چرا ما مردم بلوچ در این انتخابات شرکت نکنیم! سخنان ناصر بلیده ای در کنفرانس مشترک سہ ائتلاف
سخنان ناصر بلیده ای در کنفرانس مشترک سہ ائتلاف “کنگرہ ملیتھای ایران فدرال، شورای دموکراسی خواھان ایران و ھمبستگی برای آزادی و برابری در ایران” بتاریخ ۵ و ۶ ژوئن ۲۰۲۱. نه به انتخابات نمایشی رژیم جمهوری اسلامی ایران
چرا ما مردم بلوچ در این انتخابات شرکت نکنیم!
ما مردم بلوچ با تجربه روزانه خود آموختیم که، تحت ستم های چندگانه و تبعیض آمیز هستیم. سیاست ها رژیم در طول این چهل سال جامعه ما را از پیشرفت و ترقی رشد باز داشته است. قانون اساسی ایران تبعیص بر علیه ما مردم بلوچ را نهادینه کرده است. بخش ها اجتماعی بلوچ مورد تبعیض های ستمهای چندگانه همانند جنسیتی، مذهبی زبانی، اقتصادی و سیاسی هستیم.
اصل 12 قانون اساسی مذهب یک بخشی از مردم ایران را مزیت و رسمیت مطلق می دهد این اصل می گوید: “دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری است و این اصل الی الابد غیرقابل تغییر است” این اصل هیچگونه فضای برای مردم مذاهب غیررسمی باقی نمی گذارد. به جز از تبعیض مذهبی، امکان آزادی عبادت از مردم اهل سنت و بقیه ادیان و مذاهب را سلب کرده است. در کنار نبود آزادی مذهبی، از این اصل برای توجیه عمق دادن تبعیض های در ادامه تحصیلات عالی و کاریابی و یا هر گونه ترقی اجتماعی بر علیه مردم بویژه مردم بلوچ، استفاده می شود.
نظزیه و جایگاه ولایت فقیه با سلب کردن حاکمیت از مردم با توجیه مذهبی برگرفته از مذهب شیعه به یک فرد مذهبی واگذار شده است، این عملأ مردم را از هر نوع انتخاب آزادانه و حق و تعیین سرنوشت و حاکمیت کنار گذاشته است. حاکمیت ولایت فقیه منشا همه مشکلاتی همانند بیکاری و فقر، عدم دسترسی بهداشتی، امنیت جانی و مالی است. حاکمیت ولایت فقیه و ایدولوژی اسلام سیاسی فقعی خمینی با تفکری خرافاتی، مردم را در مقابل پاندیمی همانند کرونا، بی پناه کرده است. در حالی که خیلی از کشورها با واکسینه کردن مردم خود از گسترش این پاندیمی جلوگیری می کنند، رژیم ایران خرید واکسن از کشورهای همانند آمریکا و انگلیس را ممنوع کرده است، سبب مرگ صدها هزار نفر و میلیونها نفر به جمعیت بیکاران افزوده است.
طبق اصل پانزدهم: ” زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد” این اصل عملا زبان فرهنگ و هویت دیگر ملیتها ایران را به زبان غیر رسمی و ملی در ایران تقلیل می دهد و حقوق بشر زبانی مردم و کودکان ملیتهای دیگر را نقض می کند، امکان رشد و پرورش فکری کودکان و نوجوانان و جوانان را از آنها می گیرد و به شهروند درجه دوم و سوم تقلیل، می دهد.
اصل یکصد و پانزدهم مشخص می کند:” رئیسجمهور باید از میان رجال و :”مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.”باشد، این به معنی آن است که نصف مردم ایران، به دلیل زن بودن از رقابت برای پست ریاست جمهوری دور نگه داشته شده اند. مردم غیر شیعه همانند اهل تسّنن و مردم معتقد و باورمند به ادیان مسیح، یهودی یارسان و بقیه، صرفا به دلیل اینکه شیعه نیستند، با جمعیتی شاید 15 میلیونی،که احتمالا تا %20 درصد جمعیت هستند، کنار گذاشته شده اند. مردم شیعه که به مبانی فقیه جمهوری اسلامی ایران اعتقاد ندارند، نیز از رقابت برای پست ریاست جمهوری کنار گذاشته شدند، این بخش از مردم نیز شاید چندین میلیونی باشد. با این وضعیت قانون اساسی و حاکمان مذهبی ایران، برای هموار کردن حاکمیت خود، شاید بیش از 90 درصد از مردم در ایران را از رقابت و یا دستیابی به پست ریاست جمهوری، منع کرده است.
نهادینه شدن این تبعیض ها، راه را برای سرکوب هر چه بیشتر مردم، بویژه مردم ملتهای همانند مردم بلوچ، چند بعدی و مضاعف کرده است.
رژیم ایران با سیاسی کردن مذهب و ایجاد یک حاکمیت مذهبی و تبعصض آمیز ملی و فرهنگی و سیستماتیک کردن آن در موسسه و ادارات دولتی، عملا ما مردم بلوچ را به شهروند درجه چهارم و پنجم تقلیل داده است. زنان بلوچ از ستم های متفاوت چندگانه همزمان رنج می برند. امروز درصد سواد در بین زنان بلوچ در سطح ایران و جهان در یک سطح پایینی قرار دارد. درصد مرگ زنان بلوچ در دوران بارداری و زایمان در ایران به تناسب جمعیت، از بقیه مناطق در بالا ترین سطح ممکن است. دسترسی و امنیت بهداشتی برای زنان بلوچ رنج اور است. ما مردم بلوچ مادر خواهر و دختران خود را در نتیجه عملکردهای تبعیض آمیز رژیم، از دست می دهیم.
درصد بیکاری در بین جوانان بلوچ طبق آمار برخی از موسسات و وابستگان خود رژیم، بیش از پنجاه و یا شصت درصد است. جوانان پر تلاش بلوچستان که به فکر تامین معاش زندگی خانواده خویش هستند، به پرداختن کارهای خطرناکی همانند سوخت بری مجبور می شوند. سوختبر ی را مافیای سپاه پاسداران و دیگر مقامات رژیم کنترل می کنند و سود حاصل از آن به جیب آنها می رود. اما رژیم از این جوانان بلوچ به عنوان بارکش سوء استفاده می کند و در ضمن، شرایطی ایجاد می کند تا با بهانه های متفاوت آنها را تحقیر بکند و یا با شلیک گلوله بی دلیل، آنان را به قتل برساند. هر ماه و هفته تعدادی از این جوانان پر تلاش و نان آور خانواده ها، توسط نیروهای انتظامی و سپاه پاسداران و دیگر نیروهای سرکوبگر، بی گناه کشته می شوند.
یکی از این فاجعه آمیزترین اقدامات رژیم، کشتار در روز 4 اسفند 1399 بود، که در یک منطقه مرزی به سوختبران بلوچ به قصد کشتن شلیک کردند، دهها نفر کشته شدند و دهها تن دیگر نیز زخمی شدند. مردم بلوچستان در سرتاسر بلوچستان به این جنایت اعتراض کردند. نیروهای سرکوب رژیم نیز دهها تن از تظاهر کنندگان را کشتند و یا دستگیر، کردند.
در ماههای بهمن و اسفند سال 1399 در زندان های رژیم، بیش از بیست تن از زندانیان سیاسی عقیدتی بلوچ اعدام شدند، برخی از این زندانیان صرفا به دلیل اینکه خویشاوندان آنها عضو سازمان های مخالف رژیم هستند، اعدام شدند.
رژیم جمهوری اسلامی ایران در پیشبرد سیاست های ضد بلوچ و تضعیف کردن جامعه بلوچستان، در صدد تکفیک و تجزیه بیشتر استان است. رژیم می خواهد از این طریق، راه را برای تغییر جمعیتی بلوچستان هموار بکند. و با طرح نیو استعماری خود، بلوچستان را در اختیار چین بگذارد، این طرح نیو استعماری عملا مردم بلوچ را در سرزمین تاریخی خودش، به یک اقلیت تبدیل می کند و در کنترل دو کشور مستبد ایدولوژیک، یکی با ایدولوژی مذهبی و دیگری با ایدولوژی کمونیسی، از هر گونه حق تعیین سرنوشت و حاکمیت مردمی، بی بهره می کند.
کاندید ها در پروسه انتخابات معمولا قولهای سخاوتمندانه می دهند، تا شرکت در انتخابات را افرایش بدهند و نمایش انتصاباتی خود را، به عنوان یک انتخابات به دنیا بفروشند و سیاست های سرکوبگری و تبعیض بر علیه زنان جامعه اقلیت های مذهبی و ملی و گروههای اجتماعی، همانند کارگران و معلمان را توجیه بکنند و در نهایت جلوی چشمتن مردم جهان می گویند، که این “مردم خودشان به ما رای دادند و مستحق همین سیاست هستند.
این بار با عدم شرکت، برای رژیم امکان کشتار و تحقیر و ایجاد فقر بیشتر را، فراهم نکنیم. رژیم از شرکت مردم در انتخابات برای توجیه کردن سرکوب کشتار و اهداف اقتصادی استفاده می کند و به مردم و جهانیان می گوید که، این “مردم به ما رای دادند و از این سیاست های ما حمایت می کنند. و مستحق همین سیاست ها هستند”.
ما مردم بلوچ با شرکت نکردن در نمایش انتصاباتی رژیم متحد با دیگر بخش ها و اقشار اجتماعی دیگر، همانند ملیتها، زنان و کارگران، زحتمکشان و کارمندان که در یک مبارزه و تلاش گسترده برای احقاق حقوق اجتماعی ملی و جنیستی قرار گرفته اند، متحد عمل بکنیم و در این نمایش انتصاباتی شرکت نکنند.
این را نیز بدانیم و مورد توجه قزار دهیم، که تنها شرکت نکردن در این انتخابات کفایت نمی کند، بلکه ما در یک نمایش مدنی، همانند شرکت نکردن در انتخابات رژیم، مبارزه متحد و هماهنگ برای گذار به دمکراسی را متحدانه آغار بکنیم و به پیش ببریم.
سیستم قانونی در ایران، امروز به شکلی است که هر گونه امکانی برای ما مردم بلوچ را، در حق تعیین سرنوشت خود و حاکمیت مردمی، در هر سطحی سلب کرده است.
ما مردم بلوچ نسبت به هر بخش اجتماعی دیگر در لواح ساختار این رژیم، تحت فشار های مضاعف چندگانه قرار داریم، به این دلیل در آن صورت دیگر، از سرنگونی و تغییر این رژیم بیشترین سود را می بریم.
مسلمأ با انحلال رژیم، سیاست های ضد بلوچ این رژیم که برخی از آنها برای ملت بلوچ بسیار خطرناک و کشنده هستند پایان می پذیرند و ما مردم بلوچ، در کنار دیگر ملیتها امکان شروع سفر جدید و امکان زندگی بهتری را، پیدا می کنیم.