همه‌پرسی کردستان؛ موجی که تا مرزهای افغانستان خواهد رسید؟ استقلال‌طلبی کردها و بلوچ‌ها

بلوچ‌ها در وضعیتی تقریباً مشابه با وضعیت کردها قرار دارند. آنها با کشیده شدن مرزهای جغرافیایی سه کشور پاکستان، ایران و افغانستان، از هم جدا شده‌اند. در پاکستان، یک ایالت به نام آنها است و آنها بزرگ‌ترین گروه بلوچ منطقه هستند. در ایران هم یک استان به صورت ترکیبی به نام آنها است، اما در افغانستان بلوچ‌ها اقلیت کوچکی را تشکیل می‌دهند.

برگزاری همه‌پرسی در کردستان عراق پرسش‌های زیادی را در مورد پیامدهای آن در منطقه پدید آورده است. تغییر جغرافیای سیاسی منطقه می‌تواند بر سیاست کل منطقه اثر بگذارد. این اثرگذاری شامل افغانستان هم می‌شود.

این اثرگذاری در مورد افغانستان چگونه خواهد بود؟ کردستان عراق به لحاظ جغرافیایی با افغانستان حدود هزار و ۵۰۰ کیلومتر فاصله دارد. اگر این منطقه کشوری مستقل شود، عراق و ایران بین این کشور جدید و افغانستان واقع خواهند شد.

آنچه که همه‌پرسی و احتمال استقلال کردستان را با افغانستان مرتبط می‌کند، چند واقعیت دیگر غیر از فاصله جغرافیایی آن است.

کردستان در کشوری چندقومی مانند عراق واقع شده که با افغانستان و بیشتر از آن با دو کشور همسایه آن، ایران و پاکستان شباهت‌هایی دارد،

کشورهایی که هر نوع تحول در سیاست‌های قومی آنها بر افغانستان هم می‌تواند اثرگذار باشد.

اگر همه‌پرسی کردستان زمینه استقلال آن را فراهم کند، موج‌های برخاسته از این امر با عبور از این دو کشور بالقوه به افغانستان هم خواهد رسید.

استقلال‌خواهی کردستان ریشه عمیقی در ناهمگونی جمعیت عراق دارد. آیا این امر می‌تواند بر جمعیت‌های ناهمگونی مثل افغانستان، ایران و پاکستان هم اثرگذار باشد؟

سوال دیگر این است که استقلال کردستان -اگر روزی محقق شود- بر سرنوشت جنبش‌های استقلال‌طلب منطقه و در نهایت اوضاع سیاسی افغانستان چه تاثیری خواهد داشت؟

ناهمگونی جمعیت

از جمعیت ۳۲ میلیونی عراق عرب‌های شیعه بیشتر از ۶۰ درصد کل جمعیت بزرگ‌ترین گروه هویتی است.

عرب‌های سنی و کردها هر کدام حدود ۲۰ درصد هستند. ترکمن‌ها، آشورشیان و مسیحیان هم سایر اقلیت‌های قومی و مذهبی هستند. کردها به صورت برجسته‌ای هویت قومی دارند، اما عرب‌ها بیشتر به دلیل هویت مذهبی خود از هم بازشناخته می‌شوند.

در افغانستان با آن که عناصر قومگرا در چهار دهه اخیر بیشتر از سه کشور دیگر وجود داشته، هیچ وقتی موضوع جدایی‌طلبی و حتی خودگردانی را مطرح نکرده‌اند. پشتون‌ها، تاجیک‌ها، هزاره‌ها و ازبک‌ها گروه‌های اصلی قومی هستند،

اما گروه‌های قومی دیگری از جمله ترکمن‌ها، بلوچ‌ها، پشه‌ای‌ها و سایر اقلیت‌های دیگر هم حضور دارند. جمعیت عراق به لحاظ ناهمگونی بیشتر از افغانستان با جوامع ایران و پاکستان شباهت دارد.

ایران ناهمگون‌ترین جمعیت منطقه را دارد، اما ظاهراً گروه‌های هویتی آن تا حدودی زیر عنوان هویت ایرانی با هم مدغم شده‌اند.

ولی تحولات یک قرن گذشته نشان داده که برخی هویت‌های قومی در این کشور به‌سادگی ادغام نمی‌شوند. کردها، بلوچ‌ها و همچنین آذری‌ها در این مدت بارها نشانه‌هایی از این وقعیت را بروز داده‌اند.

در پاکستان تشکیل چهار ایالت فدرال این کشور عمدتاً براساس تعلقات قومی شکل گرفته است: در سند سندی‌ها، در پنجاب پنجابی‌ها، در خیبرپشتونخوا، پشتون‌ها و در بلوچستان، بلوچ‌ها گروه‌های مسلط قومی هستند. از آن میان، بلوچ‌ها و پشتون‌ها عناصر چالشگر را به صورت بالقوه و بالفعل در درون خود پرورش داده‌اند.

استقلال‌طلبی کردها و بلوچ‌ها

تلاش‌های برخی جریان‌ها برای رسیدن به استقلال یا خودگردانی در برخی این کشورها وجود داشته که واقعیت‌های ویژه سیاسی و تاریخی را در منطقه شکل داده‌اند.

برجسته‌ترین آنها گروه‌هایی هستند که در میان کردها و بلوچ‌ها وجود داشته‌اند – قومیت‌هایی که هر کدام بین چند کشور تقسیم شده‌اند.

کردها از تشکیل کشورهای جدید در آسیای میانه و جنگ جهانی دوم در تلاش تشکیل کشوری مستقل برای خود بوده‌اند. آنها بین چهار کشور عراق، ترکیه، ایران و سوریه تقسیم شده‌اند.

حالا کردهای عراق در یک قدمی استقلال قرار دارد. کردهای ترکیه و در مقیاس محدودتری کردهای ایران فعالیت‌های سازمان‌یافته سیاسی و نظامی داشته‌اند. بلوچ‌ها در وضعیتی تقریباً مشابه با وضعیت کردها قرار دارند. آنها با کشیده شدن مرزهای جغرافیایی سه کشور پاکستان، ایران و افغانستان، از هم جدا شده‌اند. در پاکستان، یک ایالت به نام آنها است و آنها بزرگ‌ترین گروه بلوچ منطقه هستند. در ایران هم یک استان به صورت ترکیبی به نام آنها است، اما در افغانستان بلوچ‌ها اقلیت کوچکی را تشکیل می‌دهند. جریان‌هایی در درون این قومیت حتی در زمان رقابت استراتژیک بین روسیه تزاری و بریتانیا در آسیای میانه، به دنبال تشکیل کشوری مستقل بوده‌اند.

بلوچ‌های پاکستان هم مثل برخی جنبش‌های کردی به دنبال اقدامات مسلحانه بوده‌اند.

برخی از جریان‌های بلوچ تا حال همچنان از ایدۀ استقلال‌طلبی حمایت می‌کنند.

داعیه تاریخی استقلال‌طلبی کردها و بلوچ‌ها، هر دو، از حمایت شوروی سابق برخوردار بوده، ولی مشخص است که جنبش‌های استقلال‌طلبی بلوچ‌ها در مقایسه با جنبش‌های کردی، به دلایل گوناگون با چالش‌های بیشتری مواجه بوده‌اند.

ملی‌گرایان بلوچ در پاکستان و تا حدی در ایران فعال بوده، ولی مهار شده‌اند.

موج‌های استقلال‌طلبی؟

با این حال، اگر همه‌پرسی کردستان عراق گامی بنیادی برای استقلال آن باشد، پس از عراق، زنگ خطر را برای تمامیت ارضی چند کشور از جمله ترکیه، سوریه و ایران به صدا درخواهد آورد؛ چرا که کردهای این کشورها هم که در همسایگی کردهای عراق واقع شده‌اند، انگیزه قوی‌تری برای تعقیب ایدۀ آنها پیدا خواهند کرد.

استقلال کردستان نقطه عطفی نه تنها در تاریخ کردهای عراق خواهد بود، بلکه برای تقویت ملی‌گرایی کردی برای همه کردها به عنوان “بزرگ‌ترین ملت بدون دولت” در خاورمیانه بسیار بااهمیت خواهد بود.

تشکیل یک واحد مستقل سیاسی در منطقه، هم کردها و کشورهای آسیب‌پذیر از ناحیه جنبش‌های جدایی‌طلبی را در وضعیت جدیدی قرار خواهد داد.

نخستین موجی که استقلال کردستان عراق پدید خواهد آورد، به سوی کردهای منطقه حرکت خواهد کرد. حالا مشخص نیست که این موج در میان کردهای خاور میانه چگونه خواهد بود، ولی پاسخ کشورهای دارای اقلیت کرد ـ ترکیه، ایران و سوریه و چند کشور دیگر ـ بدون تردید منفی خواهد بود.

این کشورها این موج را تهدیدی علیه تمامیت ارضی خود تلقی خواهند کرد. دومین موجی که به دنبال استقلال کردستان عراق برخواهد خواست، ممکن است به سوی بلوچ‌ها حرکت کند.

این موج می‌تواند انگیزه بلوچ‌های استقلال‌طلب بیش از پیش تشویق کند تا راه کردها را در پیش گیرند. پیامد این امر پدیده نیرمندی را به نام استقلال‌خواهی بلوچ‌ها در برابر سه کشور پاکستان، ایران و افغانستان قرار خواهد داد.

اگرچه شمار بلوچ‌های افغانستان بسیار زیاد نیست و گرایش جدایی‌طلبانه هم درمیان آنها دیده نشده، اما با افزایش چنین گرایشی در میان بلوچ‌های کشورهای همسایه می‌تواند بر بلوچ‌های افغانستان اثرگذار باشد.

ولی به دلیل عدم شکل‌گیری ناسیونالیسم بلوچی در افغانستان، دولت این کشور نگرانی چندانی از این بابت نداشته است.

به همین دلیل، افغانستان پس از استقلال پاکستان در ۱۹۴۷ با خیال راحت از “همبستگی پشتون‌ها و بلوچ‌ها” حمایت و روز نهم سبنله (شهریور) به همین نام در تقویم رسمی خود درج کرده ـ چیزی که خشم پاکستان را برانگیخته است. اگر استقلال کردستان، موج استقلال‌طلبی را در میان بلوچ‌های منطقه تقویت کند، معلوم نیست که موضع دولت افغانستان تغییر خواهد کرد یا نه.

بازتاب استقلال کردستان در افغانستان

به‌طورکلی، این بحث‌ها مربوط به تاثیرات بلندمدت استقلال احتمالی کردستان عراق است. البته قرار نیست که همه‌پرسی ۲۵ سپتامبر استقلال اقلیم کردستان را به صورت فوری در پی داشته باشد. این امر در واقع این منطقه را تنها یک گام به استقلال نزدیک می‌کند،

البته این گام مهمی شمرده می‌شود. اگرچه بسیار بعید به نظر می‌رسد که گروه‌های قومی افغانستان به الگوی کردی توجه کنند، اما این احتمال وجود دارد که طرف‌داران نظام متمرکز از آن برای تقویت استدلال خود استفاده کنند.

آنها استقلال کردستان را به رخ مخالفان خود خواهند کشید و خواهند گفت که این تمرکززدایی و نظام فدرالی بود که زمینه “تجزیه” عراق را فراهم کرد. موسی جعفری، استاد روابط بین‌الملل می‌گوید چنین استدلالی زمینه تقویت اقتدار دولت مرکزی را در افغانستان بیشتر فراهم خواهد کرد و حمایت‌ها از این ایده و مخالفت با تمرکززدایی و نظام فدرالی و حتی نظام پارلمانی را گسترش خواهد داد. این موضوع در حال حاضر هم از موضوع‌های داغ سیاسی است، ولی تمرکزگرایان دست بالاتری دارند.

از اواخر دهه شصت خورشیدی نظام فدرالی در افغانستان به هدف کاهش تنش‌های قومی و همخوانی نظام سیاسی با تنوع جامعه متکثر مطرح شد. نظام پارلمانی هم عمدتاً با همین هدف پیشنهاد شده است.

از نظر حامیان نظام فدرالی و پارلمانی، تمرکزگرایی زمینه استبداد و نارضایتی گروه‌های مختلف اجتماعی را فراهم می‌کند. افغانستان از زمان تاکید قانون اساسی ۱۳۴۳ بر “اصل مرکزیت” تمرکزگرایی را تجربه می‌کند و در این مدت ساختار به‌شدت رو به تمرکز بوده است.

استدلال تمرکزگراها این بوده که نظام‌های غیرمتمرکز، از جمله نظام فدرالی زمینه “تجزیه” کشور را فراهم می‌کند؛ بنابراین، بهتر است که با تمرکز قدرت، جلو چنین چیزی را گرفت. هم‌رسانی چگونه می‌توانید این مطلب را به دیگران برسانید

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا