برنامه و اساسنامهی حزب مردم بلوچستان مصوب کنگرہی چهارم حزب در آگست ۲۰۱۹ برابر با مرداد ماه ۱۳۹۸
برنامه و اساسنامهی حزب مردم بلوچستان مصوب کنگرہی چهارم حزب در آگست ۲۰۱۹ برابر با مرداد ماه ۱۳۹۸
مقدمه
به گواهی تاریخ، بلوچستان سرزمین مردم بلوچ و تحت حاکمیت آنان بوده است. این سرزمین به دلیل موقعیت استراتژیکی و سوقالجیشی در ادوار مختلف تاریخی مورد تهاجم اسکندر، اعراب، مغولها، ترکها وهمسایگان دیگر خود به کرّات و با هدف غارت و باجگیری مورد یورش قرار گرفته است. مردم بلوچ توسط مهاجمان مورد قتل وغارت قرار گرفته و سرزمینشان به اشغال درآمده است. در نتیجهی مقاومت و مبارزهی مردم، مھاجمین پس ازمدتی به بیرون رانده میشدهاند. در دوران استیلاى استعمار انگلیس در منطقه، و به صلاحدید منافع سیاسى و اقتصادى استعمارگران، بخش غربى سرزمین تاریخى بلوچستان پس از مرزکشى معروف به گُلدسمیت لاین Goldsmith Line توسط ژنرال انگلیسى گلدسمیت، ضمیمهی ایران گردید. در نتیجهی آن حاکمیت ملت بلوچ بر این بخش از سرزمین بلوچستان از آنان گرفته شد. اندکی پس از جنگ جھانى اول، استعمار انگلیس جهت کنترل و تسلط سیاسى خویش بر منطقه و دستیابی به منابع غنى زیرزمینى آن، به دنبال استقرار حکومتی متمرکز در ایران بود، که با کودتا و روی کار آوردن رضاخان و حمایت کامل از وى جھت ایفاى نقش ژاندارم منطقه به این ھدف خود دست یافت. رژیم دست نشاندهی استعمار انگلیس پس از شکست دادن حکومت ملى دوست محمد خان باران زھى و اعدام او نه تنھا بلوچستان را اشغال، بلکه بخشهای وسیعی از بلوچستان را ضمیمهی مناطق خود نمود. رژیم پھلوى تھاجم سازمان یافته و گستردهاى را براى محو ھویت ملى مردم بلوچ با اجرای سیاست ھمانندسازى اجبارى از طریق نابود کردن تدریجى زبان، فرهنگ، هنر، سنن، آداب و رسوم، لباس و مذهب مردم بلوچ تدارک دید. سیاستی که همچنان با تقسیمات جغرافیایی و تغییر نامهای بلوچی و حتی تلاش در جهت محو نام بلوچستان از جغرافیای ایران در راستای تسریع محو هویت ملی ملت بلوچ هنوز ادامه دارد. اشتغال و اسکان افراد غیربلوچ و سپردن مشاغل به شکل عام و مناصب مربوط به تصمیم گیری به شکل خاص به آنها همراه با حمایتهای بیدریغ مالی و امنیتی، بُعْدِ دیگری از سیاستهای دولت مرکزی در راستای برهم زدن بافت جمعیتی و به اقلیت درآوردن مردم بلوچ در سرزمین تاریخی آنها بوده است. دولتهای مرکزی ایران از آغاز تسلط بر بلوچستان، مردم بلوچ را همانند شهروندان درجهی دوم و سوم و سرزمین بلوچستان را بسان مستعمره نگریسته و در همین راستا عمل کردهاند.
در ادامهی سیاستهای تبعیض گرایانه، وضعیت مردم بلوچ نه تنها در دوران حکومت جمهوری اسلامی بهبود نیافته بلکه به مراتب بدتر شده است. علاوه بر تشدید ستم ملی بر شدت ستم و تنشهای مذهبی نیز افزوده شده است: به مقدسات مذهبی مردم بلوچ توهین میشود و با گسیل مبلغین شیعه و تطمیع تھیدستان بلوچ به ترویج مذهب دولتى شیعه میپردازند. دخالت در امور مساجد و مدارس دینی اهل سنت و اقدام به تخریب شخصیت چهرههای دینى و روشنفکران، دستگیرى، شکنجه و اعدام آنان به امرى عادى و روزمره تبدیل شده است. به دلیل ذهنیت اشغال گرایانه و غیر خودی دیدن مردم بلوچ، رژیمھاى اشغالگر حاکم با نگاهی نظامى – امنیتى بر مردم بلوچ، مبارزان حق طلب برابری خواه بلوچ را تحت عناوین جعلی قاچاقچی، اشرار، تجزیه طلب، عوامل استکبار جهانی، برهم زنندگان نظم اجتماعی و محاربین با خدا دستگیر، زندانی، شکنجه و اعدام میکنند.
بلوچستان از داشتن زیرساختھاى اقتصادى محروم نگاه داشته شده و این امر عامل عمدهی بیکاری گستردهی مردم بلوچ شده است. جمعیت انبوھى از نیروى کار مردم بلوچ برای کاریابی روانهی کشورھاى ھمسایه شدهاند. براساس آمارھاى رسمى دولتى ھماکنون بلوچستان بالاترین میزان فقر، بیکارى، بیمارى و اعتیاد در ایران را دارد. در مقایسه با سایر نقاط ایران اکثریت جمعیت مردم بلوچ در زیر خط فقر زندگى میکنند. با توجه به ستمهایی که مختصراً به آنها اشاره رفت، تنھا راه برون رفت از این معضلات، بالا بردن آگاهی سیاسی، همبستگی ملی و مبارزهای ھمگانى و سازمان یافته در راستاى برقرارى حاکمیت ملى – دموکراتیک مردم بلوچ در بلوچستان است.
حزب مردم بلوچستان به عنوان حزبى ملى – دموکراتیک جهت تأمین حق حاکمیت ملی مردم در بلوچستان بر پایهی اعتقاد به همزیستی مسالمتآمیز بین ملتهای ساکن در ایران و با توجه به عصر جھانى شدن پدیدهھا و شرایط سیاسی، اقتصادی، بینالمللى و منطقهاى، برقرارى نظامى فدرال و دموکراتیک در ایران را تأمین کنندهی حقوق برابر ملتهای ساکن در ایران میداند.
ما رسیدن به حق حاکمیت ملی ملتهای خارج از حاکمیت سیاسی در ایران را در همزیستی مسالمتآمیز، مبارزهی مدنی متحد عاری از خشونت و مشترک این نیروها و نیروهای اپوزیسیونی که حق حاکمیت و حقوق برابر ملتهای ساکن ایران را در یک سیستم فدرال، دموکراتیک و سکولار میپذیرند، میبینیم.
آثار ویرانگر یک قرن تسلط و سلب حاکمیت ملى مردم بلوچ و اعمال سیاستهای شوونیستی حکومتهای مرکزی بر ابعاد مختلف زندگی مردم بلوچ و جغرافیای بلوچستان کاملاً مشهود است.
مهمترین انواع این اجحافات در مقولههای زیر به اختصار بیان میگردند:
۱- عقب ماندگى اقتصادی
بلوچستان طی قرون متمادی واحدی مشترک بوده است. تقسیم آن به بلوچستان غربی (ایران)، بلوچستان شرقی (پاکستان) و بلوچستان شمالی (افغانستان) سبب رکود اقتصادی و عدم رشد سرمایهھاى ملى در مجموعهی جغرافیایی بلوچستان و نتیجتاً باعث فقر بیش از پیش و نابسامانیهای اجتماعی، فرهنگی و… مردم این سرزمین گردیده است. دولتهای حاکم، بلوچستان را عمداً از زیرساختهای تولیدی محروم و بازار را در انحصار خود گرفته و مردم بلوچستان را به سوی جامعهای مصرف کننده و وابسته سوق دادهاند.
رژیمھاى شووینیستى ایران برای حفظ قدرت سیاسی و اقتصادی، و کنترل بیشتر بر منطقه امکانات اقتصادی، تجاری، اجتماعی و اداری بلوچستان را عموماً به افراد غیربلوچ و غیربومی واگذارمیکنند. حتی کارکنان عادی پروژههای مختلف از مناطق دیگر ایران تأمین میگردند. عدم حمایت دولتى، نبود امکانات، مکانیزه نبودن کشاورزی در بلوچستان، که میزان تولیدات کشاورزی حتی در حد تأمین قوت روزانهی کشاورزان بلوچ نیست، واگذاری و فروش زمینهای حاصلخیز کشاورزی بلوچستان به غیربومیان و اسکان دادن آنان در منطقه در اجراى طرح برھم زدن ترکیب جمعیت و در اقلیت قرار دادن بلوچها در سرزمین تاریخى آنها با شدت بیشترى ھمچنان ادامه دارد. عدم توسعهی بنادر، بیتوجهی به صنعت توریسم و مدرنیزه نکردن شیلات و صنعت ماھیگیرى که از بزرگترین ثروتھاى ملى بلوچستان به حساب میآیند از ضربات مھم اقتصادى رژیمھاى حاکم بر مردم بلوچ میباشند. ممانعت از تأسیس مراکز صنعتى و کارگاههای تولیدى از عوامل مهم عقب ماندگی اقتصادی در بلوچستان بودهاند. احداث دیوار مرزی میان بلوچستان غربی و بلوچستان شرقی مزید بر علت گشته و باعث تشدید فقر و گسست در روابط فرهنگی بین مردم بلوچ در دو بلوچستان شده است. حکومت تمامیتخواه جمهوری اسلامی برای بهره برداری از موقعیت سوقالجیشی بلوچستان، دریای آن و همچنین در جهت حفظ و تقویت قدرت سیاسی، اقتصادی و کنترل بیشتر بر منطقه، شهر بندری چابهار را منطقهی آزاد تجاری اعلام نموده است. مردم بلوچستان به شکل عام و ساکنین منطقهی چابهار به شکل خاص از داشتن امتیازات تجاری محروم هستند. امکانات اقتصادی و رفاهی برای تغییر بافت جمعیت منطقه در اختیار افراد غیربلوچ و غیربومیانِ حامیِ نظام جمهوری اسلامی قرار میگیرند. بلوچستان با داشتن موقعیت استراتژیکی استثنایی، معادن غنی، طبیعت مستعدِ کشاورزی، منابع ذیقیمت دریایى و سواحل طولانیِ همیشه آفتابی با ماسههای طلاییِ مستعد جذب گردشگران، میتوانست یکی از پیشرفتهترین و مرفهترین مناطق در منطقه باشد، اما در مقابل نظام تمامیتخواه، تأمین منافع خویش را در فقیرنگاه داشتن و مصرفی بودن جامعهی بلوچستان میبیند، تا آنها با فروش تولیدات خود و تداوم این سیاست که ابزاری برای وابستگی و سرکوب در راستای سیاست محروم نگاه داشتن عامدانه است، از رشد تولیدی و صنعتی بلوچستان و رفاه مردم بلوچ جلوگیری کنند.
۲– اجتماعی ـ سیاسی
ایران کشوری چند ملیتی با ادیان و مذاهب گوناگون است. در جغرافیای ایران ملتهای بلوچ، ترک، ترکمن، عرب، فارس، کرد، لُر و اقوام دیگر با زبان، آداب، رسوم، فرهنگ، هنر و باورهای مذهبی گوناگون زندگی میکنند. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی مذهب رسمی کشور شیعهی دوازده امامی و رییس جمهور باید پیرو این مذهب باشد. پیروان مذاهب دیگر از رییس جمهور شدن و تصدی مناصب بالاى دولتى محروم هستند. نظام ولایت فقیه بالاترین شکل دیکتاتوری ممکن است که در آن یک نفر غیرپاسخگو تصمیم گیرندهی ریز و درشت زندگی مردم و امور کشور است. قوانین و مصوبههای مجلس که از غربال شورای نگهبان میگذرند نباید در تضاد با فقه شیعهی دوازده امامی باشند. قانون اساسی مصوبهی ملایان شیعه عملاً آپارتاید مذهبی را بر آپارتید ملی در بلوچستان افزوده و به آن جنبهی قانونى داده است. مقامات در پستهای تصمیم گیری و بیش از دو سوم کارمندان دولتی در بلوچستان غیربلوچ و غیربومی هستند که جهت پیشبرد سیاستهای شووینیستی، سرکوب و چپاول به بلوچستان اعزام گشتهاند. بلوچها در نیروهای نظامی و انتظامی استخدام نمیشوند. سهم تحصیلکردههای بلوچ در صورت استخدام مشاغل پایین و کم درآمد با کار سخت است که به این امر به دیدهی امنیتی هم نگاه میشود. بیگانه نگری دولتی و تفاوت فرهنگی و مذهبی، یافتن کار را برای بلوچها در سطح بلوچستان مشکل و در سطح کشور ناممکن کرده است. این سیاست موجب بیکاری شدید، مزمن و عامل فقر مضاعف شده است. این روند بطور دایمی سیر صعودی داشته است. معضل خانمانسوز اعتیاد و توزیع مواد مخدر محصول جمهوری اسلامی است. فعالین مدنی و سیاسی بلوچ تحت شدیدترین پیگردهای نظامی و امنیتی قرار میگیرند و به تهمتهای واهی گوناگون از جمله عوامل استکبار جهانی، معاند نظام و حتی تجارت مواد مخدر و تهمتهای ساختگی دیگر دستگیر، شکنجه، و بدون داشتن وکیل مدافع در اتاقهای دربسته محاکمه و محکوم میشوند. درصد بالایی از مردم بلوچ فقط برای ایجاد رعب و وحشت محکوم به اعدام میگردند.
زنان بلوچ مورد تبعیض و ستم جنسی و اجتماعى مضاعف بوده و از داشتن ارگانهای مدافع حقوق زنان محروم هستند. ماھیت زن ستیزِ جمھورى اسلامى عملاً نزدیک به نیمی از جمعیت کشور، یعنی زنان را از به کارگیری نیرو و توان واقعی آنها در امر پیشرفت جامعه محروم کرده است.
۳– آموزشی – فرهنگی
سرزمین پهناور بلوچستان در ادوار مختلف تاریخی مورد تهاجم و تاخت و تاز اجانب قرار گرفته و از قدیمالایام معبری برای مهاجمان اشغالگر هندوستان بوده است. مهاجمین در این لشکرکشیها آثار مخرب اجتماعی، سیاسی و تخریب فرهنگی خود را در منطقه برجای نهادهاند. با اشغال بلوچستان و انضمام بلوچستان غربی به ایران این تخریب فرھنگى شکلى استعمارگرایانه به خود گرفته است. در دوران حکومت پهلوی و حکومت جمهوری اسلامی، سیاست آموزشى به قصد محو ھویت ملى مردم بلوچ سازماندھى و به اجرا درآمده است. تحقیر زبان بلوچی، لباس بلوچى، بیتوجهی به ھنرھاى دستى، بیتوجهی به حفظ و مرمت بناھاى تاریخى، تغییر نامهای بلوچی اماکن و شهرهای تاریخی بلوچستان عوامل تخریب فرهنگی در بلوچستان هستند. مردم بلوچ از حق آموزش به زبان مادرى محرومند. درراستاى اعمال سیاستھاى ھمانندسازى اجبارى فرھنگى، آموزشى و پرورشى، کودکانِ بلوچ مانند کودکان سایر ملتھاى خارج از حاکمیت سیاسی از آموزش به زبان مادری محرومند. آموزش به زبان غیرمادرى موجب کاھش سطح فراگیرى و رشد فکرى کودکان بلوچ گشته است. برای راهیابی جوانان بلوچ به دانشگاهها موانع زیادی وجود دارد. تعداد زیادی از آنهایی که به دانشگاه راه مییابند به دلیل تبعیضات و فشارهای اقتصادی مجبور به ترک تحصیل و یا اخراج میگردند. وجود این عوامل موجب کاهش کمّی و کیفى تحصیلکردههای دانشگاهی بلوچ شده است. آموزش تحریف شدهی تاریخ ملت حاکم و حذف تاریخ مردم بلوچستان، و تبلیغ و ترویج مذهب شیعه در مدارس، به خوبی نشان میدهند که هدف شستشوی مغزی کودکان بلوچ برای تسهیل روند محو فرهنگ، زبان و خصلتهای ملی و زدودن احساسات ملی بلوچ در آنها است. محصول و برآیند اعمال سیاستھاى سازمان یافتهی دولتى در راستاى نابودى زبان، فرھنگ و ھنر ھر ملت چیزى جز نسلکشى آرام و محو تدریجى آن ملت نمیباشد.
۴- مذهبی
تعدادی از رهبران مذهبی، مدیران و استادان مدارس مذهبی اهل سنّت همه ساله ترور میشوند و تعدادی در زندانهای مخوف رژیم گرفتار میآیند. مساجد اهل تسنّن تخریب میشوند و مدارس مذهبی آنها برای کنترل بیشتر تحت فشار هستند. جمهوری اسلامی با هدف ایجاد یک کشور و یک ملت، به شدت در نابودی زبان، فرهنگ، آداب و رسوم، هنر، و باورهای مذهبی ملتهای خارج از حاکمیت در همهی ابعاد عمل میکند. این عملکرد در تضاد با قوانین حقوق بشر سازمان ملل متحد و حقوق شناخته شدهی بینالمللی و بمثابه جنایت علیه بشریت است.
فصل اول: اهداف سیاسی
الف- اهداف استراتژیک
۱. برقرارى جمهوری دموکراتیک، سکولار، و فدرال با حقوق برابر ملی و بر پایهی تقسیم قدرت و حاکمیت سیاسى و اقتصادى میان دولت مشترک مرکزى و حکومتھاى ملى- منطقهاى جھت تضمین و تأمین حقوق برابر ملتهاى کشور کثیرالملهی ایران. (٭مانیفست ساختار پیشنهادی فدرال حزب مردم بلوچستان ضمیمهی برنامه میباشد).
۲. تداوم و گسترش همکاری و همیاری بین ملتها، در راستاى تقویت همزیستی مسالمت آمیز میان مردمان گوناگون ساکن کشور ایران.
۳. برقرارى “حاکمیت ملی مردم بلوچستان” با ایجاد اُرگانھا و نھادھاىِ دموکراتیکِ ملىِ سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرھنگى تا بر پایهی آن سرنوشت مردم بلوچستان به شکل دموکراتیک تعیین گردد.
۴. برقراری یک نظام اجتماعىِ دموکراتیک بر پایهی پلورالیسم سیاسی و سکولاریسم (به معنی جدایی دستگاه دولت از ھر نوع دین و ایدئولوژى).
۵. تأمین و تضمین آزادى ادیان، مذاھب و عقاید، و تأمین امنیت عبادات برای همهی ادیان و مذاهب بر اساس مادهی هجدهم منشور جهانی حقوق بشر.
۶. تأمین آزادی اندیشه، بیان، قلم و آزادی تشکلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و صنفی.
۷. برقراری نظام اقتصاد آزاد و رقابتی، تأمین رفاه و خدمات اجتماعى براى عموم، تضمین امنیت شغلی و فراھم نمودن زمینهھاى رشد برای سرمایهھاى ملی و جذب سرمایههای غیربومی در جهت توسعهی پایدار.
۸. تضمین حقوق برابر شهروندان در مقابل قانون و تأمین فرصتهای برابر در راستای رفع هر گونه تبعیض نژادی، جنسیتی، فرهنگی و مذهبی و عقیدتى.
ب– حکومت ملی مردم بلوچستان
حزب مردم بلوچستان برای رسیدن مردم بلوچستان به حاکمیت ملی و استقرار حکومت ملى بلوچستان مبارزه میکند.
۱. حاکمیت در بلوچستان از آن مردم است که در جامعهاى دموکراتیک، با انتخاب مستقیم نمایندگان خود در مجلس ملى بلوچستان و مجالس مشترک مرکزی و تشکیل دولت ملی بلوچستان اعمال اراده مینمایند.
توضیح: مردم بلوچستان عبارتند از همهی مردم بومی و غیربومیان مھاجر که مقیم بلوچستان، سیستان و مناطقی از بلوچستان هستند که به انضمام استانهای همسایه درآمدهاند. حقوق شهروندی برابر تمامی ساکنان بلوچستان باید بدون هیچ نوع تبعیضی تضمین گردد. تنوعات فرهنگی، هنری و زبانی عواملی مثبت جهت پیشرفت و تحول در میادین گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی هستند، و از ثروتهای جامعهی بلوچستان محسوب میگردند.
۲. دولت بلوچستان را پارلمان ملی بلوچستان تعیین مینماید.
۳. حدود حکومت ملى بلوچستان شامل سرزمین بلوچستان با در نظر گرفتن پیوستگی جغرافیایی، زبانى و خواست دموکراتیک اکثریت ساکنان آن است.
۴. حاکمیت مردم بر پلورالیسم و دموکراسی پارلمانی استوار است.
۵. قوای مقننه ، قضاییه و مجریه در حکومت بلوچستان مستقل از یکدیگرند.
۶. مجلس ملى بلوچستان که نمایندگان آن با رأی آزاد، مستقیم و مخفی انتخاب میشوند، بالاترین ارگان قانونگذاری ملى بلوچستان است.
۷. دولت بلوچستان را پارلمان ملی بلوچستان تعیین مینماید.
۸. حفظ نظم و امنیت در بلوچستان به عهدهی ارگانهای انتظامی حکومت ملی بلوچستان میباشد.
۹. زبان بلوچی زبان ملی، زبان ارتباطی و زبان رسمی حکومت بلوچستان است. زبان جدگالی، زبان براهویی و زبان فارسی در مناطقی که این زبانها در آنجا اکثریت دارند و یا از جمعیت زیادی برخوردار هستند در کنار زبان بلوچی به عنوان زبان رسمی آن مناطق به رسمیت شناخته میشوند و از مزایای زبان رسمی برخوردار میگردند.
۱۰. حکومت ملى بلوچستان مسئول تأمین و تضمین حقوق شھروندى تمامى ساکنان بلوچستان بر اساس منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد میباشد.
۱۱. حکومت ملى بلوچستان مسئول تضمین و تأمین حقوق جمعى گروهھاى زبانى، مذھبى و ھویتى ساکن بلوچستان میباشد.
۱۲. حکومت ملى بلوچستان مسئول تأمین و تضمین فرصتھاى برابر براى تمامى ساکنان بلوچستان میباشد.
فصل دوم:
مواد برنامهی کلی با تکیه بر دیدگاههای سیاسی فوق
الف- برنامهھاى اقتصادی:
توسعهی پایدار و رشد اقتصادی در راستای تأمین رفاه اجتماعی و بالا بردن سطح زندگی مردم بلوچستان، در گرو مدرنیزه شدن بلوچستان با بهره گیری از پیشرفتهای علمی و فنی مدرن از یکسو و به کارگیری امکانات طبیعی بلوچستان با رعایت حفظ اصول محیط زیست از سوی دیگر میباشد.
لذا، حکومت ملى بلوچستان با در اختیار داشتن ادارهی داراییهای بلوچستان، به اجرا در آوردن امور زیر را از جمله وظایف جدى خود میداند:
۱. حفاظت از محیط زیست و بهره برداری از منابع طبیعی با در نظر گرفتن شرایط محیط زیستی.
۲. بکارگیرى برنامههای علمی – اقتصادی درازمدت براى بالا بردن سطح زندگى، و تأمین و تضمین رفاه اجتماعى مردم.
۳. پىگیرى مُجدانهی تقسیم مازاد درآمد کشور برحسب نیازهای حکومتھاى ملی و منطقهای.
۴. ایجاد صنایع مادر، تشویق و تضمین امنیت سرمایه گذارىھاى صنعتی درازمدت در بخشهای مختلف، جهت رشد اقتصادی و ایجاد کار برای عموم مردم بلوچستان.
۵. توسعه و مدرنیزه کردن شیلات و استفاده بهینه از منابع دریایى بلوچستان، توسعه بنادر و ایجاد اسکلههای مدرن.
۶. توسعه و مکانیزه نمودن کشاورزی با استفاده از علوم و تکنولوژی مدرن، مهار و کنترل منابع آبی با در نظر داشت حفظ محیط زیست منطقه جهت تأمین آبھاى زراعی.
۷. توسعه و مدرنیزه کردن صنعت دامداری و حمایت از دامدارن.
۸. توسعهی صنعت گردشگری.
۹. حفظ و حراست از آثار و بناھاى تاریخی.
۱۰. بهره برداری صحیح از آبھاى زیرزمینی و حفاظت از جنگلها و مراتع بلوچستان.
۱۱. پایین نگهداشتن مالیاتهای غیرمستقیم بر کالاهای اساسی مورد نیاز مردم و تصاعدى نمودن مالیات بر درآمد.
۱۲. تشویق سرمایه گذاریھاى بومی، درون کشوری و خارجی با ایجاد شرایط و فراهم نمودن تسهیلات مالیاتی از طریق مشورت با متخصصان اقتصادی.
۱۳. توسعهی راهها و مدرنیزه کردن زیرساختهای ارتباطی درهماهنگی با دولت مشترک مرکزی.
۱۴. توسعهی رسانهھاى ارتباط جمعى.
ب- برنامهھاى اجتماعی
١. برابری کامل حقوق زن و مرد در تمامی زمینهها و حمایت از تشکلات متعلق به مسایل زنان و برنامه ریزی در راستای رفع تبعیضات جنسیتی.
٢. لغو مجازات اعدام و تأمین حقوق قانونی برای متهمان و زندانیان طبق منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد.
٣. تضمین حقوق شهروندی، آزادی بیان، قلم، اندیشه و آزادی برگزاری تجمعات و حرکتهای اعتراضی برای ھمه ساکنان بلوچستان.
۴. تضمین آزادى فعالیتھاى صنفى و سیاسى و حمایت از تشکیل اتحادیهھاى کارگران، کارمندان، دانشجویان و دیگر نهادهای صنفى، سیاسى و حقوقی.
۸. ایجاد بیمهی شغلی برای ساکنان بلوچستان.
۹. ایجاد کار، تأمین حداقل حقوق بیکاری، تأمین بیمهی از کارافتادگی و بازنشستگى و رفع کمبود مسکن.
۱۰. تعیین و اجراى حد اکثر ۴۰ ساعت کار و دو روز تعطیلى درهفته.
۱۱. ممنوعیت کار برای کودکان.
۱۲. ایجاد مؤسساتی برای حمایت و حفاظت از حقوق کودکان و مادران سرپرست خانواده، تأسیس آموزشگاههای ویژه برای کودکان و نوجوانان نیازمند به خدمات خاص.
۱۳. گسترش مراکز بهداشتی – درمانی، زایشگاهها و ارتقاء سطح بهداشت مردم.
۱۴. ایجاد خانهی سالمندان، از کارافتادگان و معلولین اجتماعی.
۱۵. ایجاد بیمارستانهای وابسته به دانشگاهها و مؤسسات عالی و تربیت پرسنل بهداشتی و درمانی.
۱۶. ریشه کن کردن بیماریهای مُسرى وعفونی و تأمین امکانات بهداشتی و درمانی رایگان برای ساکنان بلوچستان.
۱۷. مبارزهی جدّی با جرایم برخاسته از نفرتهای نژادی و مذهبی.
۱۸. مبارزه با تولید و توزیع مواد مخدر و از بین بردن معضل اعتیاد.
ج- برنامههای آموزشی - فرهنگی
توجه به امر آموزش و پرورش، حفظ و رشد ادبیات، موسیقی، فرهنگ و هنر مردم برای بالندگی هر جامعهای ضروری است، لذا برای رسیدن، به این هدف اجرای اقدامات زیر لازم است:
۱. ایجاد فرهنگستان علوم زبان بلوچی جهت رشد و تقویت زبان ملی بلوچستان.
۲. ریشه کن کردن بیسوادی، ایجاد و گسترش مراکز آموزشی رایگان از سطح ابتدایی تا سطوح عالی.
۳. اجباری نمودن تحصیل تا دورهی اول متوسطه.
۴. تحصیل به زبان بلوچی از دورهی ابتدایی تا سطوح عالی.
– در مناطقی که اکثریت مردم آن به زبانهای دیگر سخن میگویند، زبان اکثریت به عنوان زبان آموزشی آن مناطق در نظر گرفته خواهد شد.
– تأمین امکانات آموزشى به زبان مادری براى اقلیتھاى زبانى ساکن بلوچستان تا پایان دورهی اول سطح متوسطه تضمین خواھد شد.
۵. تأمین و تضمین آزادی ادیان و برابری مذاهب.
۶. ایجاد مؤسسات آموزشی و پرورشی براى اطفال.
۷. فراهم نمودن امکانات آموزشی و تفریحات سالم از طریق ایجاد مؤسسات آموزشی و پرورشی براى نوجوانان و جوانان.
۸. آموزش زبانهای رایج بینالمللی از دورهی ابتدایی.
۹. ایجاد مؤسسات فرهنگی و هنری و حمایت از نویسندگان، هنرمندان و موسیقیدانان.
۱۰. حفاظت از میراث فرهنگی و تاریخی بلوچستان.
۱۱. ایجاد مراکز پژوهشی، علمی و تحقیقاتی مستقل.
اساسنامهی حزب مردم بلوچستان (بلوچستانءِ اُستمانءِ گلّ)
مادهی ١: نام و ماهیت حزب
١. نام حزب به بلوچی “بلوچستانءِ اُستمانءِ گلّ”، به فارسی “حزب مردم بلوچستان” و به انگلیسی “Balochistan People’s Party” میباشد.
نام اختصاری حزب مردم بلوچستان به زبان بلوچی “باگ” و به زبان انگلیسی “BPP” است.
٢. حزب مردم بلوچستان تشکلی دموکراتیک است که برای استقرار دموکراسی و رسیدن مردم بلوچستان به “حاکمیت ملی” مبارزه میکند.
مادهی ٢: شرایط عضویت در حزب
افرادى که از شرایط ذیل برخوردار باشند میتوانند به عضویت حزب درآیند:
١. به برنامه و اساسنامهی حزب اعتقاد داشته باشند و آن را تبلیغ و ترویج نمایند.
٢. به حق “حاکمیت ملى” مردم بلوچستان معتقد باشند.
٣. به دموکراسی و رفع هرگونه تبعیض باور داشته باشند.
۴. به سن ۱۶ سالگی رسیده باشند.
– اعضای حزب قبل از رسیدن به ۱۸ سالگی نمیتوانند دارای مسئولیت در ارگانهای مرکزی حزب باشند.
۵. عضو سازمان و یا حزب سیاسی دیگری نباشند.
۶. عضویت در حزب امری آزاد، شخصی و اخلاقی است که با تقاضای کتبی صورت میپذیرد.
٧. حداقل شش ماه دورهی آزمایشی خود را در یکی از ارگانهای حزب گذرانده باشند.
مادهی ٣: وظایف اعضاء
١. برنامه، اساسنامه، مصوبات و تصمیمات حزب را محترم شمرده و به آنها عمل نمایند.
٢. برای حفظ وحدت سیاسی و تشکیلاتی حزب بکوشند.
٣. اسرار حزب را حفظ نمایند.
۴. از دیسیپلین حزبی طبق اساسنامه و آیین نامهھاى داخلى پیروی نمایند.
۵. برای بالا بردن دانش سیاسی و اجتماعی خود بکوشند.
۶. در ارتباط فعال با حداقل یکى از ارگانھاى حزب باشند.
٧. مدافع اهداف، اصول و برنامهی حزب باشند و حزب را در میان مردم تبلیغ و ترویج نمایند.
٨. در نشستهای مهم حزبی فعالانه شرکت نمایند.
٩. حق عضویت بپردازند.
مادهی ۴: حقوق اعضاء
١. حق انتخاب شدن در هر یک از ارگانهای حزبی را دارند.
٢. حق انتقاد از هر عضو و یا ارگان حزبی را دارند.
٣. حق دارند از هر ارگانی به ارگان بالاتر شکایت کنند.
۴. حق دارند نظرات خود را علناً در حزب تبلیغ نمایند.
۵. حق ارائهی نظر و پیشنهاد به تمامی ارگانهای حزبی را دارند.
۶. حق ارتقاء در همهی سطوح تشکیلاتی حزب را دارند.
– شایستگى و توانایى اعضا تنھا معیار براى مسئولیت پذیرى از پایینترین تا بالاترین ردهھاى تشکیلاتى حزب میباشد.
تبصره: حزب مردم بلوچستان مُجدانه خواستار ورود زنان به صحنهی سیاسى و قدرت گیری آنها درعرصههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است . کاندیدای زن در شرایط مساوی با کاندیدای مرد از اولویت برخوردار است.
مادهی ۵: فعالیتهای ممنوعه
١. افشای اسرار حزبی و تشکیلاتی.
٢. تبلیغات سوء و اهانت علیه حزب و اعضای آن.
٣. کارشکنی در پیشبرد اهداف حزب و وحدت تشکیلاتی.
۴. سوء استفاده از مسئولیت حزبی.
۵. اجراء ننمودن تصمیمات تشکیلاتی.
۶. سوء استفاده از امکانات تشکیلاتی و مالی حزب.
مادهی ۶: اقدامات انضباطی
١. تذکر شفاهی.
٢. تذکر کتبی.
٣. سلب مسئولیت.
۴. تعلیق عضویت به مدت حداکثر یک سال.
۵. اخراج از حزب.
– اقدامات انضباطی مربوط به هر عضو با اکثریت آرای واحد مربوطه تصویب میشوند. عضو سلب مسئولیت شده، تعلیقی یا اخراجی میتواند از ارگانهای بالاتر تقاضای رسیدگی کند. عضو یاد شده حق دارد از کنگره تقاضاى رسیدگى نماید.
مادهی ۷: کناره گیری یا استعفاء از حزب
١. عضویت در حزب امری آزادانه و داوطلبانه است. هر عضو میتواند به میل خود از عضویت در حزب اعلام انصراف نماید.
٢. درخواست کناره گیری یا استعفاء رسماً و به صورت کتبی به مسئول نهاد مربوطه ارائه میگردد.
٣. عضو مستعفی یا اخراجی موظف است ضمن تمکین به این امر که مسئولیت تشکیلاتی از وی سلب شده است، اموال و اسناد حزبیای را که در اختیار دارد به تشکیلات حزب بازگردانده و رسماً تصفیه حساب نماید.
۴. پذیرش یا رَد درخواست کناره گیری به صورت رسمی توسط کمیتهی مربوطه به وی ابلاغ میگردد.
یادآوری: حفظ اسرار تشکیلاتی حتی پس از کناره گیری از حزب، توسط عضو اخراج شده یا مستعفی امری اخلاقی و وجدانی میباشد.
مادهی ۸: ساختار تشکیلاتی حزب
ساختار بنیادی حزب بر اساس سازماندهی دموکراتیک بوده و به شرح زیر انجام میپذیرد:
١. انتخاب کاندیدھای مسئولیتهای حزبی در تمامی ردهھاى تشکیلاتی به شیوهی آزاد، دموکراتیک و با رأی مستقیم و مخفی صورت میگیرد.
۲. تصمیمات حزب در همهی سطوح بر اساس رأی اکثریت اتخاذ میشوند. به همین جهت عضو تابع تشکیلات حزبی بوده و اقلیت تابع اکثریت میباشد.
۳. برای تقویت گفتمان سیاسی و دموکراسی در درون حزب، ارگانهای حزبی به اعضای حوزهی خود و به ارگانهای بالاتر گزارش میدهند. ارگانهای بالا نیز مؤظف به گزارشدهی به حوزه ی پایینتر حزبی در مناطق خود هستند.
مادهی ۹: کنگرهی حزب
١. کنگره عالیترین نهاد تصمیم گیری حزب است که هر ۴ سال یکبار تشکیل میشود. کنگره با شرکت اعضای شورای مرکزی، اعضای علیالبدل، مشاوران، نمایندگان سازمانها و کمیتههای حزبی بنا به تشخیص خود آنها و مشورت با شورای مرکزی تشکیل میگردد.
٢. مواد پیشنهادی و سیاستهای آیندهی حزب پیش از مطرح شدن در کنگره در ارگانهای حزبی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و برای تصویب به کنگره ارائه میگردند.
۳. کنگره با حضور دوسوم شرکت کنندگانِ صاحب رأی، رسمیت پیدا میکند و موارد مطرح شده در کنگره با اکثریت آراء ( نصف + یک) تصویب میگردند.
اختیارات و وظایف کنگره:
١. بحث و بررسی گزارش شورای مرکزی، تصویب و یا رد آن.
٢. تعیین خط مشی عمومی، سیاسی، استراتژیکی و تاکتیکی حزب.
٣. تصویب برنامه و اساسنامهی حزب، تغییر و اصلاح آن در صورت لزوم.
۴. انتخاب اعضای اصلی و علیالبدل شورای مرکزی و دبیرکل با رأى مستقیم و مخفى.
مادهی ۱۰: کنگرهی فوقالعاده
۱. در صورتی که شورای مرکزی نتواند مسائل حزبی را حل و فصل نماید خواهان برگزاری کنگرهی فوقالعاده میشود. کنگرهی فوقالعاده فقط جهت رسیدگی به موضوعات مورد بحث تشکیل میشود.
۲. کنگرهی فوقالعاده با درخواست یک سوم اعضای حزب یا اکثریت سادهی شورای مرکزی فراخوانده میشود.
۳. کنگرهی فوقالعاده در نوبت اول با شرکت دوسوم و در صورت عدم برگزارى آن در نوبت دوم، و با شرکت اکثریت سادهی اعضای حزب رسمیت مىیابد.
مادهی ۱۱: کنفرانس حزب
در صورت پیش آمدن مسایل مهم سیاسی و تشکیلاتی یا شرایطی که اتخاذ تصمیماتی را در سطحی بالاتر از شورای مرکزی بطلبد، کنفرانس حزب به دعوت اکثریت سادهی اعضای اصلی و علیالبدل شورای مرکزی، مشاوران، نمایندگان منتخب کمیتهها و سازمانهای حزبی برگزار میشود.
کنفرانس دارای اختیارات کنگره میباشد و تصمیمات اتخاذ شده در آن برای کل تشکیلات لازمالاجراست.
مادهی ۱۲: پلنوم
پلنوم عبارت است از نشست شورای مرکزی، مشاوران، نمایندگان کمیتهها و سازمانهای حزبی که جنبهی مشورتی داشته و به صلاحدید و درخواست شورای مرکزی برگزار میشود.
مادهی ۱۳: شورای مرکزی
۱. شورای مرکزی عالیترین ارگان تصمیم گیری و اجرایى در فاصلهی بین دو کنگره است.
۲. جلسات شورای مرکزی با شرکت دوسوم اعضای اصلی در شرایط عادی رسمیت مییابند.
۳. تصمیمات اتخاذ شده در جلسات شورای مرکزی در صورتی قابل اجرا خواهند بود که بیش از نصف بعلاوه یک اعضای اصلی حاضر در جلسه به آنها رأی موافق داده باشند.
۴. اعضای علیالبدل و مشاوران شورای مرکزی در جلسات شورای مرکزی دارای رأی مشورتی هستند.
وظایف و اختیارات شورای مرکزی عبارتند از:
۱. اجرای تصمیمات کنگره.
۲. هماهنگی ارتباطات حزب با احزاب و سازمانهای دیگر.
۳. انتخاب ھیئت اجرایى از میان اعضای شورای مرکزی.
۴. حسابرسی حزب و تعیین میزان حق عضویت.
۵. تشکیل جلسات حضوری به شکل کنگره، کنفرانس و یا پلنوم.
۶. پیشنهاد و تدوین آیین نامهھاى داخلی جهت هماهنگی فعالیتهای نهادها و ارگانهای وابسته به حزب.
۷. تعیین کمیسیون نظارت بر روند اجرای صحیح سیاستهای حزب.
۸. تأیید یا رد صلاحیت معاونان دبیرکل که توسط دبیرکل به شورای مرکزی حزب معرفی میگردند.
۹. تأیید یا رد صلاحیت مسئولین کمیتههای اجرایی و سازمانهای حزبی که توسط دبیرکل به شورای مرکزی حزب معرفی میگردند.
مادهی ۱۴: دبیر کل حزب؛ اختیارات و وظایف
۱. دبیرکل در کنگرهی حزب از میان داوطلبان اعضاى شورای مرکزی منتخب ھمان کنگره، با رأی مستقیم و مخفی اعضای حاضر در کنگره حزب انتخاب میگردد و به شورای مرکزی پاسخگوست.
۲. دبیر کل از نظر حقوقی عضوی از اعضای شورای مرکزی حزب بوده و دارای حقوقی یکسان است.
۳. دبیرکل مواضع سیاسی حزب را نمایندگی میکند و سخنگوی رسمی حزب در خارج از حزب است.
۴. دبیرکل معاونان خود را از میان اعضای شورای مرکزی حزب برمیگزیند و جهت تأیید به شورای مرکزی حزب معرفی مینماید.
– درغیاب دبیرکل یکی از معاونان وی مسئولیت انجام وظایف او را بر عهده میگیرد.
۵. دبیرکل مسئولین کمیتههای اجرایی را از میان اعضای شورای مرکزی حزب برمیگزیند و جهت تأیید به شورای مرکزی حزب معرفی مینماید.
۶. دبیرکل و معاونانش ھماھنگى کمیتهھاى اجرایى گوناگون حزبى را برعھده دارند.
۷. دبیرکل مسئولین ارگانهای حزبی را برمیگزیند و جهت تأیید به شورای مرکزی حزب معرفی مینماید.
۸. دبیرکل فعالیتهای حزبی را رهبری مینماید و بر اجرای مصوبات حزبی، مسائل امنیتی، امور مالی و روابط برون حزبی نظارت دارد.
– مصوبات، مسئولیتهای حزبی و احکام صادره با امضای دبیرکل رسمیت مییابند.
۹. دبیرکل به منظور پیشبرد بهتر اهداف و برنامههای حزب اقدام به انتخاب و تعیین مشاورانی با صلاحدید شورای مرکزی مینماید.
– دبیر کل میتواند با صلاحدید شورای مرکزی حزب از مشورت متخصصان خارج از حزب بهره جوید. این گروه از افراد خود را با دفتر هماهنگی حزب هماهنگ مینمایند و در مقابل دبیرکل پاسخگو هستند.
۱۰. دبیرکل مسئول گزارش دهی فعالیتهای حزب و ارائهی گزارشات دریافت شده از ارگانهای مرکزی حزب به کنگره، پلنوم و کنفرانسهای حزب است.
۱۱. به منظور ایجاد نظم در کارها و انجام مسئولیتها طبق برنامهی کاری، دبیرکل مسئول دفتر خود را انتخاب و تعیین مینماید.
۱۲. دبیرکل در مقابل گزارشات و فعالیتهای انجام شدهی حزبی مسئول بوده و به شورای مرکزی حزب پاسخگوست.
مادهی ۱۵: دفتر هماهنگی
۱. دفتر هماهنگی مسئول اجرا و پیشبرد مصوبات و قرارھاى شوراى مرکزى است.
۲. دفتر هماهنگی در فاصلهی دو نشست شوراى مرکزى (پلنوم) رھبرى و ادارهی حزب را در وجوه گوناگون آن به عھده دارد.
۳. اعضای دفتر هماهنگی عبارتند از دبیر کل، معاونان دبیرکل و مسئولین کمیتههای اجرایی.
۴. دفتر هماهنگی بنا به ضرورتهای کاری اقدام به تشکیل کمیتههای اجرایی مینماید.
۵. مسئولین کمیتههای اجرایی از میان اعضای شورای مرکزی و توسط دبیرکل انتخاب، و جهت تأیید به شورای مرکزی حزب معرفی میگردند.
۶. ھماھنگى کمیتهھاى اجرایى گوناگون حزبى به عھدهی دبیرکل و معاونان وی میباشد.
۷. دفتر هماهنگی هر سه ماه یکبار گزارش فعالیتهای خود را به شورای مرکزی ارائه میدهد.
۸. دفتر هماهنگی میتواند شوراى مرکزى را به تشکیل نشست فوقالعاده فرا خواند.
مادهی ۱۶: در آمد حزب
منابع درآمد حزب که بر اساس آیین نامهھاى داخلی مصوب کنگرهی حزب میباشند به قرار زیر هستند:
١. حق عضویت اعضاء.
٢. عایدات بنیادها و مٶسسات حزبی.
٣. کمک مالی اعضا، هواداران و حمایت کنندگان حزب.
۴. عایدات حاصل از سرمایه گذاری روی پروژههای مختلف اقتصادی (در صورت امکان).
ضمیمهی فدرالیسم:
اصول پایهای پیشنهادی حزب مردم بلوچستان ناظر بر ساختار دولت فدرال مرکزی و حکومتهای فدرال منطقهای
حزب مردم بلوچستان رسیدن به “حاکمیت ملی” ملتهای خارج از حاکمیت سیاسی در ایران را در همزیستی مسالمت آمیز و مبارزهی مشترک و متحد آنان بشمول ملت فارس که حق حاکمیت برابر ملتهای ساکن در ایران را در یک جمهوری فدرال، دموکراتیک و سکولار میپذیرند، میبیند.
۱. حاکمیت مردم:
حاکمیت سیاسی از آن مردم است که با مکانیسم “انتخابات آزاد” نمایندگان سیاسی در پارلمانهای منطقهای و مجالس مرکزی فدرال اعمال میگردد.
۲. دموکراسی:
دموکراسی پارلمانی در سطوح مختلف تصمیم گیری در دولت فدرال مرکزی و حکومتهای فدرال منطقهای اعمال میگردد. تصمیمات باید در نزدیکترین ارگان با مشارکت مردمی که از آنها متأثر میشوند گرفته شوند. چنین تصمیماتی لازم است حق تعیین سرنوشت مردم، آزادی و حقوق فردی تمام شهروندان ساکن کشور را تأمین کند.
۳. سکولاریزم:
ضمن تأمین و تضمین آزادى ادیان و مذاهب، اِعمال اصل جدایی دستگاه دین از دولت به منظور رعایت و تضمین حقوق برابر ھمه شھروندان فارغ از تفاوت در باورھاى دینى و عقیدتى شان، اعمال میگردد.
۴. تقسیم قدرت سیاسی:
قانون اساسی فدرال مرکزی و قانون اساسی هر یک از واحدهای فدرال منطقهای با قوانین و تبصرههای مشخص جهت تقسیم قدرت و حاکمیت سیاسی به شکل افقی با تفکیک قوای مقننه، قضاییه و اجراییه، و تقسیم عمودی قدرت بین دولت فدرال مرکزی و حکومتهای منطقهای تدوین شود.
دولت فدرال مرکزی داراى صلاحیت در امورى است که همهی حکومتهای ملی منطقهای متفقاً در اختیار آن قرار میدهند. امور دفاعی، امور خارجه، اقتصاد کلان، سیاست پولی، سیاستهای اقتصادی بینالمللی، سیاستهای اقتصادی بین حکومتهای ملی در کشور، ارتباطات و راه و ترابری در صلاحیت دولت فدرال مرکزى قرار داده خواهند شد. سایر صلاحیتها در اختیار واحدهای ملی میباشند.
۵. مشارکت:
مشارکت واحدھاى ملی در بالاترین نهادهای فدرال مرکزی شامل قوهی مقننه، قوهی قضاییه و قوهی مجریه با حقوق برابر و صرفنظر از میزان جمعیت یا وسعت جغرافیایی آن مناطق صورت میپذیرد.
۶. خودکفایی و استقلال مالی:
لازمهی تأمین هزینههای دولتی، اقدامات رفاهی و توسعهی اقتصادی، استقلال مالی و خودکفایی مالی است. لازم است میزان دریافت مالیات بر درآمد بین دولت مرکزی و حکومتهای فدرال منطقهای به شیوهای تنظیم شود که این هدف برآورده گردد. مازاد درآمد دولت فدرال مرکزی با هدف کم نمودن فاصلهی رشد اقتصادی مناطق کمتر توسعه یافته با مناطق توسعه یافته هزینه میشود.
جمهوری فدرال ایران:
قانون اساسی جمهوری فدرال ایران بر اساس عدم تمرکز و تقسیم قدرت سیاسى به صورت برابر بین واحدهای ملی- منطقهای استوار است. قانون اساسی جمهوری فدرال جھت تأمین و تضمین حقوق ملی ملتهای ایران بر مبنای منشور حقوق بشر و الحاقیههای سازمان ملل متحد و میثاقهای بینالمللی تدوین و تنظیم خواهد شد. دولت فدرال مرکزی داراى صلاحیت در امورى است که همهی حکومتهای ملی منطقهای متفقاً در اختیار آن قرار میدهند. امور دفاعی، امور خارجه، اقتصاد کلان، سیاست پولی، سیاستهای اقتصادی بینالمللی، امور میان حکومتی، ارتباطات و راه و ترابری در صلاحیت دولت فدرال مرکزى قرار داده خواهند شد. سایر صلاحیتها در اختیار واحدهای ملی میباشند.
لذا:
١. جمهوری فدرال متشکل از حکومتھاى ملی خواهد بود. ملتهای ساکن ایران بدون هیچگونه تفاوت و تبعیضی از حقوق برابر در تشکیل و ادارهی جمهوری فدرال ایران برخوردار خواهند بود.
٢. نھادھاى اعمال حاکمیت ملتھا در سطح حکومت فدرال، مجلس نمایندگان و مجلس سنا خواھند بود.
٣. نمایندگان مجلس بر اساس رأی مردم انتخاب میشوند. تعداد اعضای مجلس نمایندگان بر اساس میزان جمعیت ھر واحد ملى متفاوت است.
۴. مجلس سنا حافظ تأمین حقوق برابر واحدھاى ملى است. نمایندگان مجلس سنا توسط واحدھاى ملى انتخاب میشوند. تعداد نمایندگان این مجلس بدون در نظر گرفتن میزان جمعیت یا وسعت جغرافیایى واحدھاى ملى برابر خواھند بود.
۵. مجلس سنا بالاترین ارگان قانون گذارى و نظارت کننده بر دولت فدرال است.
۶. وزارتخانهھاى دولت فدرال تحت نظارت و ھدایت کمیسیونھاى ویژهی مجالس فدرال انجام وظیفه خواھند نمود.
٧. تصمیماتی که مستقیماً با منافع مردم واحدھاى ملى ارتباط پیدا میکنند باید با مشورت حکومتهای ملی آن واحدھا اتخاذ گردند.
٨. دولت فدرال از صلح جهانی و همزیستی مسالمت آمیز پشتیبانی مینماید.
٩. دیوانعالی فدرال، مسئول رسیدگی بیطرفانه و حل مسائل حقوقی میان دولت فدرال و واحدھاى ملی و نیز بین واحدھاى ملى است. اعضاى دیوانعالى فدرال از متخصصین حقوقى با تعداد یکسان و حقوق برابر از میان واحدھاى ملى انتخاب میشوند.
۱۰. بخشی از درآمد حکومتھاى ملی به خزانهی دولت فدرال تعلق خواهد گرفت.
۱۱. اقدام در جهت رشد و حمایت از سرمایهھاى ملی مناطق از وظایف حکومتهای ملى و دولت فدرال است.