مدرسه و مدرسه هایی در سیستان و بلوچستان که دانش آموزان آن سوء تغذیه دارند
سوء تغذیه ناشی از فقر در میان بسیاری از بچههای کلاس اول مدرسه هاشمی رفسنجانی بخش کتیج از توابع شهرستان فنوج استان سیستان و بلوچستان موج میزد. به گفته یکی از معلمان این مدرسه،دانش آموزان با مشکل سوء تغذیه مواجه هستند.
خبرگزاری هرانا – دانش آموز کلاس اولی به جای کوله پشتی با کیسه پلاستیک به کلاس درس آمده بود و در سرش آرزوی داشتن یک کیف مدرسه را می پروراند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از میزان، استرس در وجودش موج میزد.
چشمانش گویای غمی بزرگ بود واین غم هر لحظه با دیدن دانش آموزان دیگر بیشتر هم میشد.
با قد کوتاهش صندلی آخر کلاس درس را برای نشستن انتخاب کرده بود تا مبادا کسی متوجه تفاوتش با سایرین شود.
“یوسف” با کیسه پلاستیک راهی مدرسه شده بود و بقیه دانش آموزان با خود کیف به همراه داشتند.
داشتن یک کوله پشتی آن لحظه تمام آروزی یوسف ۷ ساله بود.
وارد کلاس درسشان شدند. سوء تغذیه ناشی از فقر در میان بسیاری از بچههای کلاس اول مدرسه هاشمی رفسنجانی بخش کتیج از توابع شهرستان فنوج استان سیستان و بلوچستان موج میزد. به گفته یکی از معلمان این مدرسه،دانش آموزان با مشکل سوء تغذیه مواجه هستند.
پسرها اغلب موهای سرشان را از ته تراشیدهاند درمیان سرهایی که از بی مویی سفید شده، چشمانم به یوسف میخورد.
کلاس به نیمکت خود تکیه داده و با همکلاسیهایش صحبت نمیکند. نیم نگاهی به سه دانش آموز دیگری دارد که قرار است با او یک سال تمام بر سر یک نیمکت بنشینند.
معلم کتابهایی را که به دستش رسیده میان دانش آموزان تقسیم میکند. هیچ کدام سواد خواندن و نوشتن ندارند، اما برای دقایقی به تصاویر کتابها خیره میشوند، بعد از آن با اشتیاق زیاد کتابها را داخل کیفهایشان جاسازی میکنند.
یوسف، اما بی تفاوت از همه رنگهای کتابها در ۵ ثانیه آنها را در کیسه پلاستیکیای جا میدهد که یک دفتر و سه مداد کوچک شده هم از قبل درون داشته است.
مدادهایش را از هر دو سمت تراشیده؛ کوچکی مدادها آنقدر زیاد است که در دستهای کوچک و نحیف یوسف به زور جا شده است.
با او همکلام میشوم. نگاهش را از چشمانم میدزدد. تلاش میکنم اخمهایش را به هر ترتیبی که شده باز کنم. اما نتیجه نمیدهد.
غم او بزرگتر از آنی است که با چند کلام حرف ساده کم شود. دیگر یوسف را مخاطب قرار نمیدهم. رو به بچههای کلاس از آنها سوال میکنم آرزویتان چیست؟ یکی آرزوی داشتن ماشین پلاستیکی دارد و دیگری هواپیمای اسباب بازی میخواهد.
یکی دیگر آرزویش داشتن یک تلویوزیون بزرگ است از همانهایی که در فیلمهای تلویزیونی دیده. نوبت به یوسف که میرسد با خجالت سرش را پایین میگیرد. موهای فر سیاه رنگش بیش از هر زمان دیگری به چشم میآید.
اینطور به نظر میرسد که مادر پولی برای اصلاح سر یوسف نداشته است.
زیر لب و به آهستگی آرزویش را اعلام میکند. یوسف میگوید “آرزو دارم یک کوله پشتی برای مدرسهام داشته باشم”.
روز اول مهر یوسف و صدها کودک دیگر شاید آرزویشان داشتن یک کوله پشتی بود. آرزوی یوسف، اما از میان صدها و شاید هزاران کودک محروم دیگر در سراسر کشور برآورده میشود.
به همراه اکیپ خبرنگارانی که برای سرکشی به وضعیت مناطق محروم استان سیستان و بلوچستان در این استان حضور پیدا کردهاند فاطمه دانشور رئیس سابق کمیسیون فرهنگی، اجتماعی شورای شهر تهران و مدیر عامل مؤسسه خیریه مهرآفرین نیز حضور دارد.
وی که برای کمک به کودکان مدرسه هاشمی رفسنجانی بخش کتیج درا ین منطقه حاضر شده علاوه بر برآورده کردن آرزوی یوسف برای سایر دانش آموزان نیز بستههای آموزشی به همراه دارد. کوله پشتی به یوسف تحویل داده میشود.
به روی آن تصویر یکی از شخصیتهای کارتون مینیونها خودنمایی میکند. شخصیتی که شوق پرواز دارد و خنده بر لب. خطاب به یوسف که اکنون لبخندی به وسعت برآورده شدن آروزی کوچکش دارد میگویم خوشحالی که آرزویت برآورده شد.
چنین پاسخ میدهد ” خیال میکنم دنیا را به من دادهاند”. یوسف کیسه پلاستیک را داخل کوله پشتی جدیدش جا میدهد و با لبخند به بغل دستیهای خود میگوید: ” من هم دیگر شبیه به شما هستم”.