رویای خاکستری کودکان معتاد در سیستان وبلوچستان
نیمی از کودکان سیستان و بلوچستان از امکانات مهد کودک محروم هستند
زاهدان – خبرگزاری مهر: اعتیاد کودکان به مواد مخدر هرچند که تصورش برای بسیاری از خانواده ها سخت است اما واقعیتی آشکار و یکی از درد های اجتماعی است که به ویژه در نقاط حاشیه ای شهر زاهدان رویاهای کودکان آن را به رنگ خاکستری درآورده است.
به گزارش خبرنگار مهر، ذوالفقار پسرک ۱۱ساله ای که بدون ترس از دوربین عکاس مهر به همراه مادرش در آلونکی در این منطقه به استعمال مواد مخدر مشغول است از جمله کودکانی است که زندگی و رویاهای کودکی اش رنگی خاکستری دارد.
برای لحظه ای وارد منزل آنها که به قول خودشان درش بر روی همه باز است می شویم، ظاهرا این دیوار های سیاه و زندگی که بیش از یک پتو و یک چراغ پیک نیک به وسایل دیگری ختم نمی شود چشم عکاس مهر را می گیرد تا لحظه به لحظه بر ثبت فریم های خاکستری هایش از این خانه بیفزاید.
ذوالفقار که سرش با همان تکه آلومینیوم مستعمل گرم است و چشمانش را به سختی می توان در میان هاله ای از دود مشاهده کرد در پاسخ به سوالات کوتاه ما سکوت اختیارمی کند و استعمال دود های برخاسته از روی چراغ را در پاسخ دادن به ما ارجح می بیند.
مادرش که مشکلی با حضور ما و دوربین مهر ندارد می گوید: ذوالفقار هروئین می کشد، از ۵ سالگی مواد را شروع کرده، درس نخوانده، پدرش مرده و عامل اعتیادش نیز همسایه مان است.
این خانواده که به دلیل نداشتن شناسنامه ظاهرا جایی برای حمایت قانونی ندارد و نامشان در فهرست شهروندان ایرانی جا نمی گیرد از یارانه محروم است و شغل و چشمانشان به لطف رانندگان پشت چراغ قرمزهای خیابان چهل متری زاهدان دوخته شده است تا از این راه بتوانند نانی و البته مقداری هروئین برای ادامه حیات خود دست و پا کنند.
کودکان مناطق محروم سیستان و بلوچستان
مواد مخدر در برابر نان
سعید یکی دیگر از نوجوانان ۱۳ ساله ای است که در این منطقه و در خانه ای به اصطلاح غیر مجاز سکنی دارد و حاصل ازدواج مادری ایرانی با پدری افغانی است که پدرش را بر اثر سوء مصرف مواد از دست داده است.
وی از جمله کودکانی است که شناسنامه ندارد و از همین رو فرصت تحصیل را نیز از دست داده است و برای تهیه نان برای مادر، خواهر و دیگر برادر کوچکش کار را با واکس زدن از کودکی در خیابان های زاهدان آغاز کرده است.
وی که مدتی نیز به کار فروش ناس و همچنین حشیش اشتغال داشته است می گوید: مواد مخدر سود خوبی داشت اما برای من که برادر بزرگتر ندارم خیلی خطرناک است.
وقتی از او می پرسیم برادر بزرگتر چه کمکی می تواند در این رابطه به تو بکند، پاسخ می دهد: وقتی تعداد بچه ها زیاد باشد با خیال راحت تری می توان مواد فروخت چون اگر یکی را بگیرند برادر دیگر خرج خانواده را می دهد در ضمن اگر میزان مواد زیاد باشد برای شکستن حکم دادگاه هر کدام از برادر ها با گردن گرفتن قسمتی از مواد می توانند به بقیه کمک کنند و این طوری مجازات آن تقسیم می شود و هیچ یک هم اعدام نمی شود.
وی که حالا شغل روزنامه فروشی و در کنار آن فروش فاکتور را پیشه کرده است در گفتگو با مهر می گوید: من فقط نیاز به کار و نان دارم و برایم فرقی نمی کند چه بفروشم.
وی ادامه می دهد: فروش روزنامه بد نیست و ماهیانه ۳۰۰ هزار تومان برای من درآمد دارد اما روزنامه خیلی دیر به زاهدان می رسد و بعضی روزها هم روزنامه نمی رسد و پول خرید یک نان هم جور نمی شود.
وی افزود: شغل روزنامه فروشی احترام بیشتری دارد و افرادی که روزنامه می خرند پول بیشتری از قیمت روزنامه می دهند اما کار واکس زدن معمولا با کتک خوردن و بی احترامی همراه است و خیلی وقت ها به جای پول لگد خوردم.
ادامه مطلب را در ـآدرس سایت ذکر شده ذیل مشاهده نمائید