کسی به داد مردم سیستان و بلوچستان نمی رسد!
ن ذهنیت متعالی فرهنگ ما که از زبان خرقانی هشدار می داد که: «اگر از این سر دنیا تا آن سر دنیا خاری به انگشت کسی رود آن انگشت، انگشت من است» زیر فشار و تسلط فرهنگی سرکوبگر و مستبد در حال رنگ باختن است.
شکوه میرزادگی
کسی به داد مردم سیستان و بلوچستان نمی رسد!
«ماسک اعتراضی» مردمان سیستان و بلوچستان، آتش سوزی در تالاب هامون،
و بی خیالی مسئولین دولتی
در سال 1351، با مداخله ی کشورهای آمریکا، کانادا و شیلی، و با رأی «کمیسیون بررسی دلتا»، قراردادی بین دو کشور ایران و افغانستان به امضا رسید و قرار شد که در هر ثانیه بیست و شش متر مکعب آب رودخانه ی هیرمند سهم سیستان و دریاچه هامون باشد. این قرارداد تا انقلاب اسلامی، و چند سال پس از آن نیز، عملکردی درست داشت اما، به دلیل بی لیاقتی و ناکارآمدی کارگزاران حکومت اسلامی، و زد و بندهای سیاسی و اقتصادی سودجویان وابسته به اين حکومت، و مسایل دیگری که ـ بیشتر از خشک سالی طبيعی در آن منطقه ـ جنبه های سیاسی دارد، از اوایل دهه ی 1370 میزان ورودی آب رودخانه هیرمند به دریاچه ی هامون مرتب کم و کمتر شد تا به جایی رسید که دریاچه ی هامون به کلی خشک شد.
در این مدت مسئولین دولتی، نه تنها هیچ اقدامی در جهت احیای این دریاچه نکردند بلکه به عناوین مختلف صدای کارشناسان و دلسوزان محیط زیست را که راه حلی هایی ارائه می دادند خفه کرده و معترضین محلی را با برچسب هایی که همیشه در جیب دارند، مورد آزار و اذیت قرار دادند.
اکنون، مردم سیستان و بلوچستان، علاوه بر فقر، تبعیض های مذهبی و فرهنگی، ناامنی و بدبختی های زیاد، گرفتار بی آبی و هوای آلوده نیز شده اند. فقط در طی شانزده ـ هفده سال گذشته چهل ـ پنجاه هزار نفر کارشان را از دست داده اند، صد هزار نفر از منطقه گریخته اند، صنایع دستی سیستان عملاً نابود شده و هوای این منطقه، به دلیل وجود ریزگردها و توفان های شن به حد غیرقابل تحملی رسیده است.
به این دلايل، مردم جمعه ی گذشته مردم سیستان، در اعتراض به بی توجهی به احیای هامون، با ماسک تنفسی در نماز جمعه شهرستان زابل حاضر شدند. علاوه بر این، آزادگان شمال استان نیز دو روز بعد، در مراسمی ویژه، با ماسک تنفسی حضور یافتند. این اعتراض مدنی مردمان در هفته گذشته مرتباً وسیع تر شده و در کوچه و خیابان و حتی برخی از موسسات زن و مرد با ماسک رفت و آمد می کنند.
به منظور خنثی کردن اعتراض مردم، چهار روز پیش سازمان محیط زیست سیستان و بلوچستان، يک گزارش غیر واقعی را، مبنی بر این که «سیلاب های بی سابقه دو بخش از تالاب هامون را آبگیری کرده است» از بلندگوهای دولتی پخش کرد اما این دروغگویی با یک آتش سوزی برملا شد.
بی آبی هامون از یکسو و گرمای شديد از سوی ديگر، سبب شد که دیروز، سوم شهریور ماه، آتش سوزی بزرگی درست در منطقه ای که محیط زیست ادعا می کرد «به دلیل سیلاب های ناگهانی پر آب شده است» اتفاق افتاد.
مردم محلی بلافاصله پس از شروع آتش سوزی به مقامات مسئول اطلاع دادند اما کسی به داد آن ها و جنگل ها و مراتع اطراف تالاب نرسید و، به دلیل نبود کمک های دولتی و منطقه ای، این آتش سوزی ساعت ها به طول انجامید و بزرگ و گسترده شد. اين آتش سوزی، بر اساس گزارش های رسمی، حدود ده تا بیست هکتار از جنگل زارها و پوشش گیاهی تالاب هامون را نابود کرده و در نهایت هم با کمک مردمان محلی، و با وسایل ابتدایی و کلی مشکلات خاموش شده است.
در اين ميان زندگی فلاکت بار مردم این منطقه از سرزمین مان همچنان ادامه دارد و به نظر نمی رسد که همچنان کسی به داد این مردم برسد. و آن ذهنیت متعالی فرهنگ ما که از زبان سعدی کلیه انسان ها را اعضای یک پیکر می دانست و از زبان خرقانی هشدار می داد که: «اگر از این سر دنیا تا آن سر دنیا خاری به انگشت کسی رود آن انگشت، انگشت من است» زیر فشار و تسلط فرهنگی سرکوبگر و مستبد در حال رنگ باختن است.