جنگ بلوچستان؛ خونین ترین جنگی که کمتر به اخبار جهان راه میابد
نشریه اینترنتی ozy که عمدتا مطالب تحلیلی و غیرخبری را پوشش میدهد، مینویسد اگر کلمه “پاکستان” را گوگل کنید، تصاویری از حملات تروریستی، ملاله و یا تصاویری از بخش بعدی سریال هوملند برایتان ردیف میشود، ولی ناحیهای از این کشور هست که میتوان اطمینان داشت جزو اولین تصاویری که با جستجوی گوگل بالا میآیند قرار ندارد: بلوچستان.
بلوچستان که مساحتی تقریبا به بزرگی آلمان دارد، بزرگترین و فقیرترین استان پاکستان است و دهها سال است که صحنه یک جنگ داخلی خونین و دیرپا است. یک طرف جنگ حکومت مرکزی پاکستان قرار دارد و طرف دیگر ناسیونالیستهای بلوچ که از یک سال بعد از تولد پاکستان در سال ۱۹۴۷ تاکنون برای استقلال مبارزه و در قالب گروههایی به نام ارتش آزادیبخش بلوچستان یا جبهه متهد آزادیبخش بلوچستان فعالیت میکنند. و همزمان با این که دولت به بلوچها برچسب “تروریست” میزند، بلوچها ارتش را به پاکسازی قومی متهم میکنند.
آنطور که مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک میگوید، بلوچها اقلیت قومی با زبان، سنت و فرهنگ خودشان هستند. این قوم در ایران، پاکستان و افغانستان ساکن هستند، اما به شدت از سوی دولت مرکزی اسلام آباد به حاشیه رانده و منزوی شدهاند.
شدت درگیریها طی چند دهه بالا و پایین داشته است. درگیری با بلوچهای پاکستان پس از اعمال حکومت نظامی در کشور در سال ۱۹۷۷ کاهش یافت اما در سال ۲۰۰۵ به دنبال تجاوز به یک پزشک بلوچ که گفته شد توسط یک مامور نظامی صورت گرفته، مناقشات بالا گرفت. این مساله موجی از خشونت و تحرکات انتقامجویانه را در دو طرف ایجاد کرد، از جمله دو حمله ترور به پرویز مشرف، رئیس جمهوری وقت پاکستان، در هنگام دیدار از منطقه بلوچستان.
بلوچهای پاکستان تعهد و حس وفاداری به دولت مرکزی ندارند. بورزین واگمار از مرکز مطالعات پاکستان در دانشگاه آفریقا و شرقشناسی لندن میگوید “پاکستان بلوچستان را از دست داده است، اما حاضر نیست آن را رها کند.” دلیل این امر این است که علیرغم فقیر بودن استان بلوچستان و جمعیت اندکش، بلوچستان از نظر منابع طبیعی مانند نفت، گاز و مواد معدنی غنی است و با داشتن سه مرز از جمله یک مرز دریایی و دسترسی آبی به کشورهای عرب حائز اهمیت استراتژیک است.
مثل هر جنگ دیگری هر طرف دیگری را به اقدامات ضدبشری متهم میکند. سازمان دیدبان حقوق بشر از شمار روزافزون آدمربایی فعالان بلوچ خبر داده است. اجساد فراوانی نیز در گوشه و کنار شهرها و خیابانها یافت میشود که فعالان میگویند ارتش پاکستان یا نهادهای امنیتی مجری اعدامهای فراقانونی عامل آنها هستند.
عفو بینالملل میگوید در سال ۲۰۱۳ میلادی، اجساد ۱۱۶ نفر پیدا شده است. در سال ۲۰۱۴ سه گور دستهجمعی در بلوچستان پیدا شد. کمیسون آسیایی حقوق بشر میگوید صدها جسد متعلق به اعضای سازمانهای طرفدار بلوچها که توسط نیروهای پاکستانی برده شده بودند یافته شده است. اما یک کمیسیون قضایی پاکستانی هر گونه اتهام علیه اعضای ارتش و نهادهای امنیتی پاکستان را رد کرد. جنگ و درگیری در بلوچستان پاکستان تاکنون حدود ۱۱ هزار و ۴۰۰ قربانی گرفته است.
گروههای شبه نظامی که اسلام آباد می گوید از سوی دهلی نو حمایت میشوند با تبعیض بیگانه نیستند. آمریکا این گروهها را تروریست نمیداند ولی این گروهها هم به نقض حقوق بشر مثل کشتن غیرنظامیان پشتون از پزشک گرفته تا کارگران ساختمانی و ارعاب و قتل روزنامهنگاران متهم هستند. اثبات بیشتر این اتهامات به دلیل خطرناک بودن این منطقه برای انجام کارهای گزارشگری کار دشواری است.
ارتش پاکستان به هیچ روزنامهنگار خارجی اجازه رفتن به بلوچستان را نمیدهد. از سال ۲۰۰۶ چندین روزنامهنگار از جمله دو روزنامهنگار متعلق به نیویورک تایمز به دلیل سفر مخفیانه به بلوچستان از پاکستان اخراج شدند. روزنامهنگاران محلی (پاکستانی و غیربلوچ) نیز از رفتن به آنجا واهمه دارند. مالک سراج اکبر، روزنامهنگار پاکستانی که پس از کار در یک روزنامه بلوچ راه تبعید پیش گرفته و اکنون در آمریکا است، میگوید “قانون نانوشتهای هست که میگوید آنانی که درباره بلوچستان مینویسند علیه امنیت ملی فعالیت میکنند.”
اما اخبار قتل و مرگ در بلوچستان چه به سرخط اخبار روز جهان راه یابد یا نه، همچنان در حال تداوم و افزایش است. آنطور که واشنگتن میگوید هر شلیکی به صلح نیازمند اراده سیاسی دو طرف است، و پس از شش دهه درگیری هیچ کدام از طرفین دعوا میلی به حضور بر سر میز مذاکره ندارد.