برنامه و اساسنامه‌ی حزب مردم بلوچستان مصوب پنجمین کنگره‌ بتاریخ: ژوئن 2024 برابر با خرداد 1403

 

برنامه و اساسنامه‌ی حزب مردم بلوچستان

مصوب پنجمین کنگره‌ بتاریخ: ژوئن 2024

بخش اول:

متن کامل برنامه‌ی حزب مردم بلوچستان

مقدمه:

جغرافیای بلوچستان، سرزمینی که مردم بلوچ  طی ھزاران سال در آن زیسته وآفریننده‌ی ھویّت تاریخیِ خویش گشته‌‌اند، در طول تاریخ ھمواره تحت حاکمیت آنان بوده است. بخشی از بلوچستان که “بلوچستان غربی” نام گرفته است، با مرزکشى ژنرال انگلیسی گُلداِسمیت در سال1871، رسماً ضمیمه‌ی “ممالک محروسه‌ی” قاجار در ایران گردید. پس از جنگ جھانی اول  و کودتای انگلیس در سال 1921 و روی کار آمدن حکومت پھلوی، دوست محمد خان باران زھى حاکم بلوچستان، در سال 1928 پس از شکست از قشون رضاشاه پھلوی دستگیر و به تهران منتقل واندکی بعد در آنجا اعدام شد. بدینسان بلوچستان “تصرف” گردید و از آن زمان تاکنون، نگاه و برخورد حکومت‌ھای تمامیتخواه ایران با مردم بلوچ ھمواره نظامی، امنیتی و استعمارگرانه بوده است. رژیم پهلوی با چنین نگاھی، بخش بزرگی ازجغرافیای بلوچستان را به بھانه‌ی وسعت زیاد آن تجزیه و ضمیمه‌ی استان‌ھای همسایه گردانید.  سیاستی که اکنون توسط رژیم جمھوری اسلامی ایران تحت عنوان “آمایش سرزمینی” دنبال می‌شود و هدف از آن تجزیه‌ی بلوچستان به چند استان و تضعیف یگانگی و وحدت تاریخیِ مردم بلوچ درجغرافیای بلوچستان است. با توجه به اھمیت استراتژیک بلوچستان، رژیم جمھوری اسلامی ایران در قالب پروژه‌‌ی “توسعه‌ی سواحل مکُّران”، با شهرک سازی‌ها و اسکان غیربومیان شیعه مذهب، به تخریب منازل و تصرف اراضی مردم بومی توسط نھاد مافیایی-رانتی”بنیاد مسکن” در مناطق ساحلی بلوچستان پرداخته و به سیاست “آمایش جمعیتی” بلوچستان با هدف به اقلیت در آوردن مردم بلوچ شدت بخشیده است.

حاکمیت تمامیتخواه جمھوری اسلامی ایران نه تنها وضعیت مردم بلوچ رابھبود نبخشیده است بلکه با تشدید مناسبات استعمارگرانه و نگاه نظامی- امنیتی وتشدید سیاست‌های تبعیض‌آمیز خود، بلوچستان را به منطقه‌ای شبه جنگی تبدیل نموده است. رژیم جمهوری اسلامی ایران با بازداشت، شکنجه، اعدام و کشتارھای فراقانونی از جمله کشتار روزانه‌ی سوختبران بلوچ و قتل عام نمازگزاران جمعه‌های خونین زاھدان و خاش در سطح “جنایت علیه بشریت” نیز عمل نموده است.  لازم به ذکر است که در دوران جمھوری اسلامی علاوه بر تشدید ستم ملی، بر شدت ستم مذهبی در راستای شیعه گستری نیز افزوده شده است.

رژیم جمهوری اسلامی  برای اجرای بلامانع سیاست‌ھای بلوچ ستیزانه‌اش، آتش به اختیارترین نیروھای سرکوبگر نظامی و امنیتی‌اش را با “مصونیت قضایی” نانوشته‌ای به بلوچستان گسیل داشته است تاکنشگران تبعیض ستیز و حق طلب و برابری خواه بلوچ را تحت عناوین گوناگون دستگیر، زندانی، شکنجه و اعدام نمایند. نتیجتاً و بنا بر گزارش‌های نھادھای بین المللی حقوق بشری، بالاترین آمار بازداشت‌ھا، زندان و شکنجه و کشتارھای خیابانی و اعدام‌های جمعی انتقام جویانه و فراقضایی در سراسر ایران و اخیرا در جھان متعلق به مردم بلوچ می‌باشد.

آثار ویرانگریک قرن تسلط استعمارگرانه و سلب “حاکمیت ملى مردم بلوچ” و اِعمال سیاست‌های به شدت تمامیتخواھانه و شوونیستی-فاشیستی حکومت‌های مرکزی بر ابعاد مختلف زندگی مردم بلوچ و جغرافیای بلوچستان کاملاً مشهود است. بلوچستان از داشتن زیرساخت‌ھاى اقتصادى، آموزشی، بھداشتی و فرھنگی عامدانه محروم گشته است. بر اساس آمارھاى رسمى دولتى، در مقایسه با سایر نقاط ایران، بیش از هفتاد درصد جمعیت مردم بلوچ در فقر مطلق بسر می‌برند. ھم‌اکنون بلوچستان بالاترین میزان فقر، بیکارى، بیمارى، اعتیاد و بازماندگی کودکان از تحصیل را در ایران دارد.

در راستای اجرای سیاست‌های آمایش جمعیتی، طبق آمارھای رژیم بالای 400000 نفر (نزدیک به 10٪ از جمعیت  ھم اکنون مردم بلوچ)‌ فاقد شناسنامه می‌باشند و در نهایت فقر و فشارهای سازمان‌یافته دولتی، زندگی حاشیه نشینی را اختیار نموده و محروم از خدمات دولتی از جمله آموزش، درمان و کار و تجارت می‌باشند.

اِعمال سیاست‌ھای “تغییر بافت جمعیتی” و “همانند سازی اجباری” به نفع یک ملت، یک زبان و یک فرھنگ، هویت زدایی و”نسل ‌کُشی آرام” یک ملت تاریخی است. سرعت بخشیدن به اجرای سیاست خشونت آمیز خلع ید مردم بلوچ از مالکیت املاک مسکونی، زراعی و تجاری، بویژه در مناطق ساحلی  و شھرھای بزرگ بلوچستان، بیانگر تشدید سیاست‌ھای بیرحمانه و استعمارگرانه‌ی رژیم حاکم بر ایران، علیه ملت بلوچ می‌باشد.

با توجه به ستم‌هایی که مختصراً به آن‌ها اشاره رفت، راه برون رفت از این معضلات، بالا بردن سطح دانش و آگاهی سیاسی، تقویت همبستگی ملی و مبارزه‌ای ھمگانى و سازمان یافته در میان مردم بلوچ برای دستیابی به حق تعیین سرنوشت خود، و استقرار “حاکمیت ملی دموکراتیک مردم بلوچ” در جغرافیای بلوچستان می‌باشد.

حزب مردم بلوچستان در راستای تأمین حق حاکمیت ملی و دموکراتیک مردم بلوچ در جغرافیای بلوچستان، با توجه به شرایط سیاسی، اقتصادی، منطقه‌ای و بین‌المللى، وبر پایه‌ی اعتقاد به اصل همزیستی مسالمت‌آمیزمیان ملت‌ها‌ی برابرحقوق، پس از سرنگونی جمھوری اسلامی ایران، استقرار جمھوری فدرال، دموکراتیک و سکولاردر ایران را در راستای تأمین نسبیِ “حاکمیت ملی- دموکراتیک ملل ساکن در ایران، ارزیابی می‌کند.

رسیدن به حق حاکمیت ملی ملت‌های خارج از حاکمیت سیاسی در ایران، در گرو مبارزه‌ی مشترک مدنی خشونت پرهیز، با داشتن حق دفاع مشروع، و ھمراهی آن بخش از اپوزیسیون است که حق حاکمیت و برابرحقوقی ملت‌های ساکن ایران رادریک سیستم جمھوری فدرال، دموکراتیک و سکولارمی‌پذیرند.

 

۱عقب ماندگى اقتصادی

استعمار انگلیس پس ازشکست خان کلات، مھراب خان و شھادت اودر سال 1839 م، برای تسخیر سرتاسر بلوچستان، به سمت دیگرخانات بلوچستان رُخ نمود و نھایتا در محدوده‌ای که بعدها یعنی در سال 1871م با مقاومت شجاعانه خانات بلوچستان غربی متوقف گردید وباکشیدن خط مرزی معروف به گُلداسمیت لاین  (Goldsmith Line)بلوچستان رسماً به “بلوچستان بریتانیا” (British Baluchistan) و “بلوچستان قاجاریه”(Qajar Baluchistan) تقسیم گردید۔

و سپس  در سال 1893م بریتاینا با کشیدن مرز دیوراند لاین(Durand Line)  سبب  تقسیم مردم بلوچ در سه اقلیم  که امروزه بلوچستان غربی (درایران)، بلوچستان شرقی (در پاکستان) و بلوچستان شمالی (درافغانستان) نامیده میشوند، گشت که این امر سبب عدم رشد سرمایه‌ھاى ملى،  فقراقتصادی بیش از پیش و نابسامانی‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… مردم بلوچ در ھر سه اقلیم  گشته است.

دولت‌های تمامیتخواه حاکم بر سه کشور فوق، با اِعمال نگاه ھای نظامی- منیتی و در فقر نگاه داشتن مردم بلوچ، عامدانه آنان را از داشتن زیرساخت‌های تولیدی محروم وبلوچستان را به مثابه بازارفروش در انحصارخود گرفته و مردم آنجا را به جامعه‌ای مصرف کننده و وابسته به خود تبدیل نموده‌اند.

بلوچستان با داشتن موقعیت استراتژیکی استثنایی، معادن غنی، طبیعت مستعدِ کشاورزی، منابع ذیقیمت دریایى و سواحل طولانیِ ماسه‌ای و همواره آفتابیِ مستعد برای جذب گردشگران، می‌توانست یکی از پیشرفته‌ترین‌ و مرفه‌ترین مناطق در خاورمیانه باشد. اما نظامھای تمامیت‌خواه اقتدارگرا، تأمین منافع خویش را درفقیرنگاه داشتن ومصرفی بودن جامعه‌ی بلوچستان می‌بیند

رژیم‌ھاى شووینیستى و تمایمیتخواه حاکم بر ایران برای حفظ قدرت سیاسی و اقتصادی، و کنترل بیشتر برمنطقه، امکانات اقتصادی، تجاری، اجتماعی و اداری بلوچستان را غالبا به افراد غیربومی واگذارنموده‌اند. حتی کارکنان عادی پروژه‌های مختلف دولتی از مناطق دیگر ایران تأمین می‌گردند.

نبود حمایت دولتى، امکانات و مکانیزه نبودن کشاورزی در بلوچستان، سبب شده است تا میزان تولیدات کشاورزی پایین بیاید. موانع دسترسی به بازار کشورجهت فروش محصولات کشاورزی، شرایط کار را برای کشاورزان بلوچ سخت‌تر نموده است. واگذاری زمین‌های حاصلخیز کشاورزی، تجاری و صنعتی بویژه در مناطق سواحل طولانی بلوچستان به غیربومیان رانتخوار ولایی و اسکان دادن آنان به قصد برھم زدن ترکیب جمعیت و اسکان نیروی امنیتی در منطقه شدت گرفته است.

ممانعت از تأسیس مراکز صنعتى و کارگاه‌های تولیدى ازعوامل مهم عقب ماندگی اقتصادی در بلوچستان هستند. صرف میلیاردھا دلار برای احداث دیوار مرزی بر گُلد اسمیت لاین مزید بر علت گشته و باعث تشدید فقر و گسست در روابط فرهنگی بین مردم بلوچ در دو دو سوی مرز که با هم رابطه‌ی خویشاوندی دارند شده است.

فقدان توسعه‌ی بنادر، بی‌توجهی به صنعت توریسم و مدرنیزه نکردن شیلات و صنعت ماھیگیرى که از بزرگترین ثروت‌ھاى بلوچستان به شمار می‌آیند، ممانعت صیادان ازصید ماھی با عدم صدور مجوز و در مقابل صدور مجوز صید ترال آبزیان به چینی‌ها از ضربات مھم اقتصادى به صیادان و مردم بلوچ در مناطق ساحلی بلوچستان می‌باشند. حکومت تمامیتخواه جمهوری اسلامی برای بهره برداری از موقعیت سوق‌الجیشی، دریا و حفظ و تقویت قدرت سیاسی، اقتصادی و کنترل بیشتر بر بلوچستان، شهر بندری چابهار را منطقه‌ی آزاد تجاری اعلام نموده است. این در حالی است که مردم بلوچستان به شکل عام و باشندگان منطقه‌ی چابهار به شکل خاص از داشتن امتیازات تجاری محروم هستند. امکانات اقتصادی و رفاهی و امنیتی با هدف تغییر بافت جمعیت منطقه در اختیار افراد غیربلوچ ولایت مدار  و نیروھای نظامی و امنیتی نظام جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند.

 

۲معضلات اجتماعی ـ سیاسی

ایران کشوری است چند ملیتی با زبان‌ھا، فرھنگ‌ھا، ھنرھا، ادیان و مذاهب گوناگون در حوزه‌های جغرافیایی-تاریخی متعلق به خود، شامل بلوچ، فارس، لُر، عرب، کرد، ترک، کاسپی(طبری)، ترکمن و…۔ طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی مذهب رسمی کشور شیعه‌ی دوازده امامی است و رئیس جمهور باید پیرو این مذهب باشد. تصدی پست ریاست جمهوری و دیگر مناسب بالاى دولتى و اجتماعی توسط افراد مربوط به پیروان دیگر مذاهب مورد قبول این فرقه از تشیع نبوده است. به ھمین دلیل مثلا اھل تسنن در دوران رژیم‌ھای سابق نیز از داشتن مساجد در شھرھایی که اکثریت با شیعیان دوازده امامی بوده از جمله تھران محروم بوده‌اند. نظام ولایت فقیه بالاترین شکل دیکتاتوری ممکن توسط این فرقه است که در آن یک نفر غیرپاسخگو به نام ولی فقیه که به جای تاج عمامه به سر دارد به عنوان نماینده‌ی خدا برروی زمین تعیین کننده‌ی سرنوشت ده‌ها ملیون‌ نفر وچگونگیِ اداره‌ی امور کشوراست. نتیجتاً در چنین سیستمی شھروندان را با معیارھای فرقه‌ی خویش به “خودی” و “غیرخودی” تقسیم می‌نمایند. در نظام جمھوری اسلامی ایران قوانین و مصوبه‌های مجلس که ازغربال شورای نگهبان می‌گذرند، نباید در تضاد با فقه شیعه‌ی دوازده امامی باشند.

قانون اساسی مصوبه‌ی روحانیون شیعه عملاً آپارتاید مذهبی را بر آپارتاید ملی و آپارتاید جنسی-جنسیتی، از جمله درمناطق سنی نشین افزوده و به آن رسمیتی قانونی با استناد به فقه فرقه ی خود بخشیده است. مقامات در پست‌های تصمیم گیری، کارمندان عالی‌رتبه‌ی دولتی و بیش از دو سوم کارمندان میان رتبه در بلوچستان غیربلوچ و غیربومی می‌باشند که برای پیشبرد سیاست‌های شووینیستی، سرکوب و چپاول با “مصونیت قضایی”ی  نا نوشته، به بلوچستان اعزام گشته‌‌اند.

بلوچ‌ها در رده‌های بالای نیروهای نظامی و انتظامی به کار گرفته نمی‌شوند. سهم دانش آموختگان بلوچ در صورت استخدام، مشاغل سطح پایین و کم درآمد با کار سخت است. دانشجویان بلوچ در رشته ھای‌تحصیلی و تحقیقاتی خاصی در دانشگاه‌ها به دلیل اینکه غیر خودی محسوب می‌شوند، پذیرفته نمی‌شوند.

بیگانه پنداری دولتی و تفاوت فرهنگی و مذهبی، یافتن کار را برای بلوچ‌ها در سطح بلوچستان مشکل و در سطح کشور ناممکن کرده است. این سیاست موجب بیکاری شدید و مزمن و عامل فقر مضاعف شده است. این روند همواره سیر صعودی داشته است. مھاجرت‌ھا از بلوچستان، اعتیاد گسترده و توزیع سازمان‌یافته‌ی مواد مخدردر بلوچستان و ایران توسط نظام مافیایی جمهوری اسلامی از دیگر معضلات موجود در بلوچستان است. فعالان مدنی و سیاسی بلوچ تحت شدیدترین پیگردهای امنیتی قرارمی‌گیرند و با تهمت‌های واهی گوناگونی ھمچون عوامل استکبار جهانی، محارب ومعاند نظام و حتی به اتهام توزیع مواد مخدر و … دستگیر، شکنجه، و بدون داشتن وکیل مدافع در اتاق‌های دربسته به طور فراقانونی و فراقضایی محاکمه و محکوم به اعدام‌ھای “انتقام جویانه” می‌شوند. درصد بالایی از اعدام‌های مردم بلوچ  فقط برای ایجاد رعب و وحشت در بلوچستان و ایران  صورت می‌گیرد.

زنان بلوچ مورد تبعیض و ستم جنسیتی و اجتماعى چندلایه قرار دارند و از داشتن نھادھا و سازمان‌های مدافع حقوق‌شان محروم اند. ماھیت زن‌ستیز وبلوچ‌ستیزجمھورى اسلامى عملاً قریب به اتفاق زنان بلوچ را خانه نشین کرده واز به کارگیری نیرو وتوان زنان در امر بهبود اقتصاد خانواده و پیشرفت جامعه جلوگیری شده است.

 

۳مشکلات آموزشی – فرهنگی

سرزمین پهناور بلوچستان در ادوار مختلف تاریخی مورد تهاجم و تاخت و تازعمدتاً همسایه شمالی و فاتحان هندوستان قرار گرفته است زیرا از قدیم‌الایام‌ معبری برای حمله به هند بوده است. مهاجمان در این لشکرکشی‌ها آثار مخرب اجتماعی، سیاسی و تخریب فرهنگی از خود در منطقه برجای نهاده‌اند. انضمام بلوچستان غربی در اوایل قرن19میلادی با ھمکاری ی بریتانیا به ایران،  و خاصا از آغاز حکومت  پهلوی و سپس جمهوری اسلامی، بدلیل اعمال سیاستھای استعمارگرانه، تخریب فرھنگى شکلى مستعمراتی به خود گرفته است. سیاست آموزشى به قصد محو ھویت ملى مردم بلوچ سازماندھى و به اجرا درآمده است. تحقیر زبان، لباس، موسیقی، بی‌توجهی به ھنرھاى دستى و عدم حفظ و مرمت بناھاى تاریخى و به فراموشی سپردن اُسطوره‌ھای تاریخی، تغییر نام‌های اماکن و شهرهای تاریخی بلوچستان ازعوامل تخریب فرهنگی فعال و پیش رونده در بلوچستان هستند. مردم بلوچ از حق آموزش به زبان مادرى محروم می‌باشند. درراستاى اِعمال سیاست‌ھاى ھمانندسازى اجبارى فرھنگى، آموزشى و پرورشى، کودکانِ بلوچ مانند کودکان سایر ملت‌ھاى خارج از حاکمیت سیاسی، از آموزش به زبان مادری محروم هستنند. در برخی از مدارس شرط پذیرش کودک بلوچ در کلاس اول سخن گفتن به زبان فارسی نزدیک به سطح کودکان فارسی زبان است. آغازآموزش به زبان غیرمادرى موجب کاهش سطح فراگیرى و رشد فکرى و شخصیتیِ کودکان بلوچ گشته و موجبات ترک تحصیل گسترده را فراهم آورده است. برای راهیابی جوانان بلوچ به دانشگاه‌ها موانع زیادی وجود دارد. تعداد زیادی از آن‌هایی که به دانشگاه راه می‌یابند به دلیل تبعیضات دولتی و فشارهای اقتصادی مجبور به ترک تحصیل و یا اخراج می‌گردند. مدارس و دانشگاه های انتفاعی وسیله‌ای برای مدرک سازی به منظور چپاول شده‌اند. وجود این عوامل موجب کاهش کمّی و کیفى تحصیلکرده‌های دانشگاهی بلوچ شده است. آموزش تحریف شده‌ی تاریخ ملت حاکم و حذف تاریخ مردم بلوچستان، و تبلیغ و ترویج مذهب شیعه در مدارس، به خوبی نشان می‌دهند که هدف شستشوی مغزی کودکان بلوچ برای تسهیل روند محو فرهنگ، زبان و زدودن خصلت‌ها واحساسات ملی بلوچ در آن‌ها است. محصول و برآیند اعمال سیاست‌ھاى سازمان یافته‌ی دولتى در راستاى نابودى زبان، فرھنگ وھنریک ملت چیزى جز نسل‌کشى آرام و محو تدریجى آن ملت نمی‌باشد.

۴مذهبی و عقیدتی

تعدادی از پیشنمازان مساجد، مدیران و استادان مدارس دینی مستقل اهل سنّت همه ساله ترور می‌شوند و تعدادی در زندان‌های مخوف رژیم گرفتارمی‌آیند. مساجد اهل تسنّن تخریب می‌شوند و مدارس دینی  برای کنترل دولتی تحت فشار هستند. جمهوری اسلامی ایران از بیم شکل‌گیریِ هسته‌های مقاومت، در تقابل با هدف غیر منطقی وغیر طبیعی ایجاد یک کشوربا ملتی یگانه وھمانند، با قدرت و بطور سیستماتیک در نابودی زبان، فرهنگ، آداب و رسوم، هنر، و باورهای مذهبی متفاوت ملت‌های خارج از حاکمیت درهمه‌ی ابعاد  به شدت عمل نموده است. این عملکرد سازمان یافته در تضاد با قوانین حقوق بشر سازمان ملل متحد و حقوق شناخته شده‌ی بین‌المللی است که می‌تواند در ردیف جنایت علیه بشریت ارزیابی گردد.

 

فصل اول:

  • اهداف استراتژیک

 

الف-برقرارى “حاکمیت ملی مردم بلوچستان” با ایجاد ارُگانها و نهادها ى دموکراتیکِ ملى ی سیاسى، صنفی، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى تا بر پایه ی آن سرنوشت مردم بلوچستان به شکل دموکراتیک توسط خودآنھا تعیین گردد.

ب- گسترش و تداوم همکاری و همیاری بین ملتها و اقشار اجتماعی ی گوناگون در راستاى تقویت همزیستی مسالمت آمیز و انسجام اجتماعی پایدار بر پایه ی “وحدت در تکثرو دگر بودن” Unity in) (Diversity میان مردمان گوناگون ساکن کشور ایران .

پ- برقراری یک نظام اجتماعىِ دموکراتیک بر پایه ی پلورالیسم سیاسی و سکولاریسم ( به معنی جدایی دستگاه دولت از دستگاه دین و ایدئولوژى. )

ت- تأمین و تضمین آزادى ادیان، مذاهب و عقاید، و تأمین امنیت عبادات برای همه ی ادیان و مذاهب بر اساس مادہ ی هیجدهم منشور جهانی حقوق بشر.

ث- تأمین آزادی اندیشه، بیان، قلم و آزادی ایجاد تشکلات سیاسی، صنفی،اجتماعی، فرهنگی، ھنری و۔۔۔

ج- برقراری نظام اقتصاد آزاد و رقابتی، تأمین رفاه وعدالت اجتماعى براى عموم، تضمین امنیت شغلی و فراهم نمودن زمینه هاى رشد برای سرمایه هاى ملی و جذب سرمایه های غیربومی در جهت توسعه اقتصادی و دموکراسی ی پایدار.

چ-تضمین حقوق برابر شهروندان در مقابل قانون و تأمین فرصتهای برابر در راستای رفع هر گونه تبعیض نژادی، جنسی، جنسیتی، فرهنگی، مذهبی و عقیدتى .

ح- برابری کامل حقوق زن و مرد در تمامی زمینه‌ها و حمایت از تشکلات متعلق به مسائل زنان و برنامه ریزی در راستای رفع ھرگونه تبعیضات جنسی و جنسیتی .

 

ب–  برنامه حزب مردم بلوچستان در امور حکومت:

حزب مردم بلوچستان برای رسیدن مردم بلوچستان به حاکمیت ملى دموکراتیک شان مبارزه می‌کند.

۱. حاکمیت  از آن مردم بلوچستان است که در جامعه‌اى دموکراتیک، با انتخاب مستقیم نمایندگان خود در نھادھای قانون گزارمحلی، منطقه یی و مجلس ایالتی وسران دولت بلوچستان و ھمچنین نمایندگان مجالس دوگانه دولت فدرال مرکزی اِعمالحاکمیت می‌نمایند.

۲. پایه و اساس حاکمیت مردم بر پلورالیسم و دموکراسی پارلمانی استوار میباشد.

تبصره:

الف؛ مردم بلوچستان عبارتند از همه‌ی مردم بومی و غیربومی ی مقیم بلوچستان، سیستان و   مناطقی  از بلوچستان که جبراً به انضمام استان‌های همسایه درآورده شده‌اند.

ب؛ تضمین برابر حقوقی تمامی شهروندان ساکن بلوچستان بدون هیچ نوعی از تبعیض۔

ج؛ تنوعات زبانی، فرهنگی، هنری، ۔۔۔ ،  مؤلفه ھایی مثبت جهت پیشرفت و تحول در حوزه ھای گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بوده، و از ثروت‌های ارزشمند جامعه‌ی بلوچستان میباشند.

۳. دولت بلوچستان را پارلمان ملی بلوچستان تعیین می‌نماید.

۴. حدود حکومت ملى بلوچستان شامل سرزمین بلوچستان با در نظر گرفتن پیوستگی جغرافیایی، زبانى و ھمچنین رأی آزادانه ی اکثریت ساکنان آن است.

۵. نھادھای مقننه ، قضاییه و مجریه در حکومت بلوچستان مستقل از یکدیگرند.

۶. مجلس ملى بلوچستان که نمایندگان آن با رأی آزاد، مستقیم و مخفی انتخاب می‌شوند، بالاترین ارگان قانونگذاری ملى بلوچستان است.

۷ .  حفظ نظم و امنیت در بلوچستان به عهده‌ی ارگان‌های انتظامی حکومت ملی بلوچستان می‌باشد.

۸ .  زبان بلوچی زبان ملی-ارتباطی و زبان رسمی حکومت بلوچستان است. زبان جدگالی، زبان براهویی و زبان فارسی در مناطقی که این زبان‌ها در آنجا اکثریت دارند و یا از جمعیت قابل توجھی برخوردار هستند، در کنار زبان بلوچی به عنوان زبان رسمی آن مناطق به رسمیت شناخته می‌شوند و از مزایای زبان رسمی برخوردار می‌گردند.

۹. حکومت ملى بلوچستان مسئول تأمین و تضمین حقوق شھروندى تمامى ساکنان بلوچستان بر اساس منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد می‌باشد.

۱۰. حکومت ملى بلوچستان مسئول تضمین و تأمین حقوق جمعى گروه‌ھاى زبانى، مذھبى و ھویتى ساکن بلوچستان می‌باشد.

۱۱. حکومت ملى بلوچستان مسئول تأمین و تضمین فرصت‌ھاى برابر براى ھمه ی ساکنان بلوچستان می‌باشد.

 

فصل دوم:

برنامه‌ی کلی  با تکیه بر دیدگاه‌های سیاسی فوق

 

الف- برنامه‌ھاى اقتصادی:

توسعه‌ی اقتصادی و دموکراسی ی پایدار در راستای تأمین رفاه اجتماعی و بالا بردن سطح زندگی مردم بلوچستان، در گرو مدرنیزه شدن بلوچستان با بهره گیری از پیشرفت‌های علمی و فنی مدرن از یکسو و به کارگیری امکانات طبیعی بلوچستان با رعایت حفظ اصول محیط زیست از سوی دیگر می‌باشد.

نظر به اینکه حکومت بلوچستان دارایی های موجود در جغرافیای بلوچستان را در اختیار دارد، حزب مردم بلوچستان تأکید بر اجرای موارد زیرتوسط دولت منتخب مردم در بلوچستان را دارد:

۱. حفاظت از محیط زیست و بهره برداری از منابع طبیعی با در نظر گرفتن شرایط زیست محیطی.

۲. بکارگیرى برنامه‌های علمی – اقتصادی درازمدت براى بالا بردن سطح زندگى، و تأمین و تضمین رفاه وعدالت اجتماعى مردم.

۳. پىگیرى مُجدانه‌ی تقسیم مازاد درآمد کشور برحسب نیازهای حکومت‌ھاى ملی و منطقه‌ای.

۴. ایجاد صنایع مادر، تشویق و تضمین امنیت سرمایه گذارى‌ھاى صنعتی ی درازمدت در بخش‌های مختلف، جهت رشد اقتصادی و ایجاد کار برای عموم مردم بلوچستان.

۵. توسعه و مدرنیزه کردن شیلات و استفاده بهینه از منابع دریایى بلوچستان، توسعه بنادر و ایجاد اسکله‌های مدرن.

۶. توسعه و مکانیزه نمودن کشاورزی با استفاده از علوم و تکنولوژی مدرن، مهار و کنترل منابع آبی با در نظر داشت حفظ محیط زیست منطقه جهت تأمین آب‌ھاى زراعی.

۷. توسعه و مدرنیزه کردن صنعت دامداری و حمایت از دامدارن.

۸. توسعه‌ی صنعت گردشگری.

۹. حفظ و حراست از آثار و بناھاى تاریخی.

۱۰. بهره برداری صحیح از آب‌ھاى زیرزمینی و حفاظت از جنگل‌ها و مراتع بلوچستان.

۱۱. پایین نگهداشتن مالیات‌های غیرمستقیم بر کالاهای اساسی مورد نیاز مردم و تصاعدى نمودن مالیات بر درآمد برای توسعه  عمومی و تأمین خدمات اجتماعی .

۱۲. تشویق سرمایه گذاری‌ھاى بومی، درون کشوری و خارجی با ایجاد شرایط و فراهم نمودن تسهیلات مالیاتی از طریق مشورت با متخصصان اقتصادی.

۱۳. دولت بلوچستان مسئول توسعه‌ی راه‌ها و مدرنیزه کردن زیرساخت‌های ارتباطی در بلوچستان است. دولت مرکزی ی کشور  مسئولیت احداث شاهراه ها در ایران و به کشورهای همجوار است.

۱۴. توسعه‌ی رسانه‌ھاى ارتباط جمعى.

١۵ .  احداث شهر و شهرک ها برای ساماندهی حاشیه نشینی و از میان برداشتن آن و واگذاری زمین برای خانه سازی و کشاورزی از جمله وظایف دولت بلوچستان است.

 

ب- برنامه‌ھاى اجتماعی

١. برابری کامل حقوق زن و مرد در تمامی زمینه‌ها و حمایت از تشکلات متعلق به مسایل زنان و برنامه ریزی در راستای رفع هرگونه ستم و تبعیض جنسی علیه زنان و جنسیتی از سایر هویت ها و گرایشهای جنسی – جنسیتی و تضمین حقوق برابر شهروندان در مقابل قانون و تأمین فرصت‌های برابر در راستای رفع هر گونه تبعیض نژادی، جنسی و جنسیتی، فرهنگی و مذهبی و عقیدتى در جامعه ای برابر و آزاد.

٢. لغو مجازات اعدام و تأمین حقوق قانونی برای متهمان و زندانیان طبق منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد.

٣. تضمین حقوق شهروندی، آزادی بیان، قلم، اندیشه و آزادی برگزاری تجمعات و حرکت‌های اعتراضی برای ھمه ساکنان بلوچستان.

۴. تضمین آزادى فعالیت‌ھاى صنفى و سیاسى و حمایت از تشکیل اتحادیه‌ھاى کارگران، کارمندان، دانشجویان و دیگر نهادهای صنفى، سیاسى و حقوقی.

۸. ایجاد بیمه‌ی شغلی برای ساکنان بلوچستان.

۹. ایجاد کار، تأمین حداقل حقوق بیکاری، تأمین بیمه‌ی از کارافتادگی و بازنشستگى و رفع کمبود مسکن.

۱۰. تعیین و اجراى حد اکثر ۴۰ ساعت کار و دو روز تعطیلى درهفته.

۱۱. ممنوعیت کار برای کودکان.

۱۲. ایجاد مؤسساتی برای حمایت و حفاظت از حقوق کودکان و مادران سرپرست خانواده، تأسیس آموزشگاه‌های ویژه برای کودکان و نوجوانان نیازمند به خدمات خاص.

۱۳. گسترش مراکز بهداشتی – درمانی، زایشگاه‌ها و ارتقاء سطح بهداشت مردم.

۱۴. ایجاد خانه‌ی سالمندان، از کارافتادگان و معلولین اجتماعی.

۱۵. ایجاد بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه‌ها و مؤسسات عالی و تربیت پرسنل بهداشتی و درمانی.

۱۶. ریشه کن کردن بیماری‌های مُسرى وعفونی و تأمین امکانات بهداشتی و درمانی رایگان برای ساکنان بلوچستان.

۱۷. مبارزه‌ی جدّی با جرایم برخاسته از نفرت‌های نژادی و مذهبی.

۱۸. مبارزه با تولید و توزیع مواد مخدر و از بین بردن معضل اعتیاد.

 

ج- برنامه‌های آموزشی ­- فرهنگی

توجه به امر آموزش و پرورش، حفظ و رشد ادبیات، موسیقی، فرهنگ و هنر مردم برای بالندگی هر جامعه‌ای ضروری است، لذا برای رسیدن، به این هدف اجرای اقدامات زیر لازم است:

۱. ایجاد فرهنگستان علوم زبانهای بلوچی، جدگالی، براهویی، فارسیجهت رشد و تقویت زبانها در بلوچستان.

۲. ریشه کن کردن بیسوادی، ایجاد و گسترش مراکز آموزشی رایگان از سطح ابتدایی تا سطوح عالی.

۳. اجباری نمودن تحصیل تا دوره‌ی اول متوسطه.

۴. تحصیل به زبان بلوچی از دوره‌ی ابتدایی تا سطوح عالی.

الف؛ در مناطقی که اکثریت مردم آن به زبان‌های دیگر سخن می‌گویند، زبان اکثریت به عنوان زبان آموزشی آن‌ مناطق در نظر گرفته خواهد شد.

ب؛ تأمین امکانات آموزشى به زبان مادری براى اقلیت‌ھاى زبانى ساکن بلوچستان تا پایان دوره‌ی اول سطح متوسطه تضمین خواھد شد.

۵. تأمین و تضمین آزادی ادیان و برابری مذاهب.

۶. ایجاد کانونهای پرورش فکری براى کودکان.

۷. فراهم نمودن امکانات آموزشی و تفریحات سالم از طریق ایجاد مؤسسات آموزشی و پرورشی براى نوجوانان و جوانان.

۸. آموزش زبان‌های رایج بین‌المللی از دوره‌ی ابتدایی.

۹. ایجاد مؤسسات فرهنگی و هنری و حمایت از نویسندگان، هنرمندان و موسیقیدانان.

۱۰. حفاظت از میراث فرهنگی و تاریخی بلوچستان.

۱۱. ایجاد مراکز پژوهشی، علمی و تحقیقاتی مستقل.

 

 

٢-اهداف سیاسی

برقرارى جمهوری دموکراتیک، سکولار، و فدرال با حقوق برابر ملی و بر پایه ی تقسیم قدرت و حاکمیت سیاسى و اقتصادى میان دولت مشترک مرکزى و حکومتهاى ملى- منطقه اى جهت تضمین و تأمین حقوق برابر ملتهاى کشور کثیرالمله ی ایران.

 

اصول پایه‌ای پیشنهادی حزب مردم بلوچستان ناظر بر ساختار دولت فدرال مرکزی و حکومت‌های منطقه‌ای

حزب مردم بلوچستان رسیدن به “حاکمیت ملی” ملت‌های خارج از حاکمیت سیاسی در ایران را در همزیستی مسالمت آمیز و مبارزه‌ی مشترک و متحد آنان بشمول ملت فارس که حق حاکمیت برابر ملت‌های ساکن در ایران را در یک جمهوری فدرال، دموکراتیک و سکولارباور دارند، می‌بیند.

۱. حاکمیت مردم:

حاکمیت سیاسی از آن مردم است که با مکانیسم “انتخابات آگاھانه و آزاد” نمایندگان خود را در پارلمان‌های منطقه‌ای و فدرال برمیگزینند.

۲. دموکراسی:

دموکراسی ی پلورالِ پارلمانی در سطوح مختلف تصمیم گیری در دولت فدرال مرکزی و حکومت‌های منطقه‌ای اعمال می‌گردد. تصمیمات باید با مشارکت مردمی که از آن‌ها متأثر می‌شوند در نزدیک‌ترین نھادھای تصمیم گیرنده، گرفته شوند. چنین تصمیماتی لازم است حق تعیین سرنوشت مردم بومی، آزادی و حقوق فردی تمام شهروندان ساکن کشور را تأمین کند.

۳. سکولاریزم:

ضمن تأمین و تضمین آزادى ادیان و مذاهب، اِعمال اصل جدایی دستگاه دین از دولت به منظور رعایت و تضمین حقوق برابر ھمه شھروندان فارغ از تفاوت در باورھاى دینى و عقیدتى شان، اعمال می‌گردد.

۴. تقسیم قدرت سیاسی:

قانون اساسی فدرال مرکزی و قانون اساسی هر یک از واحدهای فدرال منطقه‌ای با قوانین و تبصره‌های مشخص جهت تقسیم قدرت و حاکمیت سیاسی به شکل افقی با تفکیک قوای مقننه، قضاییه و اجراییه، و تقسیم عمودی قدرت بین دولت فدرال مرکزی و حکومت‌های منطقه‌ای تدوین شود‌.

دولت فدرال مرکزی داراى صلاحیت‌ در امورى است که همه‌ی حکومت‌های ملی منطقه‌ای متفقاً در اختیار آن قرار می‌دهند. امور دفاعی، امور خارجه، سیاست پولی، سیاست‌های اقتصادی بین‌المللی، سیاست‌های اقتصادی بین حکومت‌های ملی در کشوربا مشاورت و موافقت آنان، در صلاحیت دولت فدرال مرکزى قرار داده خواهند شد. سایر صلاحیت‌ها در اختیار واحدهای ملی می‌باشند.

۵. مشارکت:

مشارکت واحدھاى ملی در بالاترین نهادهای فدرال مرکزی شامل قوه‌ی مقننه، قوه‌ی قضاییه و قوه‌ی مجریه با حقوق برابر و صرفنظر از میزان جمعیت یا وسعت جغرافیایی آن مناطق صورت می‌پذیرد.

۶. خودکفایی و استقلال مالی:

لازمه‌ی تأمین هزینه‌های دولتی، اقدامات رفاهی و توسعه‌ی اقتصادی، استقلال مالی و خودکفایی مالی است. لازم است میزان دریافت مالیات بر درآمد بین دولت مرکزی و حکومت‌های فدرال منطقه‌ای به شیوه‌ای تنظیم شود که این هدف برآورده گردد. مازاد درآمد دولت فدرال مرکزی با هدف کم نمودن فاصله‌ی رشد اقتصادی مناطق کمتر توسعه یافته با مناطق توسعه یافته هزینه می‌شود.

 

جمهوری فدرال ایران:

قانون اساسی جمهوری فدرال ایران بر اساس عدم تمرکز و تقسیم قدرت سیاسى به صورت برابر بین واحدهای ملی- منطقه‌ای استوار است. قانون اساسی جمهوری فدرال جھت تأمین و تضمین حقوق ملی ملت‌های ایران بر مبنای منشور حقوق بشر و الحاقیه‌های سازمان ملل متحد و میثاق‌های بین‌المللی تدوین و تنظیم خواهد شد. دولت فدرال مرکزی داراى صلاحیت‌ در امورى است که همه‌ی حکومت‌های ملی منطقه‌ای متفقاً در اختیار آن قرار می‌دهند. امور دفاعی، امور خارجه ، سیاست پولی، سیاست‌های اقتصادی بین‌المللی، امور میان‌ حکومتی، با موافقت و مشورت واحدهای ملی ، در صلاحیت دولت فدرال مرکزى قرار داده خواهند شد. سایر صلاحیت‌ها در اختیار واحدهای ملی می‌باشند.

لذا:

١. جمهوری فدرال با حاکمیت مردم(دموکراتیک) متشکل از حکومت‌ھاى ملی خواهد بود. ملت‌های ساکن ایران بدون هیچگونه تفاوت و تبعیضی از حقوق برابر در تشکیل و اداره‌ی جمهوری فدرال ایران برخوردار خواهند بود.

٢. نھادھاى اعمال حاکمیت ملت‌ھا در سطح حکومت فدرال، مجلس نمایندگان و مجلس سنا خواھند بود.

٣. نمایندگان مجلس بر اساس رأی مردم انتخاب می‌شوند. تعداد اعضای مجلس نمایندگان بر اساس میزان جمعیت ھر واحد ملى متفاوت است.

۴. مجلس سنا حافظ تأمین حقوق برابر واحدھاى ملى است. نمایندگان مجلس سنا توسط واحدھاى ملى انتخاب می‌شوند. تعداد نمایندگان این مجلس بدون در نظر گرفتن میزان جمعیت یا وسعت جغرافیایى واحدھاى ملى برابر خواھند بود.

۵. مجلس سنا بالاترین ارگان قانون گذارى و نظارت کننده بر دولت فدرال است.

۶. وزارتخانه‌ھاى دولت فدرال تحت نظارت و ھدایت کمیسیون‌ھاى ویژه‌ی مجالس فدرال انجام وظیفه خواھند نمود.

٧. تصمیماتی که مستقیماً با منافع مردم واحدھاى ملى ارتباط پیدا می‌کنند باید با مشورت حکومت‌های ملی آن واحدھا اتخاذ گردند.

٨. دولت فدرال از صلح جهانی و همزیستی مسالمت آمیز پشتیبانی می‌نماید.

٩. دیوانعالی فدرال، مسئول رسیدگی بی‌طرفانه و حل مسائل حقوقی میان دولت فدرال و واحدھاى ملی و نیز بین واحدھاى ملى است. اعضاى دیوانعالى فدرال از متخصصین حقوقى با تعداد یکسان و حقوق برابر از میان واحدھاى ملى انتخاب می‌شوند.

۱۰. بخشی از درآمد حکومت‌ھاى ملی به خزانه‌ی دولت فدرال تعلق خواهد گرفت.

۱۱. اقدام در جهت رشد و حمایت از سرمایه‌ھاى ملی مناطق از وظایف حکومت‌های ملى و دولت فدرال است.

 

===============================================================

بخش دوم:

اساسنامه‌ی حزب مردم بلوچستان (بلوچستانءِ اُستمانءِ گلّ)

 

ماده‌ی ١: نام و ماهیت حزب

١. نام حزب به بلوچی “بلوچستانءِ اُستمانءِ گلّ”، به فارسی “حزب مردم بلوچستان” و به انگلیسی “Balochistan People’s Party” می‌باشد.

نام اختصاری حزب مردم بلوچستان به زبان بلوچی “باگ” و به زبان انگلیسی “BPP” است.

٢. حزب مردم بلوچستان تشکلی دموکراتیک است که برای استقرار دموکراسی و رسیدن مردم بلوچستان به “حاکمیت ملی” مبارزه می‌کند.

ماده‌ی ٢: شرایط عضویت در حزب

افرادى که از شرایط ذیل برخوردار باشند می‌توانند به عضویت حزب درآیند:

١. به برنامه و اساسنامه‌ی حزب اعتقاد داشته باشند و آن را تبلیغ و ترویج نمایند.

٢. به حق “حاکمیت ملى” مردم بلوچستان معتقد باشند.

٣. به دموکراسی و رفع هرگونه تبعیض باور داشته باشند.

۴. به سن ۱۶ سالگی رسیده باشند.

– اعضای حزب قبل از رسیدن به ۱۸ سالگی نمی‌توانند دارای مسئولیت در ارگان‌های مرکزی حزب باشند.

۵. عضو سازمان و یا حزب سیاسی دیگری در ارتباط با کشور در داخل و خارج نباشند.

۶. عضویت در حزب امری آزاد، شخصی و اخلاقی است که با تقاضای کتبی صورت می‌پذیرد.

٧. حداقل شش ماه دوره‌ی آزمایشی خود را در یکی از ارگان‌های حزب گذرانده باشند.

ماده‌ی ٣: وظایف اعضاء

١. برنامه، اساسنامه، مصوبات و تصمیمات حزب را محترم شمرده و به آن‌ها عمل نمایند.

٢. برای حفظ وحدت سیاسی و تشکیلاتی حزب بکوشند.

٣. اسرار حزب را حفظ نمایند.

۴. از دیسیپلین حزبی طبق اساسنامه و آیین نامه‌ھاى داخلى پیروی نمایند.

۵. برای بالا بردن دانش سیاسی و اجتماعی خود بکوشند.

۶. در ارتباط فعال با حداقل یکى از ارگان‌ھاى حزب باشند.

٧. مدافع اهداف، اصول و برنامه‌ی حزب باشند و حزب را در میان مردم تبلیغ و ترویج نمایند.

٨. در نشست‌های مهم حزبی فعالانه شرکت نمایند.

٩. حق عضویت بپردازند.

ماده‌ی ۴: حقوق عضو

١. حق انتخاب شدن در هر یک از ارگان‌های حزبی را دارد.

٢. حق انتقاد از هر عضو و یا ارگان حزبی را دارد.

٣. حق دارد از هر ارگانی به ارگان بالاتر شکایت کند.

۴. حق ارائه‌ی نظر، تبلیغ درونی و پیشنهاد به تمامی ارگان‌های حزبی را دارد.

۵.حق ارتقاء در همه‌ی سطوح تشکیلاتی حزب را دارد.

– شایستگى و توانایى عضو تنھا معیار براى مسئولیت پذیرى از پایین‌ترین تا بالاترین رده‌ھاى تشکیلاتى حزب است.

تبصره: حزب مردم بلوچستان خواستارورود زنان و اقلیت جنسی و جنسیتی به صحنه‌ی سیاسى و قدرت گیری درعرصه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حمایت میکند.  برای  رسیدن به هدف حضورپنجاه درصدی زنان در همه امور، کاندیدای زن در شرایط مساوی با کاندیدای مرد از امتیاز ویژه برخوردار است.

ماده‌ی ۵: فعالیت‌های ممنوعه

١. افشای اسرار حزبی و تشکیلاتی.

٢. تبلیغات سوء و اهانت علیه حزب و اعضای آن.

٣. کارشکنی در پیشبرد اهداف حزب و وحدت تشکیلاتی.

۴. سوء استفاده از مسئولیت حزبی.

۵. اجراء ننمودن تصمیمات تشکیلاتی.

۶. سوء استفاده از امکانات تشکیلاتی و مالی حزب.

٧. حفظ اسرار حزبی و حففظ کرامت انسانی هر زمان لازم الاجرا است.  هر گونه برخورد غیر اخلااقی در امور زندگی شخصی افراد و خانواده های آنان خارج ااز اصول اخلای است که باید شدیداًاجتناب شود

ماده‌ی ۶: اقدامات انضباطی

١. تذکر شفاهی.

٢. تذکر کتبی.

٣. سلب مسئولیت.

۴. تعلیق عضویت به مدت حداکثر یک سال.

۵. اخراج از حزب.

– اقدامات انضباطی مربوط به هر عضو با اکثریت آرای واحد مربوطه تصویب می‌شوند. عضو سلب مسئولیت شده، تعلیقی یا اخراجی می‌تواند از ارگان‌های بالاتر تقاضای رسیدگی کند. عضو یاد شده حق دارد از کنگره تقاضاى رسیدگى نماید.

ماده‌ی ۷: کناره گیری یا استعفاء از حزب

١. عضویت در حزب امری آزادانه و داوطلبانه است. هر عضو می‌تواند به میل خود از عضویت در حزب اعلام انصراف نماید.

٢. درخواست کناره گیری یا استعفاء رسماً و به صورت کتبی به مسئول نهاد مربوطه‌ ارائه می‌گردد.

٣. عضو مستعفی یا اخراجی موظف است ضمن تمکین به این امر که مسئولیت تشکیلاتی از وی سلب شده است، اموال و اسناد حزبی‌ای را که در اختیار دارد به تشکیلات حزب بازگردانده و رسماً تصفیه حساب نماید.

۴. پذیرش یا رَد درخواست کناره گیری به صورت رسمی توسط کمیته‌ی مربوطه به وی ابلاغ می‌گردد.

یادآوری: حفظ اسرار تشکیلاتی حتی پس از کناره گیری از حزب، توسط عضو اخراج شده یا مستعفی امری اخلاقی و وجدانی می‌باشد.

 

ماده‌ی ۸‌: ساختار تشکیلاتی حزب

ساختار بنیادی حزب بر اساس سازماندهی دموکراتیک بوده و به شرح زیر انجام می‌پذیرد:

١. انتخاب کاندیدھای مسئولیت‌های حزبی در تمامی رده‌ھاى تشکیلاتی به شیوه‌ی آزاد، دموکراتیک و با رأی مستقیم و مخفی صورت می‌گیرد.

٢.تصمیمات حزب در همه  سطوح بر پایه رأی اکثریت اتخاذ و اعمال میشوند. در همین راستا عضو پیرو تشکیلات حزبی و اقلیت پیرو تصمیمات اکثریت میباشد.

۳. برای تقویت دمکراسی و گفتمان سیاسی درون حزبی، ارگانهای حزبی به اعضای خود و به ارگانهای بالاتر گزارش میدهند. ارگانهای بالای حزبی مؤظف به گزارش دهی به حوزه ی پایین ترکمیته های حزبی در حوزه مربوط به خود هستند.

ماده‌ی ۹: کنگره‌ی حزب

١. کنگره عالی‌ترین نهاد تصمیم گیری حزب است که هر ۴ سال یکبار تشکیل می‌شود. کنگره با شرکت اعضای شورای مرکزی، اعضای علی‌البدل، مشاوران، نمایندگان سازمان‌ها و کمیته‌های حزبی بنا به تشخیص خود آن‌ها و مشورت با شورای مرکزی تشکیل می‌گردد.

٢. مواد پیشنهادی و سیاست‌های آینده‌ی حزب پیش از مطرح شدن در کنگره در ارگان‌های حزبی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و برای تصویب به کنگره ارائه می‌گردند.

۳. کنگره با حضور دوسوم شرکت کنندگانِ صاحب رأی، رسمیت پیدا می‌کند و موارد مطرح شده در کنگره با اکثریت آراء ( نصف + یک) تصویب می‌گردند.

 

اختیارات و وظایف کنگره:

١. بحث و بررسی گزارش شورای مرکزی، تصویب و یا رد آن.

٢. تعیین خط مشی عمومی، سیاسی، استراتژیکی و تاکتیکی حزب.

٣. تصویب برنامه و اساسنامه‌ی حزب، تغییر و اصلاح آن در صورت لزوم.

۴. انتخاب اعضای اصلی و علی‌البدل شورای مرکزی و دبیرکل با رأى مستقیم و مخفى.

ماده‌ی ۱۰: کنگره‌ی فوق‌العاده

۱. در صورتی که شورای مرکزی نتواند مسائل حزبی را حل و فصل نماید خواهان برگزاری کنگره‌ی فوق‌العاده می‌شود. کنگره‌ی فوق‌العاده فقط جهت رسیدگی به موضوعات مورد بحث تشکیل می‌شود.

۲. کنگره‌ی فوق‌العاده با درخواست یک سوم اعضای حزب یا اکثریت ساده‌ی شورای مرکزی فراخوانده می‌شود.

۳. کنگره‌ی فوق‌العاده در نوبت اول با شرکت دوسوم و در صورت عدم برگزارى آن در نوبت دوم، با شرکت اکثریت  اعضای حزب با حذف شرط دو سوم رسمیت مى‌یابد.

۴. برگزاری کنگره فوق العاده به صورت آنلاین برای صرفه جویی از وقت، هزینه و سرعت در تصمیمگیری.و ارتقای امنیت میتواند صورت پذیرد.

ماده‌ی ۱۱: کنفرانس حزب

در صورت پیش آمدن مسایل مهم سیاسی و تشکیلاتی یا شرایطی که اتخاذ تصمیماتی را در سطحی بالاتر از شورای مرکزی بطلبد، کنفرانس حزب به دعوت اکثریت ساده‌ی اعضای اصلی و علی‌البدل شورای مرکزی، مشاوران، نمایندگان منتخب کمیته‌ها و سازمان‌های حزبی برگزار می‌شود.

کنفرانس دارای اختیارات کنگره می‌باشد و تصمیمات اتخاذ شده در آن برای کل تشکیلات لازم‌الاجراست.

ماده‌ی ۱۲: پلنوم

پلنوم عبارت است از نشست شورای مرکزی، مشاوران، نمایندگان کمیته‌ها و سازمان‌های حزبی که جنبه‌ی مشورتی داشته و به صلاحدید و درخواست شورای مرکزی برگزار می‌شود.

ماده‌ی ۱۳: شورای مرکزی

۱. شورای مرکزی عالی‌ترین ارگان تصمیم گیری و اجرایى در فاصله‌ی بین دو کنگره است.

۲. جلسات شورای مرکزی با شرکت دوسوم اعضای اصلی در شرایط عادی رسمیت می‌یابند.

۳. تصمیمات اتخاذ شده در جلسات شورای مرکزی در صورتی قابل اجرا خواهند بود که بیش از نصف بعلاوه یک اعضای اصلی حاضر در جلسه به آن‌ها رأی موافق داده باشند.

۴. اعضای علی‌البدل و مشاوران شورای مرکزی در جلسات شورای مرکزی دارای رأی مشورتی هستند.

 

وظایف و اختیارات شورای مرکزی عبارتند از:

۱. اجرای تصمیمات کنگره.

۲. هماهنگی ارتباطات حزب با احزاب و سازمان‌های دیگر.

۳. انتخاب ھیئت اجرایى از میان اعضای شورای مرکزی.

۴. حسابرسی حزب و تعیین میزان حق عضویت.

۵. تشکیل جلسات حضوری به شکل کنگره، کنفرانس و یا پلنوم.

۶. پیشنهاد و تدوین آیین نامه‌ھاى داخلی جهت هماهنگی فعالیت‌های نهادها و ارگان‌های وابسته به حزب.

۷. تعیین کمیسیون نظارت بر روند اجرای صحیح سیاست‌های حزب.

۸. تأیید یا رد صلاحیت معاونان دبیرکل که توسط دبیرکل به شورای مرکزی حزب معرفی می‌گردند.

۹. تأیید یا رد صلاحیت مسئولین کمیته‌های اجرایی و سازمان‌های حزبی که توسط دبیرکل به شورای مرکزی حزب معرفی می‌گردند.

 

ماده‌ی ۱۴: دبیر کل حزب؛ اختیارات و وظایف

۱. دبیرکل در کنگره‌ی حزب از میان داوطلبان اعضاى شورای مرکزی منتخب ھمان کنگره، با رأی مستقیم و مخفی اعضای حاضر در کنگره حزب انتخاب می‌گردد و به شورای مرکزی پاسخگوست.

۲. دبیر کل از نظر حقوقی عضوی از اعضای شورای مرکزی حزب بوده و دارای حقوقی یکسان با دیگر اعضای شورای مرکزی است.

۳. دبیرکل مواضع سیاسی حزب را نمایندگی می‌کند و سخنگوی رسمی حزب در خارج از حزب است.

۴. دبیرکل معاونان خود را از میان اعضای شورای مرکزی حزب برمی‌گزیند و جهت تأیید به شورای مرکزی حزب معرفی می‌نماید.

– درغیاب دبیرکل یکی از معاونان وی مسئولیت انجام وظایف او را بر عهده می‌گیرد.

۵. دبیرکل مسئولین کمیته‌های اجرایی را از میان اعضای شورای مرکزی حزب برمی‌گزیند و جهت تأیید به شورای مرکزی حزب معرفی می‌نماید.

۶. دبیرکل و معاونانش ھماھنگى کمیته‌ھاى اجرایى گوناگون حزبى را برعھده‌ دارند.

۷. دبیرکل مسئولین ارگان‌های حزبی را برمی‌گزیند و جهت تأیید به شورای مرکزی حزب معرفی می‌نماید.

۸. دبیرکل فعالیت‌های حزبی را رهبری می‌نماید و بر اجرای مصوبات حزبی، مسائل امنیتی، امور مالی و روابط برون حزبی نظارت دارد.

– مصوبات، مسئولیت‌های حزبی و احکام صادره با امضای دبیرکل رسمیت می‌یابند.

۹. دبیرکل به منظور پیشبرد بهتر اهداف و برنامه‌های حزب اقدام به انتخاب و تعیین مشاورانی با صلاحدید شورای مرکزی می‌نماید.

– دبیر کل می‌تواند با صلاحدید شورای مرکزی حزب از مشورت متخصصان خارج از حزب بهره جوید. این گروه از افراد خود را با دفتر هماهنگی حزب هماهنگ می‌نمایند و در مقابل دبیرکل پاسخگو هستند.

۱۰. دبیرکل مسئول گزارش دهی فعالیت‌های حزب و ارائه‌ی گزارشات دریافت شده از ارگان‌های مرکزی حزب به کنگره، پلنوم و کنفرانس‌های حزب است.

۱۱. به منظور ایجاد نظم در کارها و انجام مسئولیت‌ها طبق برنامه‌ی کاری، دبیرکل مسئول دفتر خود را انتخاب و تعیین می‌نماید.

۱۲. دبیرکل در مقابل گزارشات و فعالیت‌های انجام شده‌ی حزبی مسئول بوده و به شورای مرکزی حزب پاسخگوست.

 

ماده‌ی ۱۵‌: دفتر هماهنگی

۱. دفتر هماهنگی مسئول اجرا و پیشبرد مصوبات و قرارھاى شوراى مرکزى است.

۲. دفتر هماهنگی در فاصله‌ی دو نشست شوراى مرکزى (پلنوم) رھبرى و اداره‌ی حزب را در وجوه گوناگون آن به عھده دارد.

۳. اعضای دفتر هماهنگی عبارتند از دبیر کل، معاونان دبیرکل و مسئولین کمیته‌های اجرایی.

۴. دفتر هماهنگی بنا به ضرورت‌های کاری اقدام به تشکیل کمیته‌های اجرایی می‌نماید.

۵. مسئولین کمیته‌های اجرایی از میان اعضای شورای مرکزی و توسط دبیرکل انتخاب، و جهت تأیید به شورای مرکزی حزب معرفی می‌گردند.

۶. ھماھنگى کمیته‌ھاى اجرایى گوناگون حزبى به عھده‌ی دبیرکل و معاونان وی می‌باشد.

۷. دفتر هماهنگی هر سه ماه یکبار گزارش فعالیت‌های خود را به شورای مرکزی ارائه می‌دهد.

۸. دفتر هماهنگی می‌تواند شوراى مرکزى را به تشکیل نشست فوق‌العاده فرا خواند.

 

ماده‌ی ۱۶: در آمد حزب

منابع درآمد حزب که بر اساس آیین نامه‌ھاى داخلی مصوب کنگره‌ی حزب می‌باشند به قرار زیر هستند:

١. حق عضویت اعضاء.

٢. عایدات بنیادها و مٶسسات حزبی.

٣. کمک مالی اعضا، هواداران و حمایت کنندگان حزب.

۴. عایدات حاصل از سرمایه گذاری روی پروژه‌های مختلف اقتصادی (در صورت امکان).

نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا