تأملی بر بی تفاوتی و کم تحرکی روشنفکران بلوچ امان الله تمنده رو
جامعه بلوچستان امروز مشکلات فراوانی دارد که اگر ما صد سال دیگر منتظر بمانیم از سوی دولت حل نمی شود چرا که مشکلاتی هستند که به خود ما، عقب ماندگی ها و دور ماندن مان از تحولات عصر ارتباطات باز می گردند.
تأملی بر بی تفاوتی و کم تحرکی روشنفکران بلوچ
امان الله تمنده رو
ندای زاهدان – امان الله تمنده رو – روشنفکران هر جامعه چراغ هدایت آن جامعه هستند که می توانند مردم را به سعادت و پیشرفت رهنمون شوند. هر جامعه ای که از روشنفکرانش تهی شود دچار یأس و سردرگمی شده و در مواجهه با مشکلات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی درمانده می شود. جوامع در حال توسعه با بحران های متعددی از قبیل بحران هویت جوانان، تنازعات گذار از سنت به مدرنیته، مشکلات اقتصادی، تقابل اقوام و مذاهب، زنان و خانواده، نحوه کسب قدرت و دیگر مسائل روبرو هستند و اگر نباشند افرادی از جنس همان جامعه که بتوانند رهبری فکری اجتماع را به درستی بر عهده بگیرند، افراد آن با چالش های فراوانی مواجه می شوند که گذر از آن به سختی ممکن است.
جامعه بلوچستان امروز نیز ازاین قاعده مستثنی نیست. در حالی که در سال های اخیر با بهبود وضعیت بهداشت و آموزش و با وجود دانشگاه های متعدد در استان نسل جدیدی از تحصیل کردگان بلوچ پا به عرصه نهاده اند،اماافراد دردمندی که به فکر حال و آینده جامعه بلوچستان بوده و توانایی کسب رهبری فکری این جامعه را داشته باشند، کمتر ظهور پیدا کرده اند. در این میان نسلی از تحصیل کردگان حوزوی بلوچ با کوشش و برنامه ریزی و با کسب جایگاه اجتماعی و داشتن منبر و مخاطب تا حدودی این خلاء را پر کرده اند، اما آنان نیز با وجود تلاش هایی که می کنند و به سبب عدم آشنایی با علوم روز دنیا تنها توانسته اند، بخش معنوی و دینی جامعه را رهبری کنند و به نظر می رسد جامعه در حال گذار بلوچستان برای سربلند بیرون آمدن در دهکده جهانی و یافتن جایگاه واقعی خویش در پهنه سرزمین ایران نیازمند گروهی دیگر از رهبران باشد، رهبرانی که جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی، سیاستمدار، اقتصاددان و آگاه به امور زمانه خویش باشند.
آنچه که از تجربیات دوران دانشجویی و پس از آن به دست آورده ام حاکی از این است که قشر تحصیل کرده و جوان بلوچ بر خلاف آن چه که ادعا می کند و از او نیز انتظار می رود نتوانسته در جامعه پر از مشکل خویش تأثیر گذار باشد. بسیاری از جوانان بلوچ حتی سال ها پس از فراغت از تحصیل به دنبال یافتن شغلی برای امرار معاش و یا ازدواج با دختر یکی از بزرگان فامیل برای کسب جایگاه اجتماعی هستند. گروهی دیگر که موفق به راه اندازی شرکت و کسب و کاری شده اند به سرعت در حال رقابت برای ثروتمند شدن، ارتقای مدل اتومبیل و زیبا تر کردن منزلشان هستند. بخش اندکی که جذب سیستم دولتی شده و نگارنده نیز از جمله آنان است آن چنان به میز و صندلی اداره شان چسبیده اند و کلامی از مشکلات و نارسایی های اطرافشان به میان نمی آورند که گویی اگر سخنی بگویند صبح روز بعد حکم اخراجشان را به دستشان می دهند. یک عده نیز آن چنان دچار روزمره گی و غرق درمشکلات خویش شده اند که نه تنها جامعه بلکه خود را هم به فراموشی سپرده اند.
پس چه کسی باید به فکر جامعه و مردم پا برهنه، جوانان بیکار، کشاورزان خشکسالی زده و پیرزنان بی سرپرست باشد. چه کسی باید برای رفع عقب ماندگی های تاریخی قوم بلوچ تلاش کند؟
با هر کدام از دوستان تحصیل کرده و به ظاهر روشنفکر که سخن می گویی، شروع می کند به زمین و زمان بد و بیراه گفتن و شکوه و شکایت که چنین است و چنان است و این که دولت باید فلان کار را بکند، ملا ها باید بهمان تصمیم را بگیرند، فلان قومیت مانع پیشرفت ما شده است و الی ما شاء الله.
مدتی پیش مطلبی خواندم با این عنوان که :
« روشنفکر باید با مردمش مبارزه کند نه با حکومتش»
واقعیت نیز همین است. جامعه بلوچستان امروز مشکلات فراوانی دارد که اگر ما صد سال دیگر منتظر بمانیم از سوی دولت حل نمی شود چرا که مشکلاتی هستند که به خود ما، عقب ماندگی ها و دور ماندن مان از تحولات عصر ارتباطات باز می گردند. مشکلاتی نظیر تعصبات قومی و مذهبی، تنبلی و تن پروری برخی جوانان، فخر فروشی های قومی و قبیله ای، بی تفاوتی ثروتمندان، رواج گسترده فروش و مصرف مواد مخدر، مصرف تنباکو و قلیان در بین زنان و دختران، ازدواج های تحمیلی و رعایت نکردن حقوق زنان، عدم آشنایی با سیستم دولتی و مناسبات سیاسی درون حاکمیت، نداشتن فرهنگ کار و رقابت، از دست دادن فرصت های سیاسی در انتخاب نمایندگان شایسته در مجلس و شورا های شهر و روستا و بسیاری مسائل دیگر که خود زمینه ساز معضلات متعدد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هستند و رفع آنان نه از طریق دولت و حاکمیت بلکه به دست روشنفکران جامعه امکان پذیر است. نا گفته نماند که دولت ها می توانند با برنامه ریزی و دادن امکانات و فرصت به روشنفکران برای حل مشکلات جامعه کمک کنند اما باید بدانیم که:
« کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من»
در پایان نیز به چند نکته بسنده کرده و خود و همفکرانم را به تفکر و تأمل بیشتر در رفتار و عملکرد و نقش اجتماعی مان دعوت می کنم. دوستان همگی باید بدانیم برای توسعه و گذر از عقب ماندگی ها باید تلاش کرده و از تنبلی و گذران بیهوده عمر دوری کنیم. تا می توانیم مطالعه کنیم و افکار مثبت را به دیگران انتقال دهیم. ابتدا در خود تحرک ایجاد کنیم و سپس با دادن انرژی مثبت به همفکران، جامعه را به حرکت درآوریم. با راه اندازی تشکل ها و سازمان های مردم نهاد در زمینه های مختلف و بدون نیاز به سیستم دولتی گروه هایی از همفکران تشکیل داده و برای حل معضلات شهر و استان خود برنامه ریزی و تلاش کنیم. با گفتگو و اقناع خیران ثروتمند، معتمدین و روحانیون آنان را مجاب به همکاری و مساعدت کنیم. تفکر تغییر و اصلاح را همیشه در ذهن خود بپرورانیم و بدانیم که:
“خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که آن قوم خود نسبت به تغییر سرنوشت خود تلاش کنند”.
اگر هم به وضع موجود راضی هستیم دست از نق زدن برداریم و حداقل برای اصلاح فردی خود و بهبود وضعیت اقتصادی مان تلاش کنیم. برای هر کاری سختی و مصیبت وجود دارد اما طبق وعده خداوند پس از هر سختی آسانی و آسایش در انتظارمان است.