بیانیه حزب مردم بلوچستان: ملت بلوچ از دل تاريخ آمده است و بلوچستان بر پھنه جغرافياى جھان ماندگار
های جدا شده مردم بلوچ و بلوچستان به سرزمين مادرى شان را بر اساس اصل “حق تعیین سرنوشت” بخشی از مبارزه ملی مردم بلوچستان می داند و هرگونه تقیسم و تغییر جغرافیايی در راستای سیاست های شوونیستی و هژمونی طلبانه فرهنگی زبانی و مذهبی دولت روحانی- خامنه ای را در راستای تنش آفرینی میداند و آنرا محکوم مينمايد۔
بیانیه حزب مردم بلوچستان:
ملت بلوچ از دل تاريخ آمده است و بلوچستان بر پھنه جغرافياى جھان ماندگار
«تصور ما در سنتو همیشه این بود که بلوچها در فرصتی سعی خواهند کرد تا با کمک شوروی دولت مستقل خود را ایجاد کنند. بنابراین، تلاش ما این بود که تا حد ممکن آنها را از نظر سیاسی ضعیف، عقبمانده و نامتحد نگهداریم.»
اين جمله افشاگرانه از آقای محمود خلعتبری وزير امور خارجه دوران رژيم پهلوی و رئیس کل سنتو([سازمان پيمان مرکزی] شامل کشورهای ترکيه، عراق، ايران و پاکستان در دوران جنگ سرد جھان غرب عليه شرق)، در گفتوگویی با سلیگ.اس. هریسون نويسنده، سياستمدار و خاورميانه شناس معروف آمريکايی بيان شده است.
در ادامه اعمال سياستها و اجرای گام به گام طرح ها ی همانندسازی اجباری فرهنگی، زبانی و مذهبی مردمان ايران با زبان و فرهنگ و مذهب مورد حمايت دولت های مرکزی حاکم بر ايران، مردم بلوچستان از زمان تسلط ارتش رضاشاه بر بلوچستان شاهد چندين طرح هويت زدايی ملی ونتيجتاً تضعيف ساختارهای اقتصادی، سياسی_ اجتماعی، فرهنگی و هنرى و زبانی خود بوده اند۔،
ابتدائاً رژيم پهلوی نه تنها اقدام به تغيير اسامی آباديهای تاريخی بلوچستان(مانند تغيير نام پهره به ايرانشهر، گِه به نيکشهر، گنداوگ به قصرقند، دزّآپ به زاهدان، حسين آباد به زابل و۔ ۔ ۔ نمود بلکه بر خلاف خواست مردم بلوچ، مناطق وسيعی از شمال بلوچستان را به خراسان جنوبی، و همچنين غرب و شمال غربی آنرا به استان های هرمزگان و کرمان الحاق نمود۔
پس از مدت کوتاهی اسم استان “بلوچستان” را به استان “بلوچستان و سيستان” و ناگهاناً به استان “سيستان و بلوچستان” تغيير دادند۔ آن زمان نيز توجيه انضمام مناطق بلوچستان به استانهای همجوار را، کنترل اداری بهتر و توسعه و رشد سريعتر مردم بلوچ در پاره های الحاقی اعلام گرديده بود۔ حال آنکه عملاً پس از گذشت 80 سال از آن زمان، مردم بلوچ ساکن در مناطق الحاقى تا ھم اکنون نيز موردآماج تبعيضات اقتصادی، اجتماعی، کاریابی و معیشتی و تحقیر فرهنگی قرار داده شده ودر وضعبت بدتری نسبت به مردم بلوچ ساکن در بلوچستان امروز بسر ميبرند.
سازمان دیده¬بان حقوق بشر در گزارش ماه سپتامبر 1997 خود چنين آورده است :
«مناطق بلوچنشین بشکل سیستماتیکی، توسط دولتهای متعدد طوری تقسیم شده است که یک تناسب نادرست جمعیتی برعلیه بلوچ¬ها ایجاد شود، مناطق مدیریتی و سیاسی طوری تنظیم گشته اند که از استانی باجمعيت اکثریت بلوچ جلوگیری شود، تااز اين طريق مانع انتخاب نمایندگان محلی گردند. مهاجرت غیر بلوچ¬ها در طی حکومت پهلوی به این مناطق تا بدان حد تشویق می¬شد که تقریبا چهل درصد مردم زاهدان مهاجران غیر بلوچ بودند.» . حکومت جمهوری اسلامی ایران نیز به شدت بيشتری به این سیاست ادامه داده است به طوری که در ادامه اين گزارش چنين آمده است: «از اواسط 1990 برنامه ای سیستماتیک توسط مقامات در حال اجرا است تا تناسب جمعیت در شهرهايی همانند زاهدان، ایرانشهر، چابهار و خاش را تغییر بدهد.
تشويق به مهاجرت کارمندان اداری، تجار و کسبه از استانهای ديگر به بلوچستان همواره با مشوق هايی همچون دريافت مزايای دوری از مرکز، بدی آب و هوا، واگزاری مناسب ترين زمين های تجاری و مسکونی شهری،با حمايت های مالی بانکها از طريق وام های بدون بهره دراز مدت و پشتيبانی بيدريغ جمعيت انبوه نيروهای نظامی و امنيتی موجود در بلوچستان در اجرای سياست “تغيير تناسب وبافت جمعيتی” مردم بلوچ و تبديل آنان به اقليت در بلوچستان بوده است۔
دولت ایران قصد دارد با هدف محو هویت ملی مردم بلوچستان سرزمین تاریخی و ملی مردم بلوچ را بار دیگر به تکه های کوچکتری تقسیم کرده و همزمان با این پروسه نام “بلوچستان”، که بخشی از هویت ملی مردم بلوچ است را از سرزمین بلوچستان پاک نمايد.
حسن روحانی، رییسجمهوری ایران در ملاقاتي با “رهبران اصولگرایان” ، از همه گروههای سیاسی، مذهبی و اقوام ایرانی خواسته برای رویارویی با خطرها و معضلات موجود ايران، زیر یک چتر واحد جمع شوند. ” این در حالی است که وزارتخانه هاى او از جمله وزارت کشور و استانداری با حذف اسم بلوچستان میخواهند در پروسه یکسان سازی ملی در کنار محو زبان، تاریخ فرهنگ و ھنر بلوچستان، اسم بلوچستان را از نقشه جغرافيا نیز پاک گرددتا به کمان خود تیشه به ریشه هویت تاريخى و ملی مردم بلوچستان بزند.
عملکرد دولت روحانی و دولت مرکزی قبلی ایران بیانگر آن است که اختلاف مردم بلوچستان با حکومت و دولت ایران اختلافی اساسی و بنیادی است، که فقط به مسئله ستم و تبعيضات جنسی، طبقاتی، اجتماعی، و مذهبی محدود نمی شود، بلکه اختلافی اساسی بر بنیاد اختلاف هویتی و ملی حاکمان ايران و ايادى آنان در بلوچستان است. تأمين حقوق دموکراتيک و عدالت اقتصادى و رفاه اجتماعى مردم بلوچستان زمانی امکان پذیر خواھد گشت، که مردم بلوچستان به حاکمیت ملی و حق تعیین سرنوشت خود در ایران برسند،
کلمه بلوچ که در طی دهه ها مبارزه مردم بلوچستان با واژه “مقاومت” در مقابل زور و مبارزه برای آزادی زندگی شرافت مندانه عجین شده است، در دل حاکمان سرکوبگر ترس انداخته است که برای نشان دادن عمق کينه خود با مردم بلوچستان در صدد پاک کردن بلوچستان از نقشه سیاسی و جغرافیای ایران هستند.
ملت بلوچ نشان داده است که از هر مانع و مشکلی که شوونیستھاى تماميت خواه در مقابل او ایجاد کرده اند سرانجام سرفراز گذشته و اسم بلوچ و سرزمین بلوچستان در پیوند با یکدیگر ادامه حیات داده اند و اینبار نیز مبارزه ملت بلوچ ھمبسته تر از پيش در مبارزه با رژيم ولايت شاھى ايران و دستيابى به آزادی و حاکمیت ملی خود تا پيروزى ادامه خواھد يافت.
حزب مردم بلوچستان که برای دسترسی به حاکمیت مردم بلوچستان فعالیت میکند، پیوستن بخش های جدا شده مردم بلوچ و بلوچستان به سرزمين مادرى شان را بر اساس اصل “حق تعیین سرنوشت” بخشی از مبارزه ملی مردم بلوچستان می داند و هرگونه تقیسم و تغییر جغرافیايی در راستای سیاست های شوونیستی و هژمونی طلبانه فرهنگی زبانی و مذهبی دولت روحانی- خامنه ای را در راستای تنش آفرینی میداند و آنرا محکوم مينمايد۔
حزب مردم بلوچستان تیر 1993، ژوئیه 2016