطقه با جمعیت تقریبی یک و نیم میلیون نفر از قوم بلوچ، و سنی مذهب هستند.

“توسعه پایدار” چیست؟

لازم است دقت کنیم که “توسعه پایدار” توسعه‌ای درون زا و نظام مند و متعادل است که بینش سیستمی را در همه‌ی رشته‌ها مطرح می‌سازد. توسعه پایدار در پی فقر زدایی، ایجاد تعادل میان کشورهای جهان و به گونه‌ای همزیستی مسالمت آمیز است و بر صلح و استفاده‌ی بهتر از منابع و به ویژه منابع تجدید شونده تاکید دارد. یعنی، در توسعه پایدار تلاش می‌شود با فقرزدایی، استفاده‌ی بهتر از منابع، بهبود کیفیت زندگی، بهره برداری صحیح از منابع طبیعی و نیروی انسانی، نگهداری منابع برای حال و آینده، به وضعیت منطقه سامان داده شود.

ابزارهای اصلی توسعه پایدار عبارتند از: ترویج آموزش و آگاه سازی، اشاعه دانش، مهارت‌ها و معرفت سنتی، نهادینه کردن بهداشت، امنیت و اشتغال کامل.

از “طرح توسعه سواحل مکران” چه می‌دانیم؟

– آن‌چه “طرح توسعه مکران” خوانده می‌شود، در واقع شامل منطقه‌ای از میناب در محدوده‌ی بندر تیاب تا خلیج گواتر است که در این طرح جاسک و چابهار به دلیل موقعیت جغرافیایی برجسته، از محوریت برخورداراند.

– سال ۱۳۸۷: تاکید آیت الله خامنه‌ای بر استفاده از “گنج سواحل بکر دریای عمان”

– سال ۱۳۹۰ بازدید آیت الله خامنه‌ای از منطقه و تاکید بر توسعه سواحل مکران

– سال ۱۳۹۱: مصوبه ۵۵۱ شورای عالی امنیت ملی مبنی بر تشکیل کارگروه توسعه سواحل مکران

– سال ۱۳۹۲: بازدید رئیس جمهور از بندر جاسک و تاکید بر “توسعه سواحل مکران”

– سال ۱۳۹۳: مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری مبنی بر ضرورت تهیه‌ی طرح ویژه‌ی توسعه و عمران مکران

– در سیاست‌های کلی برنامه‌ی ششم توسعه کشور (۱۳۹۵-۱۳۹۹) که شامل توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است، با تاکید بر “توجه رهبر”، توسعه سواحل مکران جزو اولویت‌ها و برنامه‌های محوری تلقی شد.

– کارگروهی به نام “ستاد توسعه سواحل مکران” با ریاست اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور ایران تشکیل شده است.

– “سازمان توسعه سواحل مکران” به عنوان سازمان توسعه‌ای با شخصیت شرکتی برای برنامه ‌ریزی، اجرا و نظارت بر برنامه‌های توسعه در سواحل مکران در محدوده‌ی شهرستان‌های میناب، سیریک، جاسک، چابهار و کنارک ایجاد می‌شود.

– در سایت ستاد توسعه سواحل مکران در مورد توسعه این منطقه نوشته شده است: “ماموریت کارگروه توسعه سواحل مکران سیاست‌گذاری و راهبری توسعه پایدار سواحل مکران و بالفعل نمودن ظرفیت‌ها و توانمندی‌های منطقه در راستای سیاست‌های کلان منطقه است”.

– کلیتی به نام طرح‌های کلان احداث پتروشیمی نگین مکران، احداث مجتمع فولاد مکران، توسعه و افزایش تفریغ و بارگیری اسکله‌ها و شهرک‌های صنعتی از کنارک تا جاسک در دستور کار قرار گرفتند.

– اکبر ترکان، مشاور عالی رئیس‌جمهور و دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد تجاری-صنعتی (۳۰ دی ماه ۹۵) از برنامه‌ی دولت برای ارتقای جمعیت تا ۵ میلیون نفر و اسکان افراد جدید در سواحل خلیج فارس و مکران خبر داد که در این میان دست‌کم جمعیتی ۲ و نیم میلیون نفری سهم سواحل مکران، محل سکونت بلوچ‌ها، خواهند بود.

– اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور از برنامه‌ی ایجاد شهرهای جدید از پسابندر تا جاسک برای اسکان و تزریق جمعیت خبر داد.

– عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در نشست آئورا گفت: “سیستان و بلوچستان ظرفیت جمعیت پذیری خوبی دارد و با اقداماتی که در حوزه‌ی راه، شهرسازی از جمله تاسیس شهرهای جدید انجام شده، مطمئنیم جمعیت خوبی در این استان جذب می‌شود”(ایسنا).

– مسئولان مربوطه از ساخت نقطه‌ای تمدنی در مکران سخن گفته‌اند که حاکی از تمدن سازی با چاشنی مذهب حاکم خواهد بود.

– حسین دهقان، فرمانده‌ی رده‌های مختلف سپاه پاسداران و وزیر دفاع دولت روحانی به عنوان دبیر ستاد توسعه سواحل مکران تعیین شده است.

آن‌چه از طرح توسعه سواحل مکران نمی‌دانیم

– چرا باید جمعیت جدید میلیونی تزریق شود؟

– این جمعیت از کجا گسیل می‌شوند و کجا اسکان پیدا می‌کنند؟ و وضعیت مردم بومی پس از اقلیت شدن در جغرافیای خود چگونه خواهد بود؟

– برنامه ریزی و بودجه بندی توسعه سواحل مکران چگونه است؟

– نهادهای سرمایه گذار در بخش‌های مختلف چگونه پیش بینی شده‌اند؟

– جایگاه بومیان در تصمیم گیری و اجرای طرح توسعه چقدر است؟

– با توجه به نبود نیروهای بومی در بخش‌های پتروشیمی و فولاد و طرح های دیگر، آیا برنامه ریزی برای آموزش و به کارگیری از بلوچ‌ها در مشاغل صورت گرفته است؟

– چرا برای توسعه سواحل مکران بومیان حضور چندانی ندارند؟

– آیا پس از استقرار جمعیت در بلوچستان و اقلیت شدن بلوچ‌ها، طرح تقسیم استان سیستان و بلوچستان کلید می‌خورد؟

– آیا این طرح صرفاً جهت استفاده‌های کلان حاکمیت از موقعیت استراتیژیک سواحل مکران است یا مردم بلوچ از آن منتفع می‌شوند؟ و این انتفاع آیا قطره‌ای از دریا خواهد بود یا به میزان ارزش و با در نظر گرفتن عمق محرومیت منطقه خواهد بود؟

– و …

سواحل مکران

در واقع پاسخ به پرسش‌های بالا و پرسش‌های از این دست بسیار سخت است، چرا که “طرح توسعه سواحل مکران” بیش‌تر در بوق کرناهای رسانه‌ای و سمینارهای آن‌چنانی و در قالبی مجمل از زبان مسئولان مربوطه مطرح می‌شود. اما با دقت در وضعیت حال حاضر و همان اندک اشارات به سیاست‌های موجود و کلیات طرح‌هایی که بیان شده‌اند عمق جدیدی از تبعیض و طوفان سهمگینی از بی‌عدالتی‌ها درک می‌شوند.

بیش‌ترین نگرانی مردم بلوچ در این طرح، همان مشکل ریشه‌ای و اصلی همیشگی است؛ که با وجود نگاه “امنیتی” و “بی اعتمادی” حاکمیت به بلوچ‌ها که سال‌ها بلوچستان را محروم‌ترین نقطه‌ی کشور قرار داده است، چگونه برنامه‌ی توسعه سواحل مکران به نفع مردم خواهد بود؟

در واقع این نگرانی بسیار جدی است و متاسفانه با قرائت کلیات طرح، آینده‌ی روشنی برای مردم بومی تصور نمی‌شود. چرا که اساساً نگاه “بی اعتمادی” و “امنیتی” هم‌چنان وجود دارد و هیچ تغییری نکرده است و شعارهای “توسعه پایدار” برای سواحل مکران جز گذرگاهی برای اهداف کلان حاکمیت نیست. به این دلیل که در این طرح هیچ گونه مکانیزمی برای مشاغلی که مردم بومی با آن درگیر هستند در نظر گرفته نشده است. کشاورزی، صیادی و مرز سه راه اصلی کسب درآمد بومیان هستند که در هر سه بخش با مشکلات جدی رو به رو هستیم.

در بخش کشاورزی مشکل آب یکی از جدی‌ترین مشکلات است، و کم آبی در سیستان و بلوچستان از مرز بحران گذشته است، و نیروی کار در این بخش از کمبود امکانات و توجه رنج می‌برند، و محصولات و یا زمین‌ها و نیروهای کار بیمه دریافت نمی‌کنند و برای پیشرفت این صنعت هیچ جدیتی مشاهده نمی‌شود.

صیادان نیز هم‌چنان به شکل صید انتظاری ماهیگیری می‌کنند، و جبر محیط و استفاده از ابزار آلات سنتی، فشارهای مختلف نیروهای مسلح بر قایق‌ها و لنج‌های صیادی، عدم ساماندهی و حمایت از این قشر مشکلات فراوانی ایجاد کرده است و در بحث توسعه چندان در این بخش توجهی مبذول نشده است.

هم‌چنین، وضعیت مرز بسیار اسفناک است. یا بازارچه‌های مرزی غیر فعال‌اند و یا این‌که تجارت‌ها در آن کاملا انحصاری و امنیتی و زیر کنترل نهادهای مسلح است؛ نیروهای که پس از یک سال فعالیت در مرز میلیونر می‌شوند اما مردم محلی با پادویی‌های مختلف هیچ تغییر عمده‌ای سر سال در زندگیشان ایجاد نمی‌شود.

از سویی دیگر”نبود نیروی انسانی توانمند و کارا” و “ضعف بنیه مالی” ، “ناتوانی برای سرمایه گذاری در پروژه های دولتی” و “نبود مشوق ها در این بخش” نیز مزید بر علت شده است و هیچ گونه عزم جدی برای آموزش و سازماندهی نیروهای بومی برای بهتر شدن وضعیتشان نیز دیده نمی‌شود.

و صد البته – همانگونه که پیش‌تر اشاره شد-، حاکمیت از طرح توسعه سواحل مکران به اهداف ملی خود برای هرچه بیش‌تر به کنترل در آوردن اقتصاد و امنیت آب‌های آزاد منطقه می‌اندیشد که از قضا بهترین موقعیت برای تحقق این امر سواحل مکران تشخیص داده شده‌اند و هیچ‌گونه افقی برای حمایت از نیروهای بومی مشاهده نمی‌شود.

گمان می‌رود اگر این طرح‌ها و برنامه‌ها به شکلی جدی پیگیری شوند، ۳۰ سال دیگر شهرک‌های صنعتی بسیار بزرگی متشکل از هزاران نفر غیر بومی مرفه مشاهده شود که ده درصد بلوچ‌ها از آن منتفع می‌شوند اما در حاشیه‌ی مناطق صنعتی، “حاشیه نشین بلوچ” با خانه‌های کوخی و کپری و در وضعیتی عصر حجری زندگی خواهند کرد و رسانه‌ها هر از چندی از وضعیت بد آن‌ها گزارش‌های آبکی تهیه می‌کنند. کما این‌که همین وضعیت را در حال حاضر در زاهدان، و چابهار شاهدیم. منطقه‌ی آزاد تجاری چابهار تحت کنترل شرکت‌های بزرگ تهرانی و اصفهانی و غیره است و مردم بلوچ در کمب مرادآباد در بدترین شرایط ممکن زندگی می‌کنند؛ اگر ۲۰ کیلومتر از مرکز شهر زاهدان فاصله بگیریم، مردمی را می‌بینیم که با امکانات ۲۰۰ سال قبل روزگار می‌گذرانند.

مدرسه‌ای کپری در استان سیستان و بلوچستان – عکس از مهر

از آن گذشته موتور متحرک توسعه، “آموزش” است، که بلوچستان، خصوصاً در منطقه‌ی جنوب، بدترین وضعیت آموزشی کل کشور را دارد. بنا به گفته‌ی حسن نوروزی، معاون مدیرکل و رئیس آموزش و پرورش چابهار در ۲۱ اسفند ماه سال گذشته، در گفتگو با ایسنا، سیستان و بلوچستان بالغ بر ۱۲ هزار و ششصد نفر کمبود معلم دارد. فقط در چابهار بیش از ۲۰ مدرسه‌ی تخریبی وجود دارد و در روستاهای اطراف در صورت وجود مدرسه، بیش از ۷۰ درصد آن‌ها خشتی و گلی، کپری و غیر استاندارد هستند. در چنین وضعیتی “توسعه پایدار” چگونه محقق می‌شود؟

بسیاری برنامه‌ی توسعه سواحل بلوچستان را همانند خوزستان نفتی می‌بینند، که علی‌رغم توسعه اما مردم بومی به حاشیه رانده شده و به خاطر از بین رفتن زبان، فرهنگ و آثار و نشانه‌های عربی در رنج و فشار مضاعف هستند. و یا بلوچ‌هایی که امروز در منطقه “کراچی” و “حب چوکی” به یک اقلیت بسیار کوچک و ضعیف تبدیل شده‌اند، علی‌رغم آن‌که بیش از ۲ میلیون نفر هستند.

این که مسئولان از ظرفیت سازی جمعیتی در یک اقلیم قومی و فرهنگی، که خود در گستره‌ی کشوری ایران به عنوان اقلیت قومی محسوب می‌شود، سخن می‌گویند آیا معنایی جز اقلیت سازی آن‌ها در جغرافیای قومی و فرهنگی خود می‌تواند داشته باشد؟ و این مهم با کدام مفهوم توسعه و پیشرفت قابل توجیه و یا تفسیر است؟

اگر دقت کنیم اکنون در زاهدان، ایرانشهر و چابهار علی‌رغم وضعیت قومی و فرهنگی خاصی که در منطقه وجود دارد، جمعیت کاملاً به سمت و سوی خاصی مهندسی شده است. به خاطر داریم که زمانی تعداد غیر بومیان -که بسیار برای ما محترم هستند-، از انگشتان دست تجاوز نمی‌کرد اما اکنون در شهرهای مذکور جمعیت بسیار بالایی دارند و اکثرشان نیز مرفه هستند. انتقال این جمعیت چگونه مهندسی شد؟ و آیا در وضعیت بومیان تاثیر مثبتی گذاشت؟ جواب این پرسش بدون تردید منفی خواهد بود؛ چرا که بومیان بیش از پیش از مدیریت استان دور شدند، در ادارات دولتی کم‌تر به کار گرفته شدند، از بورسیه‌ها محروم‌تر شدند و اولویت‌ها به غیر بومیان سپرده شد.

عبدالله امیریان، رئیس اداره‌ی تعاون، کار و رفاه اجتماعی چابهار در تاریخ ۱۶ دی‌ماه ۹۵ در گفتگو با ایرنا گفت: “از مجموع افراد شاغل در شهرک پتروشیمی مکران، ۲۸۰ نفر بومی و ۱۷۰ نفر غیر بومی هستند”. وقتی قریب به ۴۰ درصد کارگران پتروشیمی علی‌رغم فقر و محرومیت و وجود نیروی کار از بیرون استان جذب شده‌اند، چه چشم انداز خوبی در بخش مدیریت‌ها و مهندسان و متخصصان باید داشت!؟

اکنون در طرح “توسعه سواحل مکران” نگرانی از گسیل شدن صدها مهندس و متخصص و نیروی کار برای پیش‌برد طرح‌های کلان اقتصادی که در دست بهره برداری هستند و عدم توجه به آموزش مردم منطقه جهت استفاده از فرصت‌ها دغدغه‌ای جدی است که تحصیلکردگان با آن رو به رو هستند.

محمد نعیم امینی فرد، نماینده‌ی ایرانشهر و سرباز در مجلس شورای اسلامی نیز با احساس خطری که در این مورد داشته در گفتگو با ایسنا، گفت: “می‌دانیم که ممکن است در منطقه نیروی متخصص فنی مورد نیاز شرکت‌ها وجود نداشته باشد، اما نیروهای دارای سواد فنی کم‌تر بسیاری در منطقه حضور دارند که بیکار هستند. لذا درخواست مجمع نمایندگان استان سیستان و بلوچستان از مسئولان پتروشیمی توسعه نگین مکران استفاده از نیروهای بومی در این طرح بزرگ است”.

***

پایان این مکتوب را با نظر یکی از تحصیلکردگان و فرهنگیان استان به پایان می‌برم:

با توجه به نکات ذکر شده، شائبه‌ی این سرمایه گذاری قبل از آن‌که رفع محرومیت‌های مزمن که جزو هویتی و شناسنامه‌ی این مردم و استان محسوب می‌شود و یا به کار گیری نیروهای مستعد بومی و کاهش فقر منظور برنامه ریزان یا هدف گزاران باشد، بیش‌تر به هدف جمعیت پذیری نظر دوخته‌اند و بساطی گشاده دست از سرمایه گذاری فراهم کرده‌اند تا جمعیتی خارج از استان را میزبانی کنند.

جناب وزیر ما را به منزلتی از ناچاری نبرید که بگوییم توسعه ارزانی خودتان، ولی زمین قومی و فرهنگی زیر پایمان را خالی نکنید. توسعه یافتگی با همه‌ی جلال و جبروت وسوسه انگیزش قربانگاه هویت قومی-مذهبی و فرهنگی ما نباشد؛ زیرا آن‌گاه نه توسعه‌ای خواهد بود و نه سرمایه گذاری‌ها سودی خواهد داشت. آن‌چه در چنین زمینی سر بر می‌آورد گسل‌های زجر آور قومی وفرهنگی خواهد بود که نشانه‌های آن در اطرافمان به خوبی عبرت آموز است.

و در نهایت همه‌ی بزرگان و کسانی که با حسن نیت به تحولات چابهار امید بسته‌اند، از کنار این خدشه‌ی “ظرفیت پذیری جمعیتی” نگذرند و آن را چون دغدغه‌ای جدی برای هویت قومی و فرهنگی این اقلیم نظر داشته باشند تا در جغرافیای خود به اقلیتی بی هویت و حاشیه نشین تبدیل نشوند. توسعه چیزی نیست جز توانمندسازی ظرفیت‌های هر جغرافیا با مشارکت مردمی و پذیرش هویت و ظرفیت آن. و هر آنچه جز این باشد، شائبه‌ای ست که ترکیب جمعیتی را به ضد صاحبان آن اقلیم بدل خواهد کرد و آن‌گاه تا دریافته باشیم، دیگر دیر شده است(ک. باشنده).

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا