“تست بسندگی زبان فارسی کودکان”: عدالت آموزشی یا مُثله کردن هویت ملیتهای غیر فارس در ایران
رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش ایران از اضافه نمودن “تست بسندگی زبان فارسی کودکان” در طرح سنجش سلامت و غربالگری در دوره پیش دبستانی برای “مداخلات بهتر در جهت عدالت آموزشی” و عمل به خواستههای رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر اهمیت یادگیری زبان فارسی خبر داده است.
در جایی دیگر سید محمد باقر طباطبایی عضو جمعیت کشف کنندهی امام زمان گفته است: “پدر و مادری که در ایران زندگی میکنند و به کودک خود پیش از دبستان فارسی نمیآموزند یا اجازه نمیدهند که بیاموزد، صلاحیت نگهداری فرزند را ندارند و باید برای نجات فرزندان ایران از ایشان سلب حضانت شود.
مسئله استیلا یا تفوق زبان فارسی بر زبانهای دیگر رایج در ایران به زمان پهلوی اول بر میگردد؛ وقتی با تأسیس مدارس در ایران زبان فارسی به تنها زبان آموزش کشور تبدیل شد و زبانهای مادری متعلق به ملیتهای خارج از حاکمیت که بیش از هفتاد درصد از جمعیت ایران را شامل میشوند از دایرهی آموزش رسمی حذف گردیدند. این سیاست در جهت آسمیلاسیون یا همگون سازی فرهنگی، و با هدف یک کشور، یک فرهنگ و یک زبان انجام گرفت.
با وجود اینکه اصل پانزده قانون اساسی جمهوری اسلامی آموزش “زبانهای قومی” را در کنار زبان فارسی در مدارس آزاد دانسته است، اما جمهوری اسلامی در عمل ضمن اعمال استبداد دینی و مذهبی، ادامه دهندهی همان سیاستهای شوونیستی مبتنی بر ناسیونالیسم فارسِ رژیم سابق بوده است. اکنون برای مثله کردن هویت ملیتهای غیر فارس ایران که زبان از مهمترین مولفههای آن است، شمشیر را از روی بسته است.
در کشوری که قرنها دستخوش استبداد بوده و مردمانش تمرین دموکراسی ننموده اند، و در نگرش اکثریت نخبگان آن تغییر اساسیای نسبت به مسئله برابری و رعایت حقوق انسان اتفاق نیفتاده است، حتی نمیشود چشم امید چندانی به اکثریت نیروهای اپوزسیون متعلق به ملت حاکم دوخت؛ آنجا که در رویکرد محافظه کارانهی خویش نسبت به مسائل زبانی و هویتی ملیتهای غیر فارس ساکن ایران، از زبان فارسی به عنوان حلقهی پیوند مردمان ایران یاد میکنند: رویکردی برخاسته از گفتمان یک ملت، و بر پایهی فرهنگ و زبان ملّت حاکم.
آنها پیوسته در پی تئوریزه نمودن “جامعهی شهری سیویلایزد شدهای” هستند که ساز و کار رفتاری آن بر پایهی فرهنگ و زبان ملت حاکم بوده و در مواجههی خویش با دیگر ملیتهای ساکن ایران، هویت فرهنگی آنها را تا سطح ساب کالچر یا خرده فرهنگ تقلیل میدهند.
حزب مردم بلوچستان که مبارزات خود را در جهت ایجاد سیستمی دموکراتیک، سکولار و فدرال در ایران و مبتنی بر اعلامیهی جهانی حقوق بشر متمرکز نموده است، ضمن محکومیت مداخلاتی از این دست که ناقض حقوق پایهای انسانها میباشند، تنها راه رهایی مردمان ایران از استبداد آخوندی و ناسیونالیزم افراطی مبتنی بر ایدهی یک ملّت را برقراری نظامی غیر متمرکز و از نوع فدرال در ایران میداند. جایی که ملیتهای ساکن ایران تنها به وسیلهی اعمال حق حاکمیت ملی خود و اشتراک آن با یکدیگر میتوانند ضمن بازتعریف مفهوم “ایرانی”، از حقوق برابری چون حقوق برابر زبانی برخوردار شوند.
حزب مردم بلوچستان – ماه ژوئن سال 2019