وضعیت زندانیان سیاسی بلوچ، نویسنده مسعود رئیسی
دستگیر شدگان با شکنجه هایی مانند اتو کردن بدن ، شلاق زدن، کلاه برقی روی سر گذاشتن، آویزان کردن، آب جوش ریختن روی بدن، شوک برقی، فحش و ناسزا و توهین به مقدسات اهل سنت و همچنین تخت معجزه و غیره رو به رو هستند.
وضعیت زندانیان سیاسی بلوچ
نویسنده مسعود رئیسی
از اکتبر سال 2013 تاکنون، از سوی گزارشگر ویژه ی سازمان ملل در امور حقوق بشر، شش بیانیه مطبوعاتی منتشر شده است که پنج مورد در خصوص نگرانیهایی شامل کاربرد مجازات اعدام، زندانیان سیاسی و عقیدتی و اعضای گروههای اقلیت های قومی بوده است.
شکنجه های قرون وسطایی، شرایط و رفتارهای غیر انسانی که ماموران رژیم ایران بر زندانیان، مخصوصا اقلیت ها اعمال می کنند بر هیچ کس پوشیده نیست.
بلوچستان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و دستگیریهای گسترده در خفا و ظاهر که هر از چند گاهی از طرف نیروهای امنیتی انجام میشود باعث ایجاد وحشت در میان مردمان این منطقه شده است. رفتارهای دور از شأن و منزلت انسانی توسط رژیم اسلامی ایران بر مردم ستم دیده و محروم بلوچستان که همواره نگاه نظامی و امنيتی بر آنان حاکم بوده است، پایانی ندارد. بر اساس گزارشهای رسیده از بلوچستان، دستگیری فعالان بلوچ به بهانه های مختلف همچنان سیری بدون وقفه و صعودی دارد۔ معمولا ماموران وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران با تعداد زیاد و اکثرا با لباس شخصی وارد خانه های فعالین می شوند و با به هم ریختن و تفتیش کامل منازل، اقدام به بردن سی دی ها و کامپیوترها و تلفن های همراه و همچنین عکس های شخصی و خانوادگی ميکنند و بدينگونه در صدد ایجاد وحشت در بین مردم هستند.
طبق آنچه خود زندانیان گفته اند به محض ورود آنها به اداره اطلاعات، مامورین این سازمان بدون تفهیم اتهام شروع به آزار و اذیت روحی و جسمی و سعی در گیج کردن فرد دستگیر شده با اتهامات واهی و بی اساس می کنند. در مدت بازداشت در بازداشتگاه مخوف اداره اطلاعات زاهدان هر لحظه امکان بردن افراد به اتاق باز جویی و اتاق های شکنجه وجود دارد.
دستگیر شدگان با شکنجه هایی مانند اتو کردن بدن ، شلاق زدن، کلاه برقی روی سر گذاشتن، آویزان کردن، آب جوش ریختن روی بدن، شوک برقی، فحش و ناسزا و توهین به مقدسات اهل سنت و همچنین تخت معجزه و غیره رو به رو هستند.
به گفته ی دو نفر از زندانیان آزاد شده، تخت معجزه تختی است که متهم را محکم به آن می بستند و کف پاهایش را با ضربات شدید پیاپی شلاق می زدند که بر اثر این ضربات کف پا تا زانو سیاه و کبود می شد و در مواردی نیز کف پا را دریل می کردند به طوری که اطراف تخت خونین و تکه پاره های گوشت دیده می شد.
اما زندان مرکزی زاهدان که شامل هشت بند برای مردان و بند نهم برای خانم ها میباشد اينک سه سال هست که تحت ریاست محمد حسین خسروی اداره میشود۔ از لحاظ تعدد اعدام ها و عدم وجود امکانات رفاهی یکی از زندان های مخوف، قانون ترین زندان های ایران است که حدود دو هزار زندانی در آن نگهداری میشوند. زندانی است که ازکمترین امکانات بهداشتی و پزشکی ممکن برخوردار است و وضعیت امکانات رفاهی آن به حدی پایین است که زندانیان در تنگنا قرار گرفته اند۔ زندانیان زیادی در این زندان وجود دارند که مشکلات جدی و حادی از لحاظ سلامتی دارند ولی بی توجهی مسئولین زندان و پزشک، این مشکلات را برای زندانیان روز به روز بیشتر می کند۔ زندانيان جرأت باز گو کردن کمبودها و اعتراض ندارند و اگر چنانچه در هر موردی اعتراضی صورت بگیرد وضع بدتر می شود.
همانطور که در اوایل اردیبهشت ماه امسال زمانی که مدیر کل سازمان زندانهای استان از این زندان بازدید می کرد در واکنشی تند و خلاف خواسته ی زندانیان مبنی بر کمبود امکانات، دستور داد کلیه ی تلویزیون ها و یخچال های زندانیان را که با هزینه ی خود آنها تهیه شده بود جمع آوری کنند .
کمااینکه در روز شنبه 29 فروردین 1394 شفی محمد تنومند اهل روستای درگس دشتیاری از شهرستان چابهار که حدود پنج سالی در چابهار و نهایتا پس از انتقال به زاهدان در بند 3 اطاق 11 زندان مرکزی زاهدان در حبس بود، در اثر بیماری شدید و بی توجهی پزشک زندان نسبت به مداوا به علت بیماری مالاریا مغزی که در زندان به آن مبتلا شده بود در گذشت.
زندان مرکزی زاهدان از لحاظ وضعیت و کیفیت غذایی نیز در سطح خیلی پایینی قرار دارد. طبق گزارش رسیده از نزدیکان زندانیان گاها پیش آمده که مواد تاریخ گذشته نیز به زندانیان داده اند و حتی مقدار غذایی هم که به آنها داده می شود بسیار ناچیز می باشد. همچنین غذاهای این زندان به دلیل وجود موادی مثل کافورِ بیش از حد، طعم واقعی را از دست میدهند و اعتراض زندانیان نیز همانند سایر موارد اعتراضی راه به جایی نبرده است.
یکی از زندانیان آزاد شده، که به دلایل امنیتی از نام بردن معذورم می گوید در حدود پنج سالی که او در این زندان محبوس بوده است؛ حدود سیصد نفر را به چوبه ی دار برده اند که اکثر آنها به اتهام قاچاق مواد مخدر و تعداد زیادی هم به اتهام قتل عمد به مجازات اعدام محکوم شده اند. در پی گزارشی که کمپین فعالین بلوچ در ابتدای سال جاری «1394» تهیه کرده بود در سال گذشته 49 نفر در بلوچستان اعدام شده اند. این در صورتی است که آمار بسیاری از اعدام ها به دلیل نبود و دشواری دسترسی به منابع خبری کافی وعدم امکان فعالیت سازمانهای مدنی مستقل بدون تردید شامل تمامی موارد اتفاق افتاده در بلوچستان نمی باشد.
در این میان رفتاری که پرسنل و مامورین زندان با زندانیان دارند بسیار خشن و غیر انسانی است. ضرب و شتم زندانیان بر خلاف قانون به بخشی از اعمال عادی و روزانه این زندان تبدیل شده است. تحقیر، اذیت کردن و همچنین بازجویی های مکرر مخصوصا از زندانیان سیاسی و امنیتی بسیار زیاد است. بازجویی هایی که هیچ ربطی به پرونده زندانیان ندارد و موضوعات بی اساسی هستند که توسط بازپرس ها فقط و فقط جهت اعمال فشار بر زندانیان انجام ميگيرد که باعث می شود مسایل و موضوعات جدیدی در پرونده ی آنها ثبت کنند و بهانه بیشتر برای آزار ومورد اذیت قرار دادن زندانیان فراهم شود و حتی هر چند وقت؛ پیش می آید که زندانی را به بهانه های مختلف به ستون مخصوصی برای چند روز می بندند تا هم تنبیه شده باشد و هم تحقیر.
در زندان مرکزی زاهدان همانند اغلب زندانهای ایران دادن مرخصی به زندانی به تایید شورای زندان و نظر قاضی دادگاه بستگی دارد. در این بین کسانی که به اتهام سرقت دستگیر و زندانی شده اند و یا کسانی که به حبس یک یا دو سال محکوم می باشند، حفظ و قرائت قرآن یکی از مواردی است که می تواند منجر به موافقت و اعطای مرخصی باشد.
اما زندانیان زیادی وجود دارند که علی رغم مدت حضور خیلی زیاد کماکان از مرخصی رفتنشان ممانعت به عمل می آید. نمونه اش عابد بمپوری می باشد که با وجود گذشت هفت سال از دوران حبس بیست و یک ساله اش، وزارت اطلاعات مانع اعزام وی به مرخصی می شود. عابد بمپوری که در تاریخ 30 فروردین 1387 در ایرانشهر توسط نیروهای وزارت اطلاعات با لباسهای شخصی دستگیر شد با اتهام اقدام علیه امنیت ملی کشور مواجه شده است.
مجموع این شرایط نشان می دهد که در ایران زندانی شدن یک درد و تحمل شرایط نامطلوب زندان، دردی دیگر.
مسعود رئیسی فعال حقوق بشر
2015/05/12