50 سال انتظار برای هیچ!/ بی تدبیری و بی برنامگی؛ خاش را بی آب کرد
شهری که روزگاری منبع و سرچشمه آب بوده و صدها قنات پر آب در آن جریان داشته
به گزارش خبرنگار اجتماعی عصر هامون به نقل از تفتان ما، این روزها مشکل آب و کم آبی و خشکسالی یک واقعیت است که در کشور ما وجود دارد ولی استان ما را بخاطر شرایط آب و هوایی خاص تهدید جدی می کند و بسیاری با فرافکنی سعی دارند از خود رفع مسئولیت کرده و نهایتاً طبیعت استان را و خشکسالی را مقصر اصلی جلوه دهند.
بعنوان یک شهروند خاش می خواهم از آب ای مایه ی حیات بگویم؛ آنچه را که من و مردم خاش امروز در روستاها حس و لمس می کنیم واقعیتی هست که هیچ کارشناس و مسئولی یا نمی بیند، یا درک نمی کند یا مانند کبک سرش را زبر برف کرده!
ابتدا خاش را اندکی از نظر آب هوایی معرفی کنم؛ خاش به مفهوم آب و هوای خوش از قدیمی ترین شهرهای استان و دارای آب و هوایی متنوع و زمینهای حاصلخیز کشاورزی که به همین خاطر آن را ایران کوچک می نامند شهری که بزرگترین تولید کننده خرما، پسته، زردآلو، انار و سایر میوه های سردسیری و سبزی و صیفی است شهری با دشتها حاصلخیز و سفره های غنی آبی گوهر دشت، دشت آب خان، پشتکوه، کلکلی، چاه احمد و روتک ماشکیل و رودخانه های پر آب ایرندگان کارواندر و تفتان جنوبی البته در گذشته و امروز شاید بیشتر از هر شهر دیگر از بی آبی نگران است.
شهری که روزگاری منبع و سرچشمه آب بوده و صدها قنات پر آب در آن جریان داشته تا جای که بسیاری از هموطنان سختکوش یزدی را به مهاجرت به خاش واداشت تا فردی به نام معماران دادگر در حوالی مرکز خاش چندین قنات پرآب داشته باشد و به نام فرزندان خویش اسماعیل، اکبر عباس و غیره ثبت کند. ولی بی تدبیری و بی برنامگی امروز خاش را به شهری بی آب تبدیل کرده تا جاییکه مردم نگران آب آشامیدنی خویش اند شهری که شاید دو نسل آن برای یک لیوان آب شرب گوارا از آب لوله کشی شهری به انتظار وعده های سر خرمن مسولان نشستند ولی متاسفانه همین آرزوی ابتدایی محقق نشد و امروز همه نگرانند که بی تدبیری با حفر چاههای فراوان و برداشت بی حساب و کتاب از سفرهای آبی که صدها سال طول کشیده بود تا شکل گیرند و سیستم آبیاری سنتی و هدر دادن آب سفره ها را تقریبا یا خالی کرده و یا به عمقی رسانده که آب اسیدی دیگر برای کشاورزی هم مناسب نیست، صدها قنات خشکیده و فقط آثاری از آنها به جا مانده تا نسل جدید اندیشه کند که بی تدبیری و بی برنامگی فاجعه می آفریند و بعضی از اشتباهات انسان هرگز قابل جبران نیستند. تا جای که شاید روزی برسد که باید مجبور شد بخاطر نبود مایه حیات روستاهای زیبای دامنه تفتان و دشتهای سرسبز را رها کرد و مهاجرت و حاشیه نشینی را اختیار کنیم و آه از نهاد تفتان که کشاورزان سختکوشش نمی توانند بیل در دست گیرند به باغ و مزرعه روند از دسترنج خویش زندگی آبرومندانه ایی داشته باشند بر آید.
اما خشکسالی که همه او را مقصر می دانند سهم اندکی در این ماجرا دارد، زیرا خدا انسان را دارای تفکر و تدبر و اندیشه خلق کرده تا بتواند با اندیشه خویش بر مشکلات طبیعی فایق شود و برای شرایط گوناگون برنامه داشته باشد.
امروز سوال این است مگر مسوولان ما نمی دانستند که ظرفیت سفره های آبی ما چقدر است که دیوانه وار مجوز چاه صادر کردند و با سوخت و انرژی تقریبا رایگان به کشاورزان گفتند تا می توانید فقط از سفره آب برداشت کنید و با آبیاری سنتی بیش از هشتاد درصد آب را هدر دهید ؟!؟! آیا هیئت های هفت نفره کارشناسان آب و زمین بودند و می دانستند که دارند چکار می کنند ؟!؟ آیا مسولان امروزی نمی دانند که اگر به کشاورز کمک نکنند تا سیستم آبیاری سنتی را تغییر دهد و از سیستم های آبیاری متناسب با بحران بی آبی و کم آبی طراحی و برنامه ریزی نکنند در آینده ایی بسیار نزدیک همه روستا ها خالی از سکنه و همه باغها و مزارع خشک و شاید به بحران حاشیه نشینی، بیکاری، اعتیاد و نهایتا ناامنی و ناهنجاری های اجتماعی منجر خواهد شد؟!؟! آیا وقت آن نرسیده که به جای شعار تغییر آبیاری سنتی به آبیاری تحت فشار و قطره ایی و مکانیزه کردن آبیاری اندکی اقدام عملی کنیم ؟! آیا وقت آن نرسیده که نگذاریم زمین خواران برای تصرف زمینهای و مراتع ملی چاه غیر مجاز حفر و در نابودی سفره های آبی رقابت کنند؟! ووو….. و ایران کوچک ما که امروز از فقر و محرومیت در رنج و گویی ارث جاودانت محرومیت است و جوانانت نمیدانند که کار و اشتغال یعنی چه؟ و برای بدست آوردن لقمه ای نان هر روز به هر آب و آتشی می زنند ولی شبانگاه شاید با شکم سیر سر بر بالین نمی نهند دعا کن تا خدا باران رحمتش را نازل تا اندک اشتغالی که در کشاورزی هست از بین نرود! و کشاورزان سختکوش به خیل مهاجران و ساکنان حلبی آبادها نپیوندد.