آب به بهای جان در سیستان و بلوچستان
روزنامه ایران نوشت: داستان غم انگیز غرق شدن کودکان سیستان و بلوچستان کی تمام می شود ؟ آب به بهای جان.
لوله هست و آب نیست، آب هم یک روز هست و ۱۰ روز نیست. این حکایت آشنای مردمی است که بهای آب را با جان شان می پردازند. جان های عزیز نوشکفته ای مثل زینب که هنوز عدد عمرشان دورقمی نشده و چه زندگی ها که پیش رو دارند و چه روزها و سال ها که باید بیایند که همین ابتدای راه میان آبی که باید زندگی بخش باشد، از دست می رود.
زینب غلامیپور، دختر ۸ ساله اهل روستای جکیگور راسک رفته بود آب بیاورد، مثل بقیه آن کودکان. در سیستان و بلوچستان کودکانی که با سطلها و قابلمههای بزرگ آب روی سرشان مسیر چند کیلومتری را طی میکنند، صحنه آشنایی است؛ آشنا و غمانگیز. رودخانهها و هوتگ ها بلای جان کودکان روستایی سیستان و بلوچستان شده. اسم هوتگ حالا برای کاربران شبکههای اجتماعی آشناست. تا قبل از غرق شدن کودکان، کسی نام هوتگ را نشنیده بود؛ گودالهایی که مردم محلی آن را حفر میکنند تا آب حاصل از بارندگی در آن جمع شود و در نبود آب سالم، به مصرف آشامیدن و دیگر امور مردم برسد. آب مانده و بدبو و پر از حشرات که آدم با خودش فکر میکند چطور ممکن است صرف آشامیدن شود اما وقتی چارهای نیست، دیگر این حرفها چه معنی دارد. در یک سال اخیر ۷ کودک بین ۵ تا ۱۵ ساله در هوتگهای سیستان و بلوچستان غرق شدهاند و تعداد کودکانی را که در آبگیرها مورد حمله گاندوها (تمساح های بومی سیستان و بلوچستان) قرار گرفته و نقص عضو شدهاند، هم باید به این تعداد اضافه کرد.
وقتی مطالبی در اینباره نوشته میشود و تصاویر منتشر میشوند، خیلیها با تعجب میپرسند مگر میشود هنوز وضعیت این استان اینطور باشد؟! مشکل از کجاست؟
e945acf5-1965-4187-bc42-008d9ea4253e
«مشکل، آب است. آب، آب و آب.» این را نوید برهانزهی، فعال اجتماعی سیستان و بلوچستان میگوید و ادامه میدهد: «نه اینکه بگوییم آب نیست، خوب هم هست. سد پیشین هست و اتفاقاً همانجا نزدیک دهستان مرزی جکیگور است که این اتفاق برای زینب افتاد. سد زیردان هم نزدیک دشتیاری است اما تا وقتی آب پشت این سدها به مردم نرسد، این اتفاقات میافتد چون مردم مجبورند این خطرات را به جان شان بخرند و بروند لب رودخانه و هوتگ که یا ممکن است غرق شوند یا طعمه گاندوها. البته که گاندوها تقصیری ندارند چون زیستگاه شان است و در فصل جفت گیری و تخمگذاری تهاجمی میشوند.
مشکل جای دیگر است. الان سد زیردان ۸ سال است افتتاح شده اما مجتمع آبرسانی آن هنوز افتتاح نشده که اگر راهاندازی شود، مردم پایین دست سد از آب پایدار بهرهمند میشوند.
وقتی این اتفاقها میافتد، مسئولان محلی بیانیه میدهند که تقصیر خود مردم است که بیاحتیاطی میکنند. اما تقصیر کسانی است که به فکر بیآبی مردم نیستند. زینب مجبور بود برود از رودخانه آب بیاورد. طبق اعلام قوه قضائیه تعدادی از کارکنان و مدیران سابق آب روستایی سیستان و بلوچستان یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان، اختلاس کردهاند و تا وقتی این مسائل وجود دارد، مشکل آب آشامیدنی مردم حل نمیشود.»
یونس زینالدینی، دیگر فعال اجتماعی سیستان و بلوچستان هم در اینباره حرفهای جالب توجهی دارد. او میگوید: «در چند روز اخیر خصوصاً بعد از اتفاقی که برای امیرحمزه ۷ساله در روستای «هوت گت» شهرستان دشتیاری افتاد و همچنین مرگ زینب ۸ساله در روستای جکیگور راسک، باعث شد در شبکههای اجتماعی خیلی به این مسأله جلب توجه شود و برای خیلیها سؤال بود که چرا این مناطق هنوز مشکل آب آشامیدنی دارند. واقعیت این است که سیستان و بلوچستان خصوصاً حوزه مکران یعنی جنوب استان، به لحاظ منابع آبی مشکل بسیار زیادی ندارد مثلاً نُرم بارشهای سالانه در شهرستانهای نیکشهر و قصرقند و حتی شهرستان راسک خیلی بیشتر از منطقه ایرانشهر یا دلگان است چون در این مناطق رودخانههای مهم با شاخههای فرعی بسیار مهم وجود دارد که درنهایت به دریای عمان منتهی میشوند. پس از نظر منابع و سفرههای آبی آنقدر مشکل ندارند که باعث شود مردم چنین وضعیت اسفناکی داشته باشند. پس مشکل کجاست؟ مشکل در ایجاد زیرساخت های شبکه آبرسانی است. متأسفانه آنطور که باید به زیرساختهای آبرسانی این مناطق توجه نشده و خیلی روستاها هنوز دارند به شکل سقایی آبرسانی میشوند.»
زینالدینی ادامه میدهد: «شاخص دسترسی آب در استان سیستان و بلوچستان نسبت به نُرم کشوری، شاخص بسیار پایینی است. مثلاً همین روستای هوت گت که برای امیرحمزه اتفاق افتاده مال حوزه باهو کلات است. ما سه تا سد مهم را در آن منطقه داریم که کل حوزه دشتیاری را پوشش میدهد؛ سد باهو کلات و شی کلک و همچنین سد پیشین و زیردان را داریم که سد زیردان آبریز رودخانه کاجو است که یکی از بزرگترین رودخانههای منطقه بلوچستان است. طی همین بارندگیهای دیماه گذشته اولین تست آبگیری سد زیردان انجام شده. ولی متأسفانه شبکه آبرسانی پایین دست سد تکمیل نشده و این در حالی است که متولیان امر ساخت سد قبل از اینکه برای تکمیل سد اقدام کنند باید زیرساختها را احیا کرده باشند. حجم آبی که پشت سد زیردان ذخیره میشود، حجم بسیار زیادی است. دی ماه پارسال با بارندگی هایی که اتفاق افتاد، باز کردن دریچههای سد باعث شد که بزرگترین سیل در منطقه دشتیاری اتفاق بیفتد. مردم لب تشنهاند اما آب پشت سد در واقع احتکار شده و شبکه ای در پاییندست ایجاد نشده است. سد پیشین یک سد خیلی قدیمی است و سد حوزه شی کلک هم همینطور برای همین در منطقه دشتیاری مردم از هوتگ استفاده میکنند. نه تنها مردم که حیوانات اهلی و وحشی هم از آب آن استفاده میکنند. به دلیل استفاده از آب هوتگ بیماریهای بدی از جمله بیماریهای گوارشی بین مردم شیوع پیدا کرده است. در دشتیاری متأسفانه زیرساختهای آبرسانی بسیار ضعیف است و در نیکشهر و قصر قند و راسک و سرباز هم همینطور و دسترسی به آب مطلوب نیست.
شهر قصرقند به عنوان شهر قناتها معروف است. بالای ۸۰ حلقه قنات دارد و قطب کشاورزی است اما بخش زیادی از آب قناتها هدر رفت دارد. در شهر قصر قند سکونتگاهی داریم به اسم «پاسک» که مردم آنجا آب خوردن ندارند چون شبکه آبرسانی ایجاد نشده. ایجاد شبکه در سیستان و بلوچستان تا ۱۰۰ سال دیگر هم با بودجه استانی و شهرستانی امکانپذیر نیست و باید یک بودجه کشوری به آن تعلق گیرد.
روستاهای اطراف شهرستان نیکشهر و فهنوج هم از نظر زیرساختها و دسترسی به آب آشامیدنی مشکل اساسی دارند. رودخانه کاجو، سرچشمهاش در شهرستان قصرقند است و از منطقه کاجو سرازیر میشود. منطقه کاجو بالغ بر ۸ هزار نفر جمعیت دارد در حالیکه آب شرب قابل دسترس در منطقه پیدا نمیشود. حدود ۳ تا ۴ ماه است که همین مردم کاجو در محاصره آب هستند چون در مسیر رودخانهاند و نمیتوانند به شهر بیایند اما آب آشامیدنی ندارند، چون هر زمان هم که سیل میآید همین لولههایی که مردم کنار رودخانه ایجاد کردهاند، خراب میشود و از بین میرود، مشابه همین اتفاقی که در روستای زینب در شهرستان راسک افتاده. این روستا آب آشامیدنی لولهکشی دارد اما چون آن سمت رودخانه است، لوله از بستر رودخانه رد شده و کمترین آبی که میآید آن را خراب میکند و تا ۳ الی ۴ هفته مردم آب ندارند و از آب بستر رودخانه استفاده می کنند و باعث میشود هر چند وقت یک بار شاهد چنین حوادث دردناکی باشیم.
باز هم تأکید میکنم که ما مشکل منابع آب نداریم و مشکل از زیرساخت و نبود مدیریت صحیح است. آب میآید پشت سد ذخیره میشود و در نهایت به زمینداران بزرگ داده میشود که هندوانه میکارند و به عراق و ترکیه صادر میکنند در حالیکه مردم آب خوردن ندارند.
هربار میگوییم کاش بار آخر باشد، کاش دیگر کودکی قربانی نشود اما باز همان اتفاق به همان شکل میافتد. تا درد آب هست، بیم جان کودکان سیستان و بلوچستان هم هست؛ کودکانی که جان شان را بر سر آب میدهند.