تحریف حقایق، تحلیلِ غلط و سوءِ نیت عوامل رژیم ح د سدیچ/ بخش اول
فردی که عنوان مقاله اش را “بافت فرهنگی و تضاد نسلی اقوام بلوچستان” گذاشته، حتی از بردن نام، یک یا چند اقوام ساکن در بلوچستان جهت اطلاع هموطنانی که نمیدانند، چه اقوامی به غیر از بلوچها در بلوچستان زندگی میکنند، خودداری کرده است
در سایت خبری “بلوچ پرس” یکی از بیشمار سایتهای اینترنتی استان، که همه آنها بدون استثناء مأموریت دارند، فقط از «رژیم ولایت فقیه با محوریت خامنه ای» در استان تمجید کرده و از اظهارات مقامات دولتهای این نظام و پیروان مستقر شده آن در این دیار بنویسند، و همچنین در اغفال و بیراه نمودن “جامعه بلوچ” در هر فرصتی بکوشند، نگارنده مقاله ای مشاهده نمودم، تحت عنوان “بافت فرهنگی و تضاد نسلی در اقوام بلوچستان”.(1)
“قوم بلوچ” (ملّت یا ملّیت بلوچ یا بلوچ راج) به آنچه که در این برهه از زمان، باید مثل همیشه «مدنظر داشته» باشد، اول موضوع “اتحاد قومی (قومی ءُ راجی تُپاکی) هر چه منسجم تر و نیز هشیاری بیش از پیش در برابر ترفند و فریبکاری های رنگارنگ رژیم.
موضوع دوم، به درگیری، تعصب، کینه و دشمنی های تیره و طایفه ای، که از مقوله های بی ارزش، احساساتی و عدم مدارا ناشی میشوند و هر از گاهی گرچه بندرت، در مناطق بلوچستان چنین نزاع هایی صورت گرفته و میگیرد، پایان دهند. متاسفانه بخش بزرگی از «شوربختی» هایی که دامن بلوچها را گرفته است، ناشی از سیاست و رویکرد تعیین شده سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نظام هستند.
1-.تحریف حقایق قومی بلوچستان:
در نگاه اول بر “عنوان” مقاله مذکور، بنده در یک لحظه به حیث یک “بلوچ” در مورد «آنچه» که نویسنده مقاله آنرا “اقوام بلوچستان” نامیده است، بسی به «عدم اطلاعات عمومی» خودم، احساس کراهت کردم.
اما با مشاهده “توضیح” ی که نویسنده در خصوص “کاراکتر” (شخصیت یا مفهوم) مقاله اش در چند کلمه عین به مضمون “این نوشته یک مقاله ی منفی گرا نمی باشد”، اندکی کنجکاو شده به مرور آن پرداختم، بعد از خواندن نتیجه ای که بنده از آن گرفتم، «سر درگمی» بود در خصوص تعدد “اقوام بلوچستان”.”
زیرا نویسنده مقاله مذکور بدون اینکه به خودش اندکی «زحمت» دهد و نام یکی از آن گروه و جماعت از مردمانی، که «در فهم و درک، تصور و دیدگاه ایشان» به عنوان “اقوام بلوچستان” شناخته میشوند را بیاورد، بیشتر در جهت «زحمت تبرئه» جنایات رژیم در بلوچستان، برآمده است.
نگارنده “قوم شناس Ethnologe” و یا یک فرد آکادمیکی نیستم. اما واژه “قوم” (نه “تیره” و “طایفه یا “قبیله”) بنا به برداشت من و به زبان شّهد و شیرین بلوچی و در”ادبیات بلوچ”، “قوم” به گروه و جماعتی از مردمان اطلاق میشود، البته بدون در نظر گرفتن جغرافیای مشترک یا تفکیکی آنها، دارای “یک زبان و لبز، یا یک زبان با چندین لبز (***)” باشند و در حوزه «ارزش های ملّی-فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی” پایه مشترک و دیدگاه نسبتأ ناگسستنی دارند، را یک “قوم” میگویند. به همین سادگی!
مثلا، یک شاعر بلوچ به زبان بلوچی اما با “لبز مکرانی” یا با “لبز رخشانی” یا با “لبز سرحدی” یا با “لبز گیابانی، بشگردی یا بشاکردی” و غیره، شعر مینویسد و سرود می سراید، ولی همه بلوچها میتوانند تا حدود 90 درصد شعر و یا سروده، به این “لبزها” ی بلوچی ذکر شده فوق را، فورأ بعد از شنیدن بفهمند و متوجه شوند.
تعدد “قوم ها” یا “اقوام” بطور تاریخی در بلوچستان چندان چشمگیر نبوده، هر مردمانی به هر زبانی که تکلم میکرده اند طی تاریخ به این سرزمین آمده و ساکن گردیده ا ند، با گذر زمان آهسته، آهسته “زبان مادری” خودشان را از دست داده، در “جامعه و فرهنگ بومی بلوچستان” تحلیل رفته، بلوچ و بلوچ زبان شده اند. نمونه اش وجود پیروان آئین “سیک” ها در زاهدان و “هندو”هادر چابهار میباشد.
(***) جهت روشنگری شما خواننده گرامی، لازم میدانم، این نکته را عرض نمایم، واژه “لبز” به
زبان بلوچی مترادف با واژه “لهجه” در زبان فارسی میباشد.
بر اساس اطلاعات عمومی نگارنده در باره «قوم و جمعیت بومی بلوچ» در سیستان و بلوچستان”، بلوچها به شمول “بلوچ براهویی” بالای 95 درصد جمعیت استان را تشکیل میدهد، بقیه 5 درصد مردم ساکن در بلوچستان، عبارتند از “قوم پشتون” (پتّان، اوّگان، افغان) که از چند هزار تن تعدادشان بی تردید بیشتر نیست، و “قوم فارس” شامل تاجیک زبانان و فارس زبانان
ایران و مردمان هزاره دری زبان یا فارسی زبان.
تا قبل از تسخیر بلوچستان توسط قشون نظامی دولت مرکزی رژیم رضاشاه پهلوی در سال 1307 هجری شمسی، حتی نمی شد به اندازه سرانگشتان یک دست، چند هزار “فارس زبان” بومی ساکن بلوچستان (بدون احتساب مردمان منطقه سیستان و افراد نیروهای نظامی فارس زبان مستقر در مراکز دولتی در استان) پیدا نمود.
اکنون بنا به گفته مقامات و بر اساس آمارهای غیر رسمی و احتمالأ غیر واقعی رژیم، الان بیش از یک میلیون نفر غیربومی و غیربلوچ، که اکثر از مردمان “قوم پارس” ایرانی هستند و به دلایل کاری و مشغله های دولتی در بلوچستان ساکنند، و با بهره گیری از “قوای سه گانه” حکومت مرکزی، مال و منال، سیاست و اقتصاد استان را در انحصار خود دارند، زندگی می کنند.
آمار رسمی موثق و نسبتأ درست، در خصوص نشان دادن تعداد درصد جمعیت بومی بلوچ و غیربومیان در استان انجام نمی شود، حتی ارقام و آمار رژیم و دولتی ها در باره «مجموعه کل جمعیت استان» نیز اکثر نادرست و مضرضانه میباشند، نظام نیز به صلاح و مصلحت خودش نمیداند، ارقام و آماری درست و صحیح در خصوص تعداد «جمعیت کل بلوچها در ایران» و یا
«جمعیت استان» بگیرد، یا بگذارد کسی به این «مهم» دست بزند.
زیرا رهبر علی خامنه ای نمیخواهد و مایل نیست «بنا بر مصلحت نظام» فعلأ «سوژه» به دست “دشمن” دهد، زیرا در صورت عمومی شدن آمار صحیح در خصوص تعداد بلوچهای ساکن استان و یا ساکن ایران، “دشمن” (دشمن فرضی خود ساخته شده در روح سرگردان در اذهان آخوندی) از موضوع «سوءاستفاده» میکند و از آن در راستای «اهداف استکباری» خودش و به ضرر
“نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران” به بهره برداری سیاسی دست میزند.!
شوربختانه بخش بزرگی از مردمان “غیربلوچ و غیربومی” که طی هشت- نُه دهه، به بلوچستان رجّعت کرده و یا توسط دولتهای مرکزی ایران، به بلوچستان آورده شده و میشوند، همچون “استعمارگران” با “مردم بومی بلوچ” برخورد میکنند.
2-.تحلیل غلط
مرور مقاله “بافت فرهنگی و تضاد نسلی در اقوام بلوچستان” برایم پرسش ساز نیز شد، بعنوان مثال، این پرسش برای نگارنده پیش آمده؛ که نویسنده مقاله مذکور آنطوریکه خودش گفته است، اگر نوشته خویش را یک مقاله “تحلیلی و مثبت گرای” میداند، آنوقت مخاطبان خود را «چطور افراد و چه مردمانی» تصور میکند.؟
ادامه مطلب را در سایت آدرس اینترنتی ذکر شده ذیل مرور نمائید