بحران هویت اسمی در بلوچستان
این یک رسم عادی است که یک قومیت فرزندانش را بدانچه در قومیت و فرهنگش رواج دارد و برایشان از لحاظ اهمیت دارد نام گذاری کند و شایسته بود تا سازمان محترم ثبت احوال که ید طولای در آزار و اذیت مردم بلوچ دارد
نصیر جوانی است ساکن یکی از روستاهای شهرستان چابهار وی چند سالی است که ازدواج کرده و خداوند به او و همسرش عنایتی بی انتها داشته و فرزندی به آنان داده است، نصیر که برای تولد پسرش لحظات برایش سنگینی میکرد آرام در وجودش نجوا میکرد و از خداوند برای سلامتی فرزندش و همسرش کمک می جست.
پس از تولد فرزند دلبندش نامی را که ماه ها پیش در ذهنش زمزمه کرده بود را به زبان آورد: میخواهم اسم فرزندم را به یاد قهرمانی به یادماندنی قوم بلوچ ” میر کمبر ” کمبر بگذارم. همگان از تصمیم نصیر خورسند شدند و در آن چند روز قبل از عزیمت نصیر برای دریافت شناسنامه فرزندش این نوزاد تازه متولد را میرکمبر کوچک صدا میزدند.
نصیر راه روستا تا شهر چابهار را با یاد نامی که برای فرزندش انتخاب کرده بود طی میکرد و در مسیر و در خیالش فرزندش بزرگ شده بود و دست پدر را میگرفت و همچون میر کمبر کمک حال مردمش بود که راننده تاکسی دستش را بر روی شانه نصیر گذاشت و گفت برادر رسیدیم اینجا اداره ثبت احوال است.
اما پس از ورود و مراجعه به کسی که مسول ثبت اسامی بود جهان در دیدگان نصیر به گونه دیگری گشت. مسول ثبت اسامی وقتی نام کمبر را شنید هم از نامی که تا کنون نشنیده بود متعجب گشت و هم با لحنی تمسخر آمیز پرسید “آقا مگر اسم قحطی بوده برو یه اسم درست حسابی و با کلاس انتخاب کن.”
نصیر جواب میدهد همین اسم خوب است تو نمیشناسی میر کمبر چه کسی بوده است من که میشناسم خوب است و توضیح میدهد که کمبر همان قنبر است و قنبر غلام حضرت علی بوده است و با توجه به وجه تسمیه و تلفظ در بلوچستان و نبود حرف ” ق ” در الفبای نوشتاری و گفتاری بلوچ حرف ” ک ” تلفظ میشود. میر کمبر مردی است که افتخار قوم بلوج نام گرفته مردانگی و رشادتش افتادگی و غیرت افتخارات بی انتهای این دلاور قوم بلوچ است و بر روی این اسم پافشاری میکند و مسول مربوطه که از پافشاری نصیر مستاصل شده بود او را نزد رئیس اداره ثبت احوال میفرستد و نصیر مجدد همان صحبت ها را تکرار میکند و رییس ثبت احوال کتابی را جلوی رویش میگذارد تا از این کتاب یک اسم را انتخاب کند و یا اسمی را که مورد نظرش است را در این کتاب پیدا کند اما باعث تعجب نیست که هیچ نام قومی بلوچی در کتاب اسامی ثبت احوال وجود ندارد. اما نصیر بر روی نامی که انتخاب کرده پافشاری میکند و در نهایت رئیس ثبت احوال نامه را برای مسئولین این نهاد در استان مینویسد و اسمی را که نصیر مد نظرش را در نامه ذکر میکند و از آنان درخواست میکند تا در این خصوص اعلام نظر کنند و این موضوع حدود یک ماه است که همچنان به همان شکل باقی مانده است و نصیر در انتظار تایید نام مورد نظرش و فرزند نصیر همچنان فاقد شناسنامه.
این روایتی واقعی بود از برخورد یک سازمان در یک منطقه ای قومیت نشین البته این برخورد سازمان ثبت احوال با مردم بلوچ فقط برای اسانی قومی نیست و گاه و مکرر برخی را برای آنتخاب و نامگذاری فرزندانشان به نام صحابه جلیل القدر رسول خدا و درخواست صدور شناسنامه به همین اسامی مورد سرزنش قرار داده اند و درخواست آنان را در صدور شناسنامه لحاظ نکرده اند و بالاجبار اسمی را بر روی فرزند مردم گذاشته اند که هیچ تناسبی با قومیت و فرهنگ آنان نداشته و ندارد.
این رفتارهای اهانت آمیز تا بدانجا ادامه داشت که عالمی را از این اسم فرزند دخترش را ” عايشه ” انتخاب کرده بود مورد سرزنش قرار میدهند.
این یک رسم عادی است که یک قومیت فرزندانش را بدانچه در قومیت و فرهنگش رواج دارد و برایشان از لحاظ اهمیت دارد نام گذاری کند و شایسته بود تا سازمان محترم ثبت احوال که ید طولای در آزار و اذیت مردم بلوچ دارد همانگونه که اسامی قومی مردم آذری و ترک را در کتاب اسامی ایرانی ثبت کرده اند حداقل برخی از اسامی قومیت بلوچ را نیز لحاظ قرار میداد تا اینگونه مردم بلوچ را مورد آزار و اذيت قرار ندهند.
طبق قوانین جاری کشور هر قومیت مجاز است در امور قومی و مذهبی و نامگشذاری فرزندانش و یا اعیاد و جشنهایش آنگونه که لازم است رفتار خود را اعمال نماید و دولت حق هیچگونه دخالتی در این خصوص ندارد مگر اینکه نوار خلاف قانون مشاهده شود.
با توجه به مفاد روشن قوانین جاری کشور سازمانی همچون ثبت احوال حق هیچگونه دخالت و مخالفت با مردم بلوچ در نامگذاری فرزندانشان با اسامی قومی و مذهبی نداشته و ندارد.اما متاسفانه آنچه در بلوچستان به هیچ وجه و از سوی هیچ نهاد و یا مسول دولتی مورد توجه و احترام قرار داده نمیشود قانون است و هموارا بخشنامه های سیاه به جایی قانون مورد استفاده نهادها و مسولینشان در قبال مردم بلوچ استفاده میشوند.
مدتی قبل نیز برایتان از بحران دریافت شناسنامه و همچنین باطل کردن شناسنامه برخی کسانی که اجدادشان تابعیت ایرانی و دارای شناسنامه بوده نوشتم و شما را جریان اجحافی عظیم در حق مردم بلوچ قرار دادم البته جای تاسف همچنان باقی است که این مشکل همچنان به قوت خود باقی است.
آنچه در این خصوص باید گفت این است که ناتوانی و بی سوادی برخی از مسولین در برداشت صحیح از قوانین به صورت یک تراژدی غم انگیز برای مردم بلوچستان درآمده است که این تراژی غم انگیز ابزاری مناسب برای آزار اذیت مردم بلوچ است.
آیا این موارد و این برخوردهای دو از انتظار و ناشایست به صلاحدید مستقیم مسول رده بالای کشور صورت میپذیرد و یا اینکه این رفتارهای سلیقه انگاری و ناتوانی مسولین استانی و شهرستانی است که سعی بر آن شده تا با هر شکل و راه و روشی ضربه ای بر مردم بلوچ وارد کنند و آنان را در تنگنا قرار دهند.و به نظر شخص بنده هر دو جریان در این رفتارهای شوم نقش اساسی دارند.همچون استخدام نکردن و اجازه نداده جوانان بلوچ به ورود و تحصیل در مشاغلی همچون خلبانی و ملوانی و نظامی و انتظامی و ….
مدتهاست جریانی به نام جریان فشار و تعصب کور با ابزار وحشت در حال ایجاد دو رویکرد در مقابل یکدیگر است تا در فرصتی مناسب با ابزار قرار دادن این دو رویکرد مردم بلوچستان را مورد تعرض قرار دهد.
همگان میدانند که همواره هر کنشی واکنشی به دنبال دارد و این جریانی است طبیعی که نیاز به تفکر فراوانی ندارد، هرگاه گروه فشار و تعصب کور فرهنگ و آین و دین و مذهب مردم بلوچ را به بهانه های مختلف مورد تعرض قرار میدهنند و گاه این تعرضات به وسیله خودفروختگان انجام میشود و یا گاه رفتارهای اشتباه و سخنان یک فرد قومی را چنان برجسته میکنند و سخنان را تحریف میکنند و آنان را به عناوین مختلف به چالشاهای ناتوان میکشانند و و در این حال و به صورت طبیعی عده از مردم به دنبال روشن کردن این موضوعات و پاسخهای در خور این موضعات میگردند و گاه با جبا گیری های تند برخوردهوی ناشایستی میان دو گروه ایجاد میشود و همواره هر دو گروه سرکوب و یا از بین برده خواهند شده و این جز اجحاف در حق این مردم نخواهد بود ولی متاسفانه هیچگاه کسانی را برنامه ریز و ایجاد کننده پایگذار این رفتارها بوده اند را مورد شماتت و بازخواست قرا نمیدهند همچون حوادث شومی که چند سال قبل و با تحریک فردی ملعون در زاهدان ایجاد شد که سبب کشته و زخمی و دستگیری تعداد زیادی از جوانان بیگناه بلوچ گشت.
ما مردمی قانون گریز و متمرد نیستیم اما به قول شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید همواره حق خود را پیگیری و درخواست میکنیم و از حقوق خود کوتاه نخواهیم آمد و این چیزی جز قوانین جاری کشور نیست.امیدوار مسولین محترم درک و شناختشان را از مردم بلوچ بالا ببرند که این مردم دلسوزان واقعی کشور هستند.
سید مبین الدین بلوچ ایرانی