آیا ایران تغییر خواهد کرد؟ عادل الجبیر وزیر امور خارجه پادشاهی سعودی
ایران حمله به مقرهای دیپلماتیک را در پیش گرفته تا از آن به عنوان ابزاری در سیاست خارجی خود استفاده کند، این روش با اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال 1979 آغاز شد و از آن زمان تا کنون سفارتهای بریتانیا، دانمارک، کویت، فرانسه، روسیه و سفارت پادشاهی عربی سعودی چه در داخل و چه توسط مزدوران این رژیم در خارج مورد حمله قرار گرفته و نیز دیپلماتهای خارجی و فعالان سیاسی داخلی در معرض ترور در مناطق مختلف جهان قرار گرفتهاند.
جهان در جستجوی نشانهای از تغییر در ایران به این کشور چشم دوخته است به این امید که حکومت انقلابی سرکش در این کشور به عضوی احترام برانگیز در جامعه بینالمللی مبدل شود. اما دولت ایران به جای مواجهه با انزوایی که برای خود آفریده با به راه انداختن موج اتهامات بی اساس علیه پادشاهی سعودی بر سیاستهای فرقهگرایانه و توسعهطلبانه خطرناک خود و حمایتش از تروریسم، هالهای تاریک از ابهام میپوشاند.
بسیار مهم است که درک شود چرا پادشاهی سعودی و متحدان خلیجیاش در برابر توسعهطلبی رژیم ایران پایداری کرده و با تمام توان به اعمال تجاوزکارانه این کشور واکنش نشان میدهند.
در ظاهر ممکن است چنین به نظر برسد که در ایران تغییری در جریان است، البته ما نسبت به گامهای اولیهای که ایران در راه موافقت با توقف برنامه هستهایش با هدف تولید سلاح اتمی برداشته آگاه هستیم. کما این که قطعا یقین داریم که بخش اعظم ملت ایران برای دستیابی به فضای باز بیشتر داخلی و نیز گشایش هر چه بیشتر برای برقراری روابط بهتر با کشورهای همسایه و جهان تلاش میکند، اما دولت ایران چنین نیست.
راهی که ایران از هنگام پیروزی انقلاب 1979 در پیش گرفته همچنان ثابت مانده، بطوری که اصل صدور انقلاب در قانون اساسی این کشور درج شده، از این رو این کشور اقدام به حمایت از گروههای تندرو و خشونتطلب از جمله حزب الله لبنان، حوثیهای یمن و شبهنظامیان فرقهگرا در عراق میکند. کما این که ایران و مزدورانش متهم به ارتکاب اعمال تروریستی در جهان هستند، از جمله انفجار پایگاه تفنگداران دریایی در لبنان در سال 1983، عملیات تروریستی الخبر در سال 1986 در پادشاهی سعودی و سوء قصدهای تروریستی رستوران میکونوس در سال 1992 در برلین. بر اساس برخی از برآوردها، گروههای مورد حمایت ایران بیش از 1100 نظامی آمریکایی را در سال 2003 در عراق به قتل رساندند.
ایران حمله به مقرهای دیپلماتیک را در پیش گرفته تا از آن به عنوان ابزاری در سیاست خارجی خود استفاده کند، این روش با اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال 1979 آغاز شد و از آن زمان تا کنون سفارتهای بریتانیا، دانمارک، کویت، فرانسه، روسیه و سفارت پادشاهی عربی سعودی چه در داخل و چه توسط مزدوران این رژیم در خارج مورد حمله قرار گرفته و نیز دیپلماتهای خارجی و فعالان سیاسی داخلی در معرض ترور در مناطق مختلف جهان قرار گرفتهاند.
حزب الله، عامل ایران، سعی می کند لبنان را کنترل کند و با مخالفان سوریه بجنگد و در این جریان به شکوفایی دولت اسلامی (داعش) کمک میکند. کاملا واضع است که چرا ایران میخواهد بشار اسد در قدرت باقی بماند، وزارت خارجه آمریکا در گزارش سال 2014 خود در باره تروریسم آورده است که ایران به سوریه به عنوان راه اصلی ارسال سلاح برای “حزب الله” مینگرد. در این گزارش، با اشاره به دادههای سازمان ملل متحد، آمده است که “ایران با ارسال سلاح، کمکهای مالی و آموزش از رژیم اسد حمایت میکند تا به سرکوب وحشیانه مردم سوریه که موجب مرگ دستکم 191 هزار نفر شده، ادامه دهد.” در گزارش سال 2012 هم آمده است که “نشانههای ظهور مجدد تروریسم دولتی ایران و فعالیتهای تروریستی حزب الله به حدی است که از سالهای دهه 1990 تاکنون بیسابقه بوده است.”
در یمن، پشتیبانی ایران از تصرف کشور توسط شبهنظامیان حوثی، باعث جنگی شده که هزاران نفر کشته داشته است.
در حالی که ایران ادعا میکند اولویتش در سیاست خارجی دوستی با دیگران است، اما رفتار این کشور کاملا خلاف این را نشان میدهد. ایران تنها بازیگر جنگ طلب در منطقه است، و رفتارش حکایت از تعهدش به فرمانروایی منطقهای دارد، و عمیقا بر این باور است که هرگونه حرکتی در جهت آشتی، چه در ایران و چه از سوی طرفهای دیگر، نشانهای از ضعف است.
از این رو ایران در 10 اکتبر، و فقط چند ماه بعد از توافق اتمی بر سر برنامه اتمی این کشور، موشک بالستیک خود را در مخالفت آشکار با قطعنامه های سازمان ملل متحد، آزمایش کرد. در ماه دسامبر هم ، کشتی جنگی ایران در کنار کشتیهای آمریکایی و فرانسوی و در آبهای بین المللی دست به موشکپرانی زد. و حتی بعد از امضای توافق اتمی هم آیت الله خامنهای، رهبر ایران، از شعار “مرگ بر آمریکا” دفاع میکند.
پادشاهی سعودی به ایران اجازه نخواهد داد تا امنیت ما و متحدان ما را به خطر بیاندازد. ما هر اقدامی در این زمینه را به عقب میرانیم.
در یک دروغ آشکار، ایران به همه مردم سعودی توهین میکند و میگوید، در کشور ما که سرزمین دو مسجد مقدس است، مردم را شستشوی مغزی میدهند تا افراطگری را اشاعه دهند. ما کشور حامی تروریسم نیستیم، اما ایران چنین است. کشور ما تحت تحریمهای بینالمللی برای پشتیبانی از تروریسم نیست، اما ایران هست. مقامات کشورما در لیست تروریسم بینالمللی جای ندارند، اما مقامات ایران هستند. ما ماموری نداریم که در دادگاه نیویورک در سال 2011 بخاطر توطئه برای کشتن سفیر یک کشور به 25 سال زندان محکوم شده باشد، ایران دارد.
پادشاهی سعودی خود قربانی تروریسمی است که اغلب از سوی همپیمانان ایران اعمال میشود. کشور ما در خط مقدم مبارزه با تروریسم جای دارد، و به همین منظور با متحدان خود از نزدیک همکاری میکنیم. سعودی هزاران نفر را به جرم تروریسم دستگیر کرده و صدها نفر را مجازات کرده است. جنگ ما علیه تروریسم ادامه دارد، و ما به تلاشهای بینالمللی خود برای تعقیب تروریستها، حامیان مالی آنها و نظریه پردازان افراطگرایی ادامه میدهیم.
پرسش اصلی این است که آیا ایران میخواهد به مقررات بینالمللی احترام بگذارد، و یا یک دولت انقلابی سلطهگر و ناقض حقوق بینالملل باقی بماند. آخر کلام، ما خواهان ایرانی هستیم که برای حل مشکلات اقدام کند تا مردم بتوانند در صلح زندگی کنند. اما این امر نیازمند تغییرات عمده در سیاست و رفتار ایران است. ما هنوز نشانهای از چنین تغییری را ندیدهایم.
مقاله وزیر امور خارجه پادشاهی سعودی