هجی کردن فداکاری در مناطق دور افتاده سیستان و بلوچستان/ اینجا مشق عشق می کنند
در طول سالهای گذشته معلمان بسیاری بودند که بدون هیچ چشمداشتی در سختترین و دشوارترین لحظات تصمیمگرفتند با ایثار جان خود، آفریننده باشکوهترین جلوههای معلمی شوند یکی از آن ها شهید «حمیدرضا گنگوزهی» معلم فداکار سیستان و بلوچستانی بود که برای نجات جان دانشآموزانش جان خود را از دست داد.
زاهدان – معلم بودن در سیستان و بلوچستان با توجه به وسعت، اقلیم و شرایط آب و هوایی خاص و همینطور محرومیت تاریخی که در این استان وجود دارد، شغلی پرخطر اما پر از عشق محسوب می شود.
خبرگزاری مهر، گروه استان ها: معلمی آینه تمام نمای فداکاری، ایثار و جلوه گاه اندیشه و آموزش است و این بار سخن از معلمانی است که با تقبل هزینه های جانی و مالی فداکاری رابه همگان می آموزند.
سیستان و بلوچستان یکی از پهناورترین استان های کشور است که حتی اگر در این استان به عنوان یک معلم بومی هم خدمت کنید ممکن است یک هزار کیلومتر با محل زندگیتان فاصله داشته باشید، اما داستان به همین جا ختم نمی شود.
اما معلم های سیستان و بلوچستانی با عشق بی نهایت خود به این شغل به همگان نشان دادند که که به راستی آموزش و پرورش به فرزندان این مرز و بوم را همچون جهاد در راه خدا برای خود می بیند.
در طول سالهای گذشته معلمان بسیاری بودند که بدون هیچ چشمداشتی در سختترین و دشوارترین لحظات تصمیمگرفتند با ایثار جان خود، آفریننده باشکوهترین جلوههای معلمی شوند یکی از آن ها شهید «حمیدرضا گنگوزهی» معلم فداکار سیستان و بلوچستانی بود که برای نجات جان دانشآموزانش جان خود را از دست داد.
این معلم فداکار سیستان و بلوچستانی که در روستای «نوک جو» از توابع دهستان «روتک» شهرستان خاش خدمت می کرد با توجه به اینکه در مسیر رفت و آمد دانش آموزان، دیوار مخروبهای وجود داشت که به دلیل بارندگی استحکام آن به کمترین حد خود رسیده بود پس از اینکه یقین پیدا کرد که دیوار در حال ریزش است به همراه همکارش به سرعت خود را به دانش آموزانی که در کنار این دیوار قرار داشتند رساند و دانشآموزان را از خطر قرار گرفتن در زیر آوار نجات می دهد.
اما متأسفانه پس از نجات دانش آموزان، معلمان فداکار «حمیدرضا گنگوزهی» و «عبدالرئوف شهنوازی» زیر آوار گرفتار میشوند که یکی از آنها به شهادت می رسد و دیگری دچار شکستگی پا می شود.
قابل ذکر است که روستای «نوکجو» از توابع دهستان «روتک» در نقطه صفر مرزی قرار دارد، جایی که هنوز رنگ و بوی محرومیت را می توان از مدارس کپری آن حس کرد، دیوار و حصاری ندارند و فضا باز است.
این حادثه در اوایل سال ۹۵ بعد از ۱۳ روز تعطیلی عید نوروز زمانی که بار دیگر دانشآموزان با شوق و علاقه فراوان در مدرسه حاضر شدند و به علت بارش شدید باران تمام دیوارها نمناک بود اتفاق افتاد.
ماجرای فداکاری یک معلم شرح ماجرا اینگونه است: که زنگ تفریح میشود، دانشآموزان در حیاط مدرسه مشغول بازی بودند و در کنار دیوار نمناک کنار مدرسه چند دانشآموز نشستهاند، حمیدرضا کنگوزهی معلم مدرسه متوجه لرزش دیوار میشود و با تمام توان به سمت آنها می رود تا جان دانشآموزان را نجات دهد، اما خود در زیر آوار میماند.
«عبدالرئوف شهنوازی» معلمی که هنگام حادثه در کنار این معلم فداکار قرار داشت و همراه او برای نجات جان دانش آموزان اقدام می کند در گفت و گو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: بعد از تعطیلات نوروز بنده به اتفاق همکارم شهید «حمیدرضا گنگوزهی» جهت تعلیم و تربیت دانش آموزان و مبارزه با جهل و نادانی در نقطه صفر مرزی استان سیستان وبلوچستان در حال خدمت به دانش آموزان آن منطقه بودیم که در تاریخ نوزدهم فروردین ماه ۹۵ زمانی که دانش آموزان در حیاط مدرسه در هنگام زنگ تفریح مشغول بازی و سرگرمی بودند این اتفاق افتاد.
وی افزود: به علت بارندگی هایی که شب گذشته در آن منطقه اتفاق افتاده بود، همکار بنده متوجه لغزش دیواری در مدرسه شد که بچه ها در کنار آن مشغول بازی بودند و به من ندا داد که دانش آموزان را از آنجا متفرق کنیم.
وی ادامه داد: در این مدت زمان اندک هرچه دانش آموزان را صدا زدم که از آن ناحیه دور شوند صدای من را نشنیدند که نهایتاٌ بنده به اتفاق همکارم به سمت دیوار رفتیم و دانش آموزان را از خطر ریزش دیوار نجات دادیم که متاسفانه دیوار به روی ما افتاد و همکارم به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و من نیز از ناحیه پای چپ دچار شکستگی شدم.
این معلم فداکار سیستان وبلوچستانی افزود: تقریباً هشت معلم دیگر نیز در این منطقه صفر مرزی مشغول به خدمت هستندکه نه تنها شهید «حمیدرضا گنگوزهی» بلکه تمام همکاران بنده نیز مشمول طرح خرید خدمات آموزشی هستند و از هیچگونه مزایا و حقوقی خاصی برخوردار نیستند و از زندگی و خانواده خود گذشته و در نقطه صفر مرزی خدمت می کنند.
وی ادامه داد: اما با این وجود تمام معلمین سیستان وبلوچستانی در نقاط کور وصفر مرزی این استان بدون هیچ چشم داشتی در حال خدمت به مردم هستند و این خطرها را با جان خود می خرند تا به بچه های این مرزو بوم علم و دانش بیاموزند.
وی گفت: بنده نیز در جریان آن سانحه از ناحیه پا دچار شکستگی شدم اما متاسفانه تاکنون هیچگونه کمکی از سوی مسئولین ذیربط نشده و بنده هم مانند سایر همکارانم در آن منطقه معلم خرید خدمات آموزشی هستم و امیدوارم که با وجود پنج سال سابقه آموزش مسئولین برای جذب بنده کمک کنند تا همچنان ادامه دهنده راه شهید گنگوزهی باشم.
اما داستان فداکاری های معلمان این استان به همین جا ختم نمی شود یک زوج فرهنگی در مدرسه امامت روستای «تیمور آباد» شهرستان نیمروز واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان دراقدامی خداپسندانه هزینه های عمل جراحی دانش آموز خود را برعهده گرفتند.
فاطمه سرگلزایی معلم این مدرسه در خصوص اقدام خداپسندانه اش در گفتگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: در فرهنگ این مرز و بوم همواره ایثار و فداکاری جایگاه ویژه ای دارد و وضعیت دست این دانش آموز مدت زمانی بود که ذهن من و همسرم را به خود مشغول کرده بود.
معلمی که دست دانش آموزش را با هزینه شخصی عمل کرد مسعود شیبانی همسر فاطمه سرگلزایی نیز در گفتگو با خبرنگار مهر، افزود: دست این دانش آموز از کودکی دچار سوختگی شده بود و حالت مشت به خود گرفته بود.
وی گفت: من و همسرم با توجه به اینکه در این مدرسه تدریس می کنیم وقتی متوجه شدیم که خانواده این کودک توانایی مالی برای انجام این عمل را ندارند تصمیم گرفتیم که هزینه های عمل این کودک را برعهده بگیریم. وی افزود: بنابراین با پیگیری هایی که انجام شد مقرر شد تا عمل جراحی این کودک در سه مرحله انجام شود.
معلمی که وعده صبحانه دانش آموزان بی بضاعت را متقبل شد رامین ریگی معلمی دیگری است که با ۲۳ سال سابقه کار در نقطه ای محروم از سیستان و بلوچستان با عشق و محبت به دانش آموزان مدرسه درس محبت وفداکاری می دهد او هر روز صبح با هزینه شخص اش برای دانش آموزان مدرسه روستای «سامانی» از توابع بخش «جزینک» شهرستان زهک صبحانه تهیه می کند تا ذره ای از محرومیت این منطقه را برطرف کند.
وی در گفت و گو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: قصه کمک من به مدرسه ام مربوط به شش سال قبل است در آن زمان یکی از دانش آموزان من مشکل خانوادگی داشت زیرا پدر و مادر این دانش آموز از هم جدا شده بودند و او جرات رویارویی با نامادری اش را نداشت و از دست نامادری اش همیشه اذیت و آزار می شد بطوری که بیشتر اوقات این کودک دیر به مدرسه می آمد و اکثر اوقات ضعف شدیدی داشت چون نامادری اش از صبحانه دادن به این کودک دریغ می کرد.
وی افزود: تا اینکه من پیگیر این موضوع شدم و مطلع شدم که به دلیل اعتیاد خانواده این کودک، پدرو مادرش از هم طلاق گرفته اند واین کودک هر روز توسط نامادری اش با صبحانه ندادن به آن آزار و اذیت می شود و جرقه صبحانه دادن به دانش آموزان از این قصه شکل گرفت.
ریگی ادامه داد: هر روز با هزینه شخصی ام به این کودکان صبحانه کامل می دادم و بعدها با درد دل با این کودکان آگاه شدم و متوجه شدم که در بین کودکان این مدرسه چهار کودک سرطان خون دارند و چندین کودک که فرزندان طلاق و حتی بی سرپرست و بدسرپرست هستند نیز در بین کودکان این مدرسه وجود دارند واین باعث ترغیب بیشتر من در این امر شده است.
وی افزود: این کار باعث شده بیشترکودکانی که حتی محصل نیستند و در همین روستا نیز زندگی می کنند اکثر اوقات برای صبحانه به مدرسه بیایند و موجب ترغیب بقیه کودکان این روستا به تحصیل شده است.
این معلم فداکار با اشاره به کمک همکارانش برای کمک به این کودکان، ادمه داد: امسال با کمک چندین خیر پوشاک سال جدید تمامی دانش آموزان که صد نفر هستند تهیه شد. وی خاطر نشان کرد: در این مدرسه نیمی از دانش آموزان دختر و نیمی از دانش آموزان پسر هستند و بیشتر اوقات با کمک وهمیاری خود دانش آموزان نظافت مدرسه و آماده کردن صبحانه انجام می شود.
البته این تنها نمونه هایی از فداکاری های معلمان این خطه از ایران اسلامی بود و گرنه نام معلمان شهید استان سیستان و بلوچستان که در طی این سال ها با ایثار جان خود در راه علم و دانش جان فشانی کردند همواره در تاریخ این سرزمین جاودان می ماند.