گری سیک: خامنهای سازش هستهای را پذیرفته است
مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید می گوید سخنان اخیر آیت الله خامنه ای نشان این است که نظام ایران چاره ای جز سازش ندارد
گری سیک، گرچه نگاهی خوشبینانه به دستیابی به توافق هستهای میان ایران و آمریکا و قدرتهای بزرگ دارد، اما کماکان تردیدهایش را به خاطر رفتار جمهوری اسلامی در ۳۶ سال گذشته حفظ میکند. این کارشناس ارشد سیاسی معتقد است که سخنان اخیر آیتالله خامنهای، برای توجیه مردم و هوادارانش است که نیاز به سازش و مصالحه را درک کنند.
دیروز اولین بخش از گفتگو با گری سیک در خودنویس منتشر شد. بخش دوم این گفتگو به مواضع اخیر آیتالله خامنهای اختصاص یافته است:
آقای سیک؛ رهبر جمهوری اسلامی در ماههای اخیر، مواضع نرمتری نسبت به مذاکره کنندگان و جواد ظریف گرفته است. نظر شما در باره سخنان اخیر او چیست؟
سخنرانی پنجشنبه او[خامنهای] نشان دهنده این است که [طرفین] در مذاکرات، چارهای جز سازش ندارند و او با این مساله مشکلی ندارد و اگر قرار است که خیلی چیزها را از دست بدهند، میخواهد مردم را برای این مساله آماده کند که هر نتیجهای که از این مذاکرات گرفته شود، بدون سازشکاری و کوتاه آمدن از برخی مواضع نخواهد بود، چنانکه تاکید کرد که هیچ طرفی به همه آن چیزی که میخواهد دست نخواهد یافت. من فکر میکنم این حرف او بسیار سازنده بود، و من همین علائم را در واشینگتن میبینم که خیلی واقعگرایانهتر به یک توافق نگاه میکنند که چه مواضعی باید بگیرند و در مجموع، علائم مثبتی را میتوان دید و هر طرف دارد به این سمت میرود که به توافقی عملی دست یابد. من نمیتوانم چیزی را پیشبینی کنم و شاید هم ثابت شود که اشتباه کردهام، ولی با دیدن نشانهها، به نظرمن، دو طرف دارند برای توجیه عمومی ماجرا آماده میشوند که البته هیچ توافقی کاملا راضی کننده و جامع نخواهد بود.
چنین توافقی چه اهمیتی برای دولت اوباما دارد؟
خیلی مهم است. اوباما خیلی دوست دارد حداقل یک پیروزی سیاسی در طول ریاست جمهوریاش داشته باشد و این یک موقعیت منحصر بهفرد است. اوباما تلاش و انرژی بسیار زیادی برای این کار به خرج داده و از موقعیت سیاسی خودش استفاده کرده تا این توافق به سرانجام برسد، و از منظر او، بسیار واضح است که میخواهد به این توافق دست یابد، اما این به آن معنی نیست که حاضر باشد همه چیز را از دست بدهد تا این موافقت عملی شود، او توافق را میخواهد، اما توافقی قابل قبول، و میداند که به طور حتما، هر توافقی بهسرعت به چالش کشیده خواهد شد، چه از ناحیه نتانیاهو و بسیاری از نمایندگان کنگره که به ایران[جمهوری اسلامی] اعتماد ندارند.
بحران گروگانگیری و مسائل بعد از انقلاب، یک حد عدم اعتماد بسیار قوی ایجاد کرده که به تحقیر و تنفر در میان سیاستمداران آمریکایی و مردم منجر شده که چندان هم از میان نرفته است. اگر بخواهیم مساله را با جنگ ویتنام مقایسه کنیم، میبینیم که خروج آمریکا از این کشور چندان فاصله زمانی با انقلاب ایران و بحران گروگانگیری ندارد. آنجا بیش از ۵۰ هزار سرباز از دست دادیم. در تلاشمان برای تحمیل یک دولت برای مقابله با کمونیستی شدن آنجا شکست خوردیم. کمونیستها حاکم شدند، اما ما رابطه کامل سیاسی داریم و گروههای تجاری ما به ویتنام میروند و در جدیدترین اسناد امنیت ملی، اوباما اعلام کرده که ویتنام یکی از کشورهایی است که میخواهد با آنها همکاری کند تا به تضمین نوعی تثبیت در آسیا بیانجامد.
بسیار عجیب است که با وجود گروگانگیری عدهای که همگی سالم از ایران خارج شدند، اما در کل تعداد معدودی آمریکایی [در ارتباط با ایران] جانشان را از دست دادهاند، و توسط رادیکالهایی کشته شدهاند که دیگر در ایران حضور ندارند…پس اگر به این دو[ایران و ویتنام] توجه کنیم، یکی شکست کامل بود، و دیگری یک تحقیر روانشناختی محسوب میشد، که بخشی از این عدم اعتماد به واسطه نوع رفتاری است که ایران[جمهوری اسلامی] از خود نشان داده، و آنها هم حس میکنند که یک ابرقدرت را شکست دادهاند، و همچنین به ایران به عنوان یک دشمن خونین اسرائیل نگاه میکنند. این البته تقصیر [حکومت] ایران است، اما به نفع اسرائیل هم بوده، چون نیاز به یک دشمن قدرتمند در خاور میانه دارند. وقتی مجموعه عوامل را کنار هم قرار بدهید، خواهید دید که این عدم اعتماد در طول ۳۶ سال گذشته، بیشتر هم شده است؛ و امروز هم خیلی شدیدتر از پیش است.
اما برای مردم آمریکا، فکر نمیکنم به این شدت باشد. نظرسنجیها نشان داده که مردم با یک توافق هستهای که میتواند همراه با سازش هم باشد کنار میآیند و معتقدند که باید رو به جلو حرکت کنیم، اما سیاستمداران واشینگتن و همینطور سیاستمداران اسرائیلی چنین اعتقادی ندارند. همه این ماجرا به نیت و خواست سیاسی ارتباط پیدا میکند. مساله عجیبی است. در ایران هم چنین مسالهای وجود دارد. تندروها هم نمیخواهند چنین توافقی عملی شود و موقعیت سیاسی خود را در خطر میبینند اگر قراردادی با «شیطان بزرگ» به سرانجام برسد و موقعیت «شیرین» خود را از دست خواهند داد. اگر درست مساله را بررسی کرده باشم، دارم میبینم که رهبر جمهوری اسلامی به آنها نمیگوید که نگرانیهایشان بیجا است ولی دارد میگوید که ما هم باید از این موقعیت عبور کنیم. او هم نسبت به پایبندی آمریکاییها به قولهایشان تردید بسیاری دارد، درست مثل آمریکاییها که به پایبندی [جمهوری اسلامی] ایران به قولها و قرار و مدارها مشکوک هستند.