زلزله ای به نام خشکسالی در آلوده ترین شهر جهان !/ اینجا ماهی ها هم خودکشی می کنند
به گزارش خبرنگار عصرهامون، سیستان را پیش از اوضاع احوالات کنونی اش انبار غله ایران می شناختند اما امروز به دلیل خشکسالی مستمر و مرگ هامون در زیر غبار فراموشی مدفون شده و سلامت مردمانشان به مخاطره افتاده است. امروز دیگر از رستم و زابل و یعقوب لیث جز کورسویی از صدا و نوا باقی نمانده و مردم این دیار بیش از 20 سال است که با خشکسالی دست و پنجه نرم می کنند و رونق کسب و کارشان که کشاورزی، دامپروری و صیادی بود و به طور مستقیم با دریاچه هامون درآمیخته بود را از دست داده اند.
امروز شمال بلوچستان مرکز مهاجرت، هوای نامطلوب، خشکسالی و مامن بیماری های تنفسی و سل شناخته می شود به گونه ای که خشکسالی، تشنگی، خودکشی میلیونها ماهی و مرگ پرندگان در تالاب هامون برای بسیاری از مردمانش به کلمات و سوژه هایی تکراری تبدیل شده که بهتر از هر گزارشگری بر این مصیبتها میتوانند مطلب بنویسند.
به سراغ تنها داری هایش (چند راس گوسفند) می رود
عموعلی یکی از اهالی روستاهای سیستان است که مصاحبه خبرنگار عصر هامون، وی را به دوران خوشی و پر آبی سیستان سوق می دهد به نحوی که وقتی از گذشته سخن به میان می آید کمی مکث می کند، آهی می کشد و سپس لب به سخن می گشاید، گویا گذشته برای این پیرمرد دل شکسته خاطرات خوش و شیرینی دارد.
شغلش دامداری بود؛ از کودکی عادت کرده با صدای اذان صبح بر خیزد. با چوبی که همیشه همراهش است و از آن به عنوان عصا استفاده می کند به سراغ تنها داری هایش می رود، چند دقیقه ای به چندین بازمانده از گوسفند هایش می نگرد و با صدایی که گوسفندانش عادت به شنیدنش دارند آنها را از درون طویله بیرون می راند.
پس از 20 سال دوندگی حالا 3-2 گوسفند بیشتر ندارم
می گوید 20 سال است که با چنگ و دندان چند گوسفندش را زنده نگه داشته و با پرورش آنها امرار معاش می کند، در مواقع عید قربان مشتری های خوبی می آیند اما او توانایی نگه داری چندین گوسفند را ندارد به همین خاطر دو یا سه گوسفند بیشتر نمی تواند بفروشد.
در نزدیکی تنها عارضه طبیعی دشت سیستان سکنا می گزیند، می گوید اینجا آب زیاد داشت، انقدری بود که هم ما مصرف کنیم هم این زبان بسته ها، خب ماهیگیری هم رواج داشت اما شغل من دامداری بود.
آبی نیامد و تمام کشاورزان دارایی های خود را از دست دادند
امسال آبی نیامد و تمام کشاورزان دارایی های خود را از دست دادند، من چند سال است کشاورزی نمی کنم می دانم که به این آب ها اعتمادی نیست.
اگر چند ماه دیگر آبی نیاید این چند زبان بسته را هم میفروشم و با پولشان شاید از این روستا بروم، دیگر نمی توان در اینجا زندگی کرد، فرزندان پسرم همه در شهرهای بزرگتر مشغول به کار هستند و از سیستان رفته اند.
راست هم می گفت، چند سالی است مهاجرت رونق گرفته است و تمام شهرهای بزرگ پر شده از سیستانی هایی که از دست خشکسالی فرار کرده اند و به دیگر شهرها پناه برده اند.
اینجا روزگاری همه مخلوقات خدا در کنار یکدیگر زندگی می کردند
عمو علی همینطور که عصای کهنه اش که از چوب درخت گز است در دستانش می چرخاند به سمت چپش اشاره می کند و می گوید آنجا را می بینی ؟ آنجا روزگاری پرنده، ماهی، خوک، انسان و همه ی مخلوقات خدا در کنار یکدیگر زندگی می کرده اند.
گمان می کنم منظورش همان پرآبی تالاب هامون باشد، او در حاشیه کوه اوشیدا زندگی می کند و خاطرات بسیاری از روزهای خوش سیستان به یاد دارد.
روزگار برای عموعلی چندان به خوبی نمی گذرد
روزگار برای عموعلی چندان به خوبی نمی گذشت، او از طرفی دلش با سیستان بود، و از طرفی فقر بر او فشار زیادی وارد کرده بود.
حسین کیخا مدیر زراعت سازمان جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان اظهار داشت: 56 هزار و 740 هکتار از زمین های کشاورزی سیستان و بلوچستان در سال زراعی جاری به کشت گندم اختصاص داشت.
وی ادامه داد: 27 هزار و500 هکتار از مجموع کل مزارع گندم استان در سیستان واقع شده است که بر اثرخشکسالی شدید در منطقه و عدم ورود آب از رودخانه مرزی هیرمند 25 هزار هکتار آن به تولید نرسید.