«یک پسر ۵ ساله در سیستان و بلوچستان به فروش میرسد» (قابل توجه آنانی که به نام و به برکت کوخ نشینان و مستضعفان و پابرهنگان در ایران به قدرت رسیدند و اکنون بعد از سی و شش سال حال و روزگار همان مستضعفان که وعده گرفتند، هر روزشان خوارتر و دستشان تهی تر شده)
این «مادر» ۳۵ ساله خود را «آرزو- س» و همسرش را «عباسعلی- خ» ۵۵ ساله و ساکن «زابل» در استان سیستان و بلوچستان معرفی کرده و با تائید انتشار آگهی «فروش یک پسر پنج ساله»، گفته است: «چون پول نداریم، چون هیچ چیزی نداریم، صاحبخانه جوابمان کرده است. ما پول نداریم، رعیت هستیم» و حالا هم در ازای پسر پنج سالهمان «یک خانه میخواهیم.»
روزنامه شهروند در شماره سهشنبه گفتوگو با «مادری» را منتشر کرده است که «فرزند پنج ساله خود را برای فروش گذاشته است.»
افشین امیرشاهی، روزنامهنگار، در مقدمه گفتوگوی خود با «آرزو-س» مادری که همراه شوهر ۵۵ سالهاش اقدام به انتشار آگهی فروش پسر پنج سالهشان کردهاند، نوشته است: این «آگهی چند خطی، تکاندهنده است اما از آن تکاندهندهتر، واگذاری یک کودک ۵ ساله در ازای یک خانه است، خانهای در زابل. پسرشان را میفروشند چون پدر و مادرش، نمیتوانند از پس هزینههای خود و سه فرزندشان بر بیایند، در پرداخت کرایه ماهیانه منزلشان ماندهاند و نمیخواهند هر شب شاهد شب بیداریها و گرسنگیهای فرزندان دلخستهشان باشند.»
روزنامه ایران در شماره سهشنبه خود ضمن انتشار گزارشی درباره «موج تحرک تندروها پس از دیدارهای نیویورک»، نوشته است: «جریانات تندرو و رسانههای وابسته به آن دور تازهای از حرکت تخریبی برضد دیپلماسی هستهای را آغاز کرده و بیمحابا منافع و مصالح ملی ایران را به چالش کشیدهاند.»
روزنامه شرق از «کشته شدن دو نفر در آتش سوزی کارگاه صنایع دفاع» خبر داده و به انتشار «اخبار ضد و نقیض» درباره انفجار در «پارچین» نیز اشاره کرده اما نوشته است که یک «مقام مطلع در وزارت دفاع»، گفته است: «رویت نور سفید از شعاع ۵۰ کیلومتری صحت ندارد و اتفاق شامگاه یکشنبه، تنها یک آتشسوزی معمولی تلقی میشود.»
اظهارات سخنگوی قوه قضاییه درباره «بازجویی از سه وزیر احمدینژاد در پرونده بابک زنجانی» بازتاب گستردهای در روزنامه سهشنبه ایران داشته است. روزنامههای اعتماد، آرمان، ابتکار، شرق، و شهروند در تیتر یک خود از قول غلامحسین محسنی اژهای نوشتهاند که «در این پرونده تا جایی که به خاطر دارم نام سه وزیر مطرح است که از این سه وزیر و رئیس بانک مرکزی بازجویی شده است.»
روزنامه جوان نیز در یکی از تیترهای صفحه یک خود از قول سخنگوی قوه قضاییه به «تحقیق از سه وزیر مرتبط با پرونده بابک زنجانی» اشاره کرده است. روزنامه حمایت، وابسته به سازمان زندانهای قوه قضاییه اما در صفحه یک به نقل از غلامحسین محسنی اژهای بر «عزم دستگاه قضا بر جلوگیری از محتوای مجرمانه در شبکههای اجتماعی» تاکید کرده است.
روزنامه ایران عکس یک خود را محمود واعظی، وزیر ارتباطات، اختصاص داده و از قول وی نوشته است: «شبکههای اجتماعی را محدود نمیکنیم.»
ابراهیم اصغرزاده از چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان در گفتوگو با روزنامه اعتماد درباره حسن روحانی و دولت یازدهم و نسبت آنها با مطالبات شهروندان، گفته است: «گرفتاری دولت روحانی این است که نمیداند کارکردش چیست؟ فراجناحی است یا ائتلافی و به مثابه شرکت سهامی؟ اصلاحگراست و خواهان تغییر وضع یا اعتدالی و حافظ وضع موجود؟ وقتی واکنش روحانی را در برابر یک سئوال ساده خبرنگار خارجی که از وجود روزنامهنگار زندانی پرسید، میبینیم، متوجه میشویم که برداشت او با رایدهندگانش تا چه میزان فاصله دارد.»
«آمادهباش انتخاباتی به زنان» تیتر گفتوگوی روزنامه آرمان با شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده حسن روحانی است.
شهیندخت مولاوردی در این گفتوگو درباره دلایل محسوس نبودن «فعالیت سیاسی زنان» در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، با تاکید براینکه «فعالیت زنان در عرصه سیاسی زمانی بهتر نمایان است که انتخاباتی در پیش باشد و آنجاست که میبینیم فعالیت سیاسی زنان پررنگ است»، ابراز امیدواری کرده است که در آستانه برگزاری انتخابات مجلس «زمینه فراهم شود که زنان بیشتر بتوانند در قالب تشکلهای سیاسی سازماندهی شوند و بتوانند برای انتخابات مجلس خودشان را آماده کنند» تا «در مجلس آینده هم این حضور پررنگتر از همیشه باشد.»
روزنامه شهروند از «خسارت ۶۵۰۰ میلیاردی زمینخواری در تهران» گزارش داده و از قول احمد نبوی، مدیرکل بازرسی سازمان حفاظت محیط زیست نوشته است: «دو ماه پیش وقتی با دستور رئیس سازمان محیط زیست برخورد با دخل و تصرف غیرقانونی زمین در استان را آغاز کردیم، تصور نمیکردیم که دخل و تصرف مناطق حفاظت شده به این میزان باشد، اما پس از بررسیها مشاهده کردیم که این تصرفات ۶ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان خسارت به بیتالمال وارد کرده است. به این ترتیب برای ۴٢ پرونده حکم دادگاه مبنی بر قلع و قمع صادر شد، ولی پروندهها در کشو باقی مانده و اقدامی برای آنها صورت نگرفته است.»
روزنامه تعادل گزارش داده است که روز دوشنبه در «مراسم بزرگداشت روز جهانی اسکان بشر»، محمد پژمان، معاون وزیر راه و شهرسازی، گفت که در ایران «۱۰ میلیون نفر در بافت فرسوده زندگی میکنند که ۲.۸( دو و هشت) میلیون خانوار در ۲.۶( دو و شش) میلیون واحد مسکونی یا سکونتگاههای غیررسمی ساکن هستند.»
روزنامه جوان از قول محمد باقی، معاون فرهنگی مرکز حجاب ریحانه النبی، در قم از اجرای «طرح ملی حجاب در مدارس پایه ابتدایی در ۱۸ استان» خبر داده و نوشته است: «این طرح که ویژه دختران ۷ تا ۱۴ سال است در مدارس شهرهایی از جمله قم، تهران، ساری، ارومیه، مشهد، اصفهان، شیراز و کاشان شروع شده است.»
روزنامه کیهان نیز با انتشار دو یادداشت نسبت به «خط مرموز در مهدکودکها» هشدار داده و از اینکه سیستم آموزشی اغلب مهد کودکهای ایران براساس مدل مورد تائید «یونسکو» است ابراز نگرانی و شماری از فعالان آموزش کودکان در ایران را با اسامی اختصاری مورد حمله قرار داده است.
گفتوگو با مادری که «فرزند ۵سالهاش را برای فروش» گذاشته است
روزنامه شهروند در شماره سهشنبه گفتوگو با «مادری» را منتشر کرده است که «فرزند پنج ساله خود را برای فروش گذاشته است.»
افشین امیرشاهی، روزنامهنگار، در مقدمه گفتوگوی خود با «آرزو-س» مادری که همراه شوهر ۵۵ سالهاش اقدام به انتشار آگهی فروش پسر پنج سالهشان کردهاند، نوشته است: این «آگهی چند خطی، تکاندهنده است اما از آن تکاندهندهتر، واگذاری یک کودک ۵ ساله در ازای یک خانه است، خانهای در زابل. پسرشان را میفروشند چون پدر و مادرش، نمیتوانند از پس هزینههای خود و سه فرزندشان بر بیایند، در پرداخت کرایه ماهیانه منزلشان ماندهاند و نمیخواهند هر شب شاهد شب بیداریها و گرسنگیهای فرزندان دلخستهشان باشند.»
این «مادر» ۳۵ ساله خود را «آرزو- س» و همسرش را «عباسعلی- خ» ۵۵ ساله و ساکن «زابل» در استان سیستان و بلوچستان معرفی کرده و با تائید انتشار آگهی «فروش یک پسر پنج ساله»، گفته است: «چون پول نداریم، چون هیچ چیزی نداریم، صاحبخانه جوابمان کرده است. ما پول نداریم، رعیت هستیم» و حالا هم در ازای پسر پنج سالهمان «یک خانه میخواهیم.»
به نوشته روزنامه شهروند، «آرزو- س» با اشاره به اینکه «سه فرزند» دارد، گفته است: «پسرم ابوالفضل کلاس ششم است. دخترم زهرا کلاس پنجم است و پسرم آریا» پنج سال دارد. او تائید کرده است که «آریا»ی پنج ساله را برای «فروش گذاشته است.»
«آرزو- س» با اشاره به اعتیاد «شوهرش» در گذشته به مواد مخدر و از کار افتادگی خود و او، تاکید کرده است که پدر «آریا» هم مخالفتی با فروش پسر پنج سالهشان ندارد، و در پاسخ به این پرسش روزنامه شهروند که آیا برای دریافت کمک «به سازمانهای مرتبط برای اینکه به شما کمک کنند مراجعه کردهاید؟»، گفته است: «همه جا رفتیم» اما «هیچ کمکی هم نمیکنند، ما هیچ چیزی نداریم» و «گفتند که شوهرم باید ۶٠ ساله بشود. شوهرم مریض است، بدحال است، عکس از سینه و ریهاش گرفتیم و بردیم، شوهرم حتی ناراحتی قلبی دارد، دست و پاهایش شکسته است، اما باز هم میگویند وقتی ۶٠ سالش شد کمک میکنیم. من سه سال است که پیگیر کمک هستم.»
«آرزو- س» همچنین درباره واکنش آریا، و برادر و خواهرش «زهرا و ابوالفضل» به تصمیم «فروش آریا» به روزنامه شهروند گفته است: آریای پنج ساله «گریه» میکند، «همهشان گریه میکنند، زهرا، ابوالفضل و آریا گریه میکنند، میگویند چرا اینجوری شد، من هم ناراحت هستم، ولی جایی از خودمان نداریم، این کار را برای آینده خود بچهها میخواهم انجام بدهم، برای اینکه معتاد نشوند، من جوانهای دیگر را میبینم که پلاستیک جمع میکنند تا بفروشند برای عملشان (اعتیادشان)، نمیخواهم بچههای من اینطوری بشوند.»
«آرزو- س» همچنین گفته است که فروش آریای پنج ساله «برای من هم خیلی سخته، از وقتی که کوچک بود، بزرگش کردم، من خودم شبانهروز گریه میکنم، ولی چه کاری میتوانم انجام بدهم، گفتم شاید از طرف کمیته امداد کاری بکنند، ولی هیچ خبری نشد»، ضمن اینکه «همین جوری بچهام را نمیدهم، به کسی میدهم که امکاناتش خوب باشد، نه اینکه شرایطی مانند ما داشته باشد و فردا دوباره بچهام را بفروشد.»
به نوشته روزنامه شهروند، «آرزو- س» درباره اینکه «فروختن پسرشان چه تأثیری روی آریا و بچههای دیگر» این خانواده دارد،؛ گفته است: «من این کار را برای بچههایم میکنم، میخواهم یک آدم خیرخواهی پیدا شود و به داد ما برسد. اگر میخواستم بچهام را بفروشم در بیمارستان و موقع زایمان این کار را میکردم. من سر آریا سزارین شدم، مریض شدم. شوهرم هم که سکته کرده، من هم مریض هستم» و «یکی از کلیههای من کار نمیکند، فردا هم من میمیرم هم شوهرم، میخواهم از آینده بچههایم مطمئن شوم، من به آینده امید ندارم، مسئولان هم به داد ما نمیرسند، من خیلی وقته که رنگ دکتر را هم ندیدهام.»
مادر آریای پنج ساله با اشاره به اینکه از «دو ماه پیش» آگهی فروش پسر پنج سالهشان را پخش کرذدهاند، به روزنامه شهروند گفته است: «خیلیها زنگ زدند. میگفتند که بچهات را نفروش، به تو کمک میکنیم خانه بگیری، گفتند به تو پول میدهیم، ولی دیگر خبری نشد. حتی یک نفر میگفت شخص خیری را معرفی میکند که کمکمان کند. ولی معرفی نکرد. میگفت برایتان با بلوک و آجر خانه درست میکنیم، ولی هنوز خبری نشده، من اگر میخواستم بچهام را بفروشم، موقع زایمان این کار را میکردم، ولی الان راهی ندارم. الان آب و نان من گلی است»، و «بچههای من رنگ میوه را نمیبینند، گوشت و مرغ نمیتوانم بخرم، همسایهها کمکمان میکنند، دو همسایه قدیمی داریم که خیلی به فکر ما هستند، برای آینده بچههایم حاضرم همیشه گرسنه باشم، ولی در مقابل یک خانه داشته باشم تا بچههایم بدون سقف نباشند.