استقلال «اقلیم کردستان» محرکه دمکراسیسازی در ایران / محمد ارسی
ایرانیانی که سر استقلال کردستان عراق مسئله دارند، و با برگزاری همهپرسی در ارتباط با تعيین تکلیف وضع آن اقلیم مخالفت میکنند میگویند: استقلال این منطقهی کُردی که به معنی تجزیهی عراق است به تجزیه کردستان ترکیه و سوریه و ایران نیز منجر میشود، یعنی ایران هم مثل عراق، تمامیت ارضی خود را از دست میدهد. در واقع ترس از دست دادن مناطق کردنشین ایران، علت اصلی مخالفت آنها با رفراندمی ست که تا چند هفتهی دیگر قرار است صورت بگیرد!
ایرانیانی که سر استقلال کردستان عراق مسئله دارند، و با برگزاری همهپرسی در ارتباط با تعيین تکلیف وضع آن اقلیم مخالفت میکنند میگویند: استقلال این منطقهی کُردی که به معنی تجزیهی عراق است به تجزیه کردستان ترکیه و سوریه و ایران نیز منجر میشود، یعنی ایران هم مثل عراق، تمامیت ارضی خود را از دست میدهد. در واقع ترس از دست دادن مناطق کردنشین ایران، علت اصلی مخالفت آنها با رفراندمی ست که تا چند هفتهی دیگر قرار است صورت بگیرد!
اما صاحب این قلم، برعکس این مخالفان استقلال «کردستان»، براین نظر است که اگر دولت و ملت ایران با توجه به درس و هشداری که از اوضاع این منطقه گرفتهاند، به اصلاحات اساسی در کردستان ایران اقدام کنند، و با سازندگیهای اقتصادی و اجتماعی، و پیشبرد برنامهی آشتی سیاسی و مذهبی، در رفع تبعیضات موجود جداً بکوشند، استقلال کردستان عراق، نه تنها لطمهای به وحدت ملی و تمامیت ارضی ما نمیزند، بل عامل موثر و ممتازی میشود در سازندگی ها و اصلاحات دموکراتیکی که: سطح وحدت ملی و میهنی ایرانیان را ارتقاء میدهد، و تمامیت ارضی کشور ما را با وحدت دلخواستهی اقوام ساکن ایران، قویتر از قبل حفظ و حراست میکند، برای اینکه:
۱- تبعیضاتی که در مناطق کردنشین ایران دیده میشود، ریشه در اختلافات مذهبی و سیاسی دارند که به مرور به تبعیضات اقتصادی و اجتماعی، و گسترش فقر و فاقه در این مناطق ایران منجر گشته، و برای گروههای مسلح افراطی زمینه و امکانی فراهم آورده تا با کانالیزه کردن نارضايتیها و مطالبات اقتصادی-اجتماعی و مذهبی مردم این اُستانها در راه خواستهای قومی و تجزيهطلبانه، ماهيّت مطالبات ایرانیان کُرد را تغییر دهند و مسائل و مشکلات این بخشها را بدتر و بحرانیترو سنگینتر کنند!
لذا با برداشتن تبعیضات و اجحافاتی که علیه اهل تسنّن در کردستان ایران وجود دارد، و با رفع هرگونه ستم مذهبی و عقیدتی علیه سنّیها و اهل حق و دراویش و عرفاء، آن عامل اصلی نارضایتیها که ستم شیعه و حکومت شیعه بر اهل سنّت و صوفيّه، و بر دگراندیشان دینی ست، از میان میرود و زمینهی وحدت و همبستگی ملی-میهنی حقیقی، میان ایرانیان پیروِ مذاهب گوناگون برقرار میشود. از یاد نبریم که تا روی کار آمدن سلسلهی صفویه – در آغاز سدهی شانزده میلادی – ایرانیها عمدتاً اهل سنّت بودند و اکثريت، مذهب حنفی و شافعی داشتند.
بویژه اینکه کثیری از شخصيّتهای ادبی و علمی و فرهنگی ما چون سعدی و نظامی و غیره سنّی مذهب بودند. در واقع طی این پنج سدهی اخیر است که شیعه در ایران اکثریت یافته و مشکل تبعیض مذهبی علیه اهل سنّت که عمدتاً در غرب ایران ساکناند به اینگونه که شاهدیم شکل گرفته است!
از اینروست که میتوان گفت، استقلال «اقلیم کردستان» نیروی محرکهی هشداردهنده و نیرومندی است که رفع این تبعیضات مذهبی را به ضرورتی حیاتی برای ملت و دولت ایران تبدیل خواهد کرد، و چون ابزارهای مورد نیاز و ضروری حلّ این مشکلات مذهبی را هم اکنون در اختیار خود دارند، به حکم ضرورت ملی و بینالمللی، در راه رفع تبعیضاتی که علیه کردهای سنّی و علماء اهل سنّت، اعمال میشود، جداً خواهند کوشید و آشتی تاریخی شیعه و سنّی را در ایران فردا ممکن خواهند کرد؛ صد البته که آشتی این دو شاخهی بزرگ اسلامی، راه دموکراسیسازی و مردمسالاری را در کشور ما هموارتر و بهتر خواهد ساخت…
۲- رسمی شدن استقلال اقلیم کردستان… و توسعهی سیاسی و اقتصادی و افزایش رفاه عمومی در این منطقهی تازه مستقل، میتواند انگیزهای قوی برای ایرانیها باشد تا با فقرزدایی و رفع تبعیضات اقتصادی و اجتماعی در کردستان ایران، از دامنهی نارضایتیهای جمعی بکاهند و گروههای جدايیطلب مسلح را که روی همین فقر و نارضایتیها سرمایهگذاری میکنند، منزوی سازند. دراثبات این مدعا همین بس است که دیدیم به سبب سازندگیهايی که دولت روحانی در کردستان و مناطق کردنشین ایران کرده و در نتیجه امید و اعتمادی که بوجود آورده، تودهی مردم کُرد به درخواست آن پنج حزب مسلح تجزیهطلب برای تحریم انتخابات ریاست جمهوری عنایتی ننمودند و با شرکت گسترده و کمنظیر در انتخابات بیست و نهم اردیبهشت نودوشش، همهٔ احزاب تحریمکننده را طرد و منزوی کردند!
۳- استقلال اقلیم کردستان عراق، مرحلهی پایانی آن رانت امنیتی باد آوردهایست که در مُحاط و محاصره بودن مناطق کردنشین در میان چهار دولت ترکیه و ایران و عراق و سوریه آن را به وجود آورده و سبب شده که این دولتها با اطمینان از اینکه کردها از هر طرف در کنترل امنیتی و محاصرهاند، به خواستهای سادهی این مردم نیز نظری نیندازند و با برخوردی امنیتی- نظامی به سرکوب و کنترل مناطق کردنشین خود ادامه دهند!
از اینروست که میشود گفت، رسمی شدن استقلال اقلیم … حداقل نتیجهاش تصحیح اشتباه فکری خوشخیالانهای ست که استقلال هیچ بخشی از کردستان را به علت شرايط جغرافیايی و محاصره بودنش ممکن نمیدید.
در معنا با حذف این دگم قدیمی از اذهان روشنفکران، سیاسیها دولتیها بهویژه سران نظامی-امنیتی ایران ما این انگیزهی سازنده به وجود میآید که با پایان رانت امنیتی، نگاه نظامی- امنیتی نیز به کُرد و کردستان در ایران پایان یابد و با اصلاحات دموکراتیک و مردمی مخصوصاً با پیشبرد برنامهٔ آشتی واقعی در این «منطقهی پرمسئله»، حلّ مسئلهی کُرد در ایران ممکن و میسّر گردد تا جداییطلبها طرد و منزوی گردند…
پایان سخن اینکه: استقلال اقلیم کردستان عراق، قوهی محرکه و فرصتی ست که با طرح «برجام» برای کُرد و کردستان ایران، دموکراسیسازی در ایران نهادینه شود!