زندگی جهنمی پناهجویان افغان در اردوگاههای ایران
خبر کشته شدن علیرضا رضایی، جوان افغانستانی متولد ایران که قصد خروج از مرز این کشور را به مقصد ترکیه داشت و بعد از دستگیری، زیر ضربات مشت و لگد مأموران پاسگاه مرزی ایران در منطقه چالدران جان باخت، بار دیگر موضوع شرایط دشوار زندگی افغانهای ساکن ایران را یادآوری کرد.
خانواده علیرضا رضایی پس از مرگ وی با انتشار اطلاعیهای با درخواست از دولت افغانستان و ایران برای پیگیری و مجازات عاملان «قتل عمد» وی، از جامعه مدنی دو کشور و نهادهای بینالمللی هم تقاضا کرد که «از دولت ایران بخواهند که در قبال پناهندگان افغان که قصد عبور از مرزها را دارند، رفتار انسانی داشته باشد.»
علیرضا یکی از کسانی بود که نه قصد دارند به افغانستان بازگردند و نه میخواهند در ایران بمانند، اما بخت خروج از این کشور و انتخاب آزادانه شیوه زندگی خود را ندارند. او تنها کسی هم نیست که در هنگام خروج غیرقانونی از مرز و دستگیری، یا به افغانستان بازگردانده میشوند یا کشته میشوند. همچنان که عباس رضایی، شاعر افغانستانی ساکن مشهد به بخش فارسی رادیو بینالمللی فرانسه میگوید: «هفته پیش جوان 26 سالهای را به گلشهر آوردند که از هراس برخوردی که با او و خانوادهاش شده بود، دچار سکته قلبی شد و مرد.»
شرایط خروج از مرز، چه برای آنهایی که موفق به گذشتن از آن میشوند و چه برای آنها که دستگیر میشوند، چندان آسان نیست. عباس رضایی درباره مأموران مرزی میگوید که «لوله تفنگ را به سوی خانوادهها میگیرند» یا از آنها که در تلاش برای خروج «میان سیمهای خاردار گیر میکنند» و با تنی زخمی و تکه پاره از آن میگذرند.
اما چرا افغانهای مقیم ایران عبوری چنین پرخطر را برای خروج از ایران به جان میخرند؟ به گفته رضایی «اکنون در تهران و شهرهای دیگر، بسیاری از افغانستانیها را آزار میدهند یا دستگیرشان میکنند، بدون اینکه هیچ نظارت بینالمللی در این مورد وجود داشته باشد. حتی افغانهایی را هم که درخواست پناهندگی به دولت ایران دادهاند را هم رد مرز (اخراج) میکنند.»
این روزها افغانستانیهای ساکن ایران یا حتی افغانستان و کشورهای دیگر، اردوگاه عسگرآباد ورامین و سنگ سفید را میشناسند. اردوگاههایی که افغانستانیهای دستگیرشده در مرز را مدتی به آنجا میفرستند تا بعد، از کشور اخراجشان کنند. جواد خلیلی درباره سفر خود از تربت جام تا ارومیه و بعد از آن به اردوگاه میگوید: قبل از اینکه به مرز برسیم، محاصره شدیم، همه ما فرار کردیم، اما سربازهای مرزی به ما تیراندازی کردند و حتی یک تیر درست جلو پای من نشست. بعد از دستگیری تا یکی دو ساعت ما را کتک میزدند و حتی نمیتوانستیم از جایمان بلند شویم. بعد ما را به صف کردند و به پادگان بردند. آنجا در یک اتاق 3 در 4، حدود 40 تا 50 نفر را چپاندند و تا صبح در آن شرایط ماندیم.»
جواد بعد از آنجا به همراه دیگران ابتدا به اردوگاه سنگ سفید و بعد به اردوگاه عسگرآباد منتقل میشود. جایی که به گفته محمدرضا محمدی، شاعر افغانستانی وضعیت آن حتی برای ماموران هم قابل تحمل نبود. محمدی که او هم در مرز ایران و ترکیه دستگیر و به افغانستان بازگردانده شده، به بخش فارسی رادیو بینالمللی فرانسه میگوید: «اردوگاه عسگرآباد جهنمی دیگر بود که آن را با پاکستانیها شریک بودیم. در ته سالن بوی ادرار شدید میآمد و تازه واردها برای تنفس به سمت راهرو و پلهها میرفتند. هوا چنان آلوده بود که خود مأموران لحظهای با ماسک میآمدند و سریع میرفتند.» محمدرضا محمدی میگوید: «به ما گفتند اگر قصد فرار کنید، شما را بعد از دستگیری در مسیر تردد داعش یا گروههای تندرو میگذاریم.»
عباس رضایی، شاعر مشهدی که برادر و خانوادهاش قصد گذشتن از مرز را داشتند، اما دستگیر شدند و حالا در اردوگاه هستند، درباره دلایل فرار آنها از ایران میگوید: «به جز شرایط عمومی دشوار که برای همه پناهجویان افغانستانی وجود دارد، یکسری دلایل شخصی هم ممکن است باشد. مثلا برادرم سالها در ایران کار سخت سنگکاری انجام میداد و با وجود داشتن مشکل ریوی، مدام با غبار سنگ همنفس بود، امکان درمان هم نداشت چون در ایران هزینه درمان برای پناهجویان افغانستانی 3 برابر شهروندان معمولی این کشور است.» وی تأکید میکند: «در ایران امکان رشد برای هیچ افغانی وجود ندارد» و از آنجا که بازگشت به افغانستان نیز امکانپذیر نیست، بسیاری از پناهجویان تلاش میکنند به طور غیرقانونی از مرز این کشور خارج شوند.
برخورد ایدئولوژیک جمهوری اسلامی با پناهندگان
ورود گسترده افغانستانیها به ایران، تقریبا همزمان با انقلاب 1357 در ایران است. درگیری میان نیروهای ارتش سرخ و مجاهدین، شعله جنگی را در افغانستان برانگیخت که هنوز پس از سی و چند سال خاموش نشده است. مردم افغانستان، هراسان از درگیریهای داخلی در آن کشور به پاکستان و ایران گریختند.
هرچند ورود آنها به ایران در ابتدا به سادگی انجام میشد و شرایط برایشان چنان فراهم شده بود که حتی نیازی به گذرنامه هم برای ورود نداشتند، اما به دلیل قوانین مهاجرتی سختگیرانه ایران، افغانستانیها در این کشور با مشکلات متعددی روبرو شدند.
شرایط کار برای آنها چندان آسان نبود و ایرانیها نیز آنها را در مشاغل سخت به کار میگماردند. افغانستانیهایی که از آن زمان تاکنون در ایران زندگی کرده و کار میکنند، از خدماتی چون بیمه تامین اجتماعی، بازنشستگی یا یارانه برخوردار نیستند. فرزندان این پناهجویان هم به دلیل قوانین آموزشی ایران، اغلب امکان تحصیل در مدارس را نداشتند.
محمداکبرزاده از افغانستانیهایی است که در ایران به دنیا آمده و سه نسل از خانواده او در این کشور زندگی کردهاند.
اما حتی پسر او که متولد ایران است نیز امکان تحصیل در این کشور را نداشته است.
وی درباره شرایط زندگی در ایران به رادیو بینالمللی فرانسه میگوید که پسرش در مدارس دولتی ایران اجازه ادامه تحصیل نداشت و مجبور بودند او را به مدرسه غیرانتفاعی بفرستند. اما این مدارس هم حاضر نبودند هیچ مدرک و گواهی تحصیلی به فرزند وی بدهند.
اکبر زاده در زمان دولت احمدینژاد و با تشدید اخراج افغانستانیها از ایران به فرانسه آمده است.
در این میان، شرایط برای نیروهای مجاهدین افغان که به ایران آمده بودند، متفاوت بود. جمهوری اسلامی نه تنها به آنها اجازه تأسیس دفاتر حزبی داد، بلکه از نظر مالی نیز به آنان کمک میکرد.
شرایط سخت پناهجویان افغان در اردوگاهها
با خروج نیروهای شوروی از افغانستان و پیروزی مجاهدین، بسیاری از افغانستانیها بار سفر بستند و قصد بازگشت به کشورشان کردند. اما با بالاگرفتن درگیریها میان مجاهدین و نیروهای طالبان، آنانی که به افغانستان بازگشته بودند، پشیمان شدند و آنهایی نیز که بار سفر بسته بودند، به امید بهترشدن شرایط در کشورشان، ترجیح دادند در ایران بمانند. اما این بار ایران حاضر به پذیرش بیشتر این مهمانان چندین ساله نبود و اردوگاههای مهاجران در دهه هفتاد خورشیدی در حاشیه شهرها ساخته شد، تا آنهایی که حاضر به خروج از ایران نبودند از بقیه ساکنان شهر جدا شوند.
اوج مبارزه با حضور افغانستانیها در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بود. دولت ایران اعلام کرد که قرار است یک میلیون مهاجر غیرقانونی افغان را به کشور خود برگرداند و وزارت کشور نیز اعلام کرد که در این زمینه «جدیتر» عمل خواهد کرد. مدیر کل وقت امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور ایران اعلام کرد که اگر افغانها در پایان مهلت قانونی در طرح بازگشت شرکت نکنند، در استانهایی که اجازه اقامت و زندگی ندارند، باید در اردوگاهها زندگی کنند.
جواد خلیلی، عکاس 30 ساله متولد مشهد است که از همان زمان به همراه خانوادهاش مجبور به زندگی در اردوگاه تربت جام بوده است. وی به بخش فارسی رادیو بینالمللی فرانسه میگوید: «ما بیشتر از 20 سال است که به همراه همه خانواده و فامیل ساکن اردوگاه تربت جام بودیم. اما شرایط سخت حاکم بر اردوگاه، من را مجبور به ترک ایران کرد.» جواد در مرز ارومیه دستگیر و بعد از انتقال به اردوگاه عسگرآباد از ایران اخراج شد.
در سال 1387 که دولت محمود احمدینژاد به طور جدی پیگیر برخورد با افغانستانیها بود، سخنگوی وزارت خارجه افغانستان از ایران خواست تا دستکم تا پایان زمستان آن سال به پناهجویان افغانستانی فرصت بدهد و در فصل سرما، به آنها فشار نیاورد.
سیاستهای سختگیرانه ایران همچنان ادامه دارد
روح الله هاشمی، مشاور امور بینالملل وزارت مهاجرین افغانستان به بخش فارسی رادیو بینالمللی فرانسه میگوید که «براساس تفاهمنامه میان افغانستان با پاکستان و ایران، اخراج اجباری مهاجرین نفی شده و دولت افغانستان امیدوار است تا فراهم شدن زمینههای اشتغال و کار برای مهاجرین در افغانستان، دولت ایران آنها را در این کشور بپذیرد.» وی همچنین دلیل افزایش خروج مهاجرین افغانستانی از ایران را چنین عنوان میکند: «به دلیل فراهم بودن فرصت و امکانات معیشتی برای مهاجرین در کشورهای غربی، بسیار طبیعی است که افغانستانیهای مقیم ایران هم بخواهند از این کشور به مناطق دیگر بروند.»
هرچند سیاستهای سختگیرانه دولت احمدینژاد درباره مهاجرین افغانستانی مثالزدنی است، اما با آغاز ب کار دولت یازدهم و علیرغم امیدهای فراوان مهاجرین به حسن روحانی، نه تنها تغییر چندانی در وضعیت آنان ایجاد نشد بلکه تقریبا دو ماه پس از شروع کار دولت روحانی در گزارش منتشرشده از سوی برخی رسانههای افغانستانی اعلام شد که روند بازداشت مهاجرین در برخی استانهای ایران افزایش یافته، در شهرهای اصفهان، قم، تهران، کرمان و مشهد موارد بسیاری از دستگیری و اخراج مهاجرین افغانستانی مشاهده شده است. پس از آن دولت ایران در سال 2013 اعلام کرد که افغانهایی که به صورت غیرقانونی در این کشور زندگی میکنند تا پانزدهم شهریور همان سال فرصت دارند که از ایران خارج شوند.
آخرین آمار نشان میدهد که تقریبا 3 میلیون افغانستانی اکنون در ایران زندگی میکنند. این آمار در یک سال گذشته و با خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان و تغییر شرایط امنیتی در این کشور افزایش یافته است. اما با وجود شرایط دشوار زندگی در ایران، به دلیل نامشخص بودن آینده سیاسی افغانستان و افزایش روزافزون ناامنی در این کشور، مهاجران وضعیت سخت و طاقتفرسای زندگی در ایران را به بازگشت به کشور خود ترجیح میدهند.