بلوچستان در محاصره / تکرار سناریوی روسی، سوری – سهیل بلوچی
خطه بلوچستان و سیستان با داشتن حدود هزارو چهارصد الی هزاروششصد کیلومتر ( باتوجه به آمار مختلف اعلام شده ) مرز مشترک با دو کشور پاکستان و افغانستان، دارا بودن تنها بندر اقیانوسی کشور و حلقه اتصال به آسیای میانه و شبه قاره هند، در اختیار داشتن گلوگاه خیلج فارس ( تنگه هرمز ) و قرار داشتن در یکی از مهمترین نقاط سوق الجیشی و استراتژیک دنیا، داشتن معادن طلا و سنگ های قیمتی و انوع سنگ های معدنی در میرجاوه، خاش و سایر نقاط، برخورداری از تنوع آب و هوا و داشتن میوه های مناطق حاره، داشتن مناطق کویر و کوهستان و دریا، یکی از مناطق و مستعد کشور بلحاظ جغرافیای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است که در کمال تعجب، همچنان در حلقه فقر و محرومیت و تبعیض و نابرابری گرفتار مانده است.
طرحی که بنام تقسیم بندی و به بهانه توسعه مطرح شده در واقع نوعی پلان امنیتی و نقشه ایی برای به انزوا و حصر بردن مردم اهل سنت و بلوچ این منطقه است زیرا رژیم، دیگر توان مقابله با جنبش مدنی و اعتراضات حق طلبی مردم بومی را ندارد و در بعد امنیتی، قدرت رویارویی مستقیم با مخالفان و مبارزان را ندارد بنابراین سعی می کند تا با تجزیه استان و الحاق مناطق حساس مرزی به سیستان و واگذاری نوار مرزی به سپاه، دسترسی اهل سنت به حدود مرزی را محدود و مختصر نماید و مردم بومی را در محاصره قرار دهد.
بدین منظور، رژیم قصد دارد میرجاوه را با داشتن گمرک و گذرگاه رسمی مرزی با پاکستان و اتصال به خط آهن آن کشور، که یکی از گلوگاه های مهم اقتصادی کشور محسوب می گردد به محدوده سیستان ملحق گرداند و زاهدان در مرکز استان نیز که محور اصلی در مراودات اجتماعی،فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است که با در اختیار داشتن یک بخش کوچک از مرز با پاکستان ( کلاته کامبوزیا و کاسه ریگ ) به سیستان واگذار کند مهمترین قسمت از نوار مرزی یعنی نقطه اتصال مرز سه کشور ایران،پاکستان و افغانستان است ( رباط ) در منطقه سیستان واقع می گردد مرز رسمی با افغانستان نیز در منطقه سیستان با مرکزیت زابل قرار دارد شرقی ترین بخش ایران ( سراوان ) با داشتن مرز مشترک با پاکستان به سپاه واگذار گردیده تا مردم که با تردد مرزی و جابجایی سوخت و کالا قوت خویش راتامین می کنند در کنترل و زیر ساطور سپاه قرار گیرند در چابهار نیز مرز دریایی و تنگه هرمز به سپاه واگذار گردیده است در آنجا طرح های مختلفی در شرف اجراست که رسما علاوه بر بومی زدایی و جابجایی جمعیت به نفع غیر بومیان، تصرف زمین و سواحل و … در حال اجراست و همزمان اداره بندر به هند، ماهیگیری و استخراج آبزیان در سطح دریا و زیر سطح به چینی ها و مجوز صدور کالا و خدمات به افغانستان وانهاده شده است و فقط مردم بومی از منافع آن،بی بهره هستند بدینصورت چوب حراج به منابع و منافع مردم منطقه زده اند در چابهار با مشاهده حاشیه نشینان بومی و ویلاهای ساحل نشینان غیربومی، آثار استثمار بوضوح قابل مشاهده است.
هشدار ؛ به یاد داریم طبق “طرح روسی، سوری ” گروه هایی از مردم معترض سوریه ( حاشیه دمشق،قنیطره، حلب، حما و…) با محاصره شدید اقتصادی و غذایی مواجه شدند که از شدت گرسنگی و سوء تغذیه به خوردن حیوانات حرام گوشت و وحشی روی آوردند و مادامیکه گربه و سگ های آنجا تمام شد به ناچار به طرح مذکور تن دادند و اینگونه بخش اعظم مخالفان مسلح و غیره که تن به ذلت نداده بودند به استان ادلب، کوچ داده شدند و در یک گوشه گیر افتادند تا نتوانند فعالیتی علیه حکومت اسد انجام دهند و چنانچه قصد حمله و اعتراض داشته باشند با بمباران هوایی،کامل از بین بروند با این خدعه کنترل مناطق مهم و استراتژیک، شامل اطراف دمشق و حلب را از دست دادند.
نتیجتاً طبق تقسیمات جدید بلوچستان، هر معبر و گذرگاه مهم مرزی، از دست اهل سنت و بلوچ ها خارج می گردد بلوچ ها که از استخدام در بخش دولتی و خصوصی و امتیازات برابر محروم هستند و ناگزیر با مسافر کشی،کولبری و سوخت کشی در نواحی مرزی ارتزاق می کنند دیگر توان تامین قوت خویش را نخواهند داشت زیرا طبق این طرح امنیتی به نقاط قابل تردد مرز، دسترسی نخواهند داشت احتمالا در صورت همکاری با سپاه و عوامل منطقه ایی، تکه نانی بدستشان خواهد رسید در غیر اینصورت مانند مردم سوریه در یک کنج و حصار امنیتی، گیر خواهند افتاد تا از شدت بیکاری و گرسنگی تسلیم شوند و یا به مناطق خارج از مرز، در افغانستان و پاکستان کوچانده شوند.
چنانچه رژیم با ملیت ها و مذاهب و اقلیت ها مشکل نداشت نباید خوزستان که هزینه کل کشور را تامین می کند از معضل محرومیت و عدم توسعه رنج می برد پس بهانه وسعت استان و عدم امکان مدیریت از راه دور، در دنیای واقعی و مخیله عاقلان جایی نخواهد داشت باید مقابل این محاصره و نقشه خانماسوز که بصورت نسل کشی سفید در حال اجراست گرفته شود.