رنجِ دخترانِ ایرانشهر در سیستان و بلوچستان یک موضوع امنیتی و سراسریست
ایرانشهر، در گوشهی جنوب شرقی ایران، در مرکز سیستان و بلوچستان؛ استانی که در آن کمبودهای اقلیمی و اقتصادی همراه با محرومیتهای فرهنگی و سنتهای بومی مانند چرخهای شوم علیه ساکنان رنجدیدهی آن عمل میکند.
در این چرخه، زنان و کودکان همواره رنجی بیشتر را متحمل میشوند زیرا حتی مردان محروم نیز در چنین شرایطی دست بالا را دارند.
خبر تجاوز فلهای به دختران ایرانشهر، هر اندازه هم که مقامات محلی یا سراسری جمهوری اسلامی تلاش کنند سر و ته آن را هم بیاورند، یک واقعیت و فکت امنیتی است. مگر سالها نیست که جمهوری اسلامی حضور خود را در سوریه و یمن و عراق و لبنان به بهانهی حفظ «امنیت» در ایران توجیه میکند؟ اما «امنیت» پیش از آنکه در برابر «دشمن خارجی» و گروههای بیگانه تعریف شود، در چهارچوب مرزهای یک کشور تعیین میشود.
مردم ایران از زمان روی کار آمدن حکومت دینی و تأسیس جمهوری اسلامی هرگز «امنیت» نداشتهاند! نه از سوی دشمن خارجی که با تحریکات رهبر انقلاب و بینانگذار نظام، هشت سال جنگ تحمیلی از سوی همین زمامداران کنونی را با عراق تحمل کرد؛ و نه از سوی دشمن داخلی که چهل سال است حکومت می کند و حتی شهروندان را در چهاردیواری خود آسوده نمیگذارد.
دستگاه حقوقی و ساختار سیاسی و دینی جمهوری اسلامی سلب کنندهی امنیت مردم است. قوانین و مقررات این نظام و نهادهای متعارف و موازی آن نخستین سلبکنندگان امنیت از مردم هستند.
«امنیت» هیچ به معنی نبود جنگ نیست! بلکه موقعیت و احساسی است که شهروندان می بایست در مراجعات خود به نهادهای دولتی و همچنین با دیدن مأموران انتظامی و پلیس و… داشته باشند. آیا در ایران چنین است؟!
آیا وظیفهی نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی و پلیس و بقیهی دم و دستگاههای پیدا و پنهان رژیم برای حفظ امنیت مردم در برابر هر گونه احجاف و تجاوز علیه حقوق آنهاست؟!
حتی در جرایم کیفری نیز با دیه و قصاص و احکام شرعی مربوط به قرون وسطا، مردم در برابر مردم قرار داده می شوند تا در کنار یکدیگر نیز احساس امنیت نداشته باشند!
آیا در چنین شرایطی که عدم امنیت به صورت سیستماتیک و قانونی بر جامعه حاکم است، دختران ایران و ایرانشهر می توانند احساس امنیت کنند؟ آیا می توانند اگر مورد تعرض و تجاوز قرار گرفتند به نهادهای «دادگستر» و «عدالتپرور» مراجعه کنند تا متعرض و متجاوز، هر کسی که باشد، به سزای عادلانهی عمل خود برسد؟ پاسخ این پرسش را میتوان به آسانی بر اساس تجربه و واقعیت یافت.
«ایرانشهر» فقط شهرستانی در گوشهی جنوب شرقی ایران نیست بلکه خودِ ایران است. این است که وظیفهی هر حکومتی که هدف خود را خدمت به مردم می داند، در درجهی نخست رسیدگی ویژه و متکی بر نیروی ابتکارات مردمی در مناطق محروم کشور و تلاش برای همترازی و بهبود سطح زندگی مردم در همه جای ایرانشهر بزرگ است. با این اقدام، امنیت نیز آفریده میشود.