تبعيض نژاد، دين و زبان در ايران = 100%
حكومت ولايت تقيه خامنه اى با بيان وحدت و يكپارچگى تمام ملتهاى در اقليت ايران كه ملت بلوچ هم شاخه اى از آن ميباشد تمام دنيا را فريب داده و سياست خارجى خود را محكم كرده و در داخل تيشه به ريشه اين ملت ميزند و با اعدامهاى مكرر و سركوب كردن جوانان ، رهبران مذهبى و فعالان حقوق بشر هر روز چهره ننگين خود را ننگين تر ميكند.
استفاده ابزاري حكومت ظالم ايران از مسأله مليتهايى مانند بلو چ و كرد و عرب و ترك و تركمن
آنچه در جهان خارج نمود عيني داشته و بهعنوان يك واقعيت و حقيقت وجود داشته باشد، قابل انكار نيست مگر اينكه كسي از زمره و گروه لاأدريه بوده و اعتراف به مسايل حقيقي و عيني ننمايد، اما اگر كسي از ذهن صاف خالص و انديشهي درست برخوردار باشد، ديدهي خود را از ديدن حقايق نميپوشاند. قوميتها، ملتها، نژادها، زبانها، فرهنگها و اديان از اين واقعيتها هستند كه چه وجود آنها را بپذيريم يا نپذيريم قضاوت و حكم ما دربارهي آنها تأثيري ندارد. دراينباره سه ديدگاه وجود دارد:
1) عدهاي كه بهشدت طرفدار ابراز هويت قوميتها و ابراز وجود و برجستهكردن نقاط تمايز و تفاوت و بهرسميتشناختن آنها هستند كه اينها نيز به دودسته تقسيم ميشوند: دستهاي وجود هويتها را در كنار هم و در تداوم حيات اجتماعي بهعنوان يك ضرورت لازم ميدانند؛ اين طيف با توجه به تنوع موجودات در هستي و زيباييهاي خلقت و رفع نيازهاي يكديگر چنين حكمي را به همهي سطوح و مراتب هستي و انساني را چون چشم و خط و خال و ابرو ميدانند و يكسانسازي و يكرنگي و يگانگي را نشانهي توقف و ركود و جمود ميدانند كه ظرافت طبع و تلاش براي تحول و تغيير را بياثر ميسازد و اين بحث چه در عالم جانداران از نظر ظاهر و تكامل بقا يا در عالم انساني با شغلهاي گوناگون و نيازمنديهاي مختلف با حرفهها و فنون متنوع، زنجيرهاي از پيوستگي و وابستگيها را ايجاد ميكند.
چنين ديدگاهي كه هويت ديگران را بهرسميت ميشناسد، بهسبب بلندنظري و رعايت حق ديگران از جايگاه والايي برخوردار است. يك نگرش دموكراتيك به مسايل جامعه در ابعاد مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ميتواند با فراهمكردن زمينهي مشاركت و تأمين حقوق ديگران و اعتدال از ايجاد بحران جلوگيري كند و بدبيني و احساس نفرت و كينه در دلها را برطرف نمايد و از دوگانگي يا ايجاد طبقهي برتر مانع شود؛ يعني چنين ديدگاهي جلوي تشديد تضادها و تعارضها را ميگيرد و پايههاي امنيت و آرامش را استوار ميكند و بهنوعي جوامع را در برابر خطرات احتمالي حفظ ميكند.
در تاريخ گذشتهي ايران، چه قبل از اسلام و چه پس از اسلام، ما شاهد همزيستي همهي ايرانيان هستيم كه با پشتوانهي خردگرايي در روحيهي تساهل و مداراي ايراني، ضمن حفظ يكپارچگي، تنوع موجود را حفظ كرده بودند و حتي با پشتوانهي تمدني و تاريخي خود كمك ارزندهاي به فرهنگ و تمدن اسلامي كردند و بهترين آثار را خلق كردند و كسي هم تحت نام ملّيت و قوميّت از مقامات و تحصيلات محروم نميشد و رمز ماندگاري ايران هم همين رفتار درست هموطنان نسبت به همديگر بوده است.
اما دستهي دوم، تنها خود را قبول دارند و براي ديگران هويت و موجوديتي قايل نيستند و نوعي نژادپرستي و آپارتايد را اعمال ميكنند مانند دستگاه حكومتى ظالم خامنه اى و رئيس جمهور متعصب و خشك ايران اين ديدگاه كه به تمركزگرايي و برجستهكردن ويژگيهاي خود و ناديده گرفتن غيرخود شناخته شده است، استفاده از همهي مواهب را براي خوديها مجاز و روا ميشمارد و ديگران را صاحب حق نميداند كه پيامد آن جز تشديد بحران، بدبيني، نفرت، دشمني و اِعمال خشونت نيست. تجربهي دولتها و حكومتها هم نشان داده است كه چنين روشي پاسخگو نيست. براي نمونه ميتوان روسيه را در نظر گرفت؛ روسيهي تزاري در اوايل قرن نوزدهم بسياري از سرزمينهاي ديگر را تصرف كرد و ميخواست يك هويت واحد روسي را بر ملتهاي ديگر كه هيچ سنخيتي با آن نداشتند، تحميل نمايد و رژيم كمونيستي هم با ادامهي چنين روشي و با قتلعامها و تبعيدها بهويژه با قتلعام يكميليون نفر كُرد در زمان استالين تلاش در ادامهي چنين روشي داشت اما پس از فروپاشي، هر ملتي با تشكيل حكومتي مستقل در صدد بازيابي هويت خود برآمد و حتي در زمان رضاخان مسألهي متحدالشكل كردن مردم با الگوبرداري از آتاترك نتواسنت در يكسانسازي و تحميل هويتي خاص موفق باشد، سياست رژيم تركيه پس از هفتادسال پاكسازي هويت ملي و فرهنگي كردهاي سوريه و عراق با شكست مواجه شد، پس نميتوان با استفاده از اِعمال فشار يا ناديدهگرفتن واقعيتهاي تاريخي و فرهنگي، هويتي را بر ديگر هويتها حاكم كرد، بايد به حكومت پيشه گان ولايت تقيه و دست اندركارانش يادآور شويم كه بايد از گذشته شوم محمد رضاشاه عبرت گرفته و با حقوق و سرنوشت ملتها و قومهاى در اقليتى مانند ملت قهرمان بلوچ و كرد بازى نكنند كه با قهر الهى و خشم اين دو ملت روبرو خواهند شد و بدانند كه به گفته مولوى شهيد عبدالملك ملازاده (رح) خون در بدن جسم را ميپروراند ولى اگر ريخته شود ملتى را بيدار ميكند و به اوج يكبارچگى ميكشاند و شاهد جرقه هايش هم در گوشه و كنار بلوچستان هستيم و خواهيم بود. انشاء الله و به اذن الله.
2) دستهي دوم از اصل، مخالف مطرحكردن چنين مسألهاي هستند و معتقد به وجود هويت يا وجود تنوع فرهنگي و قومي نيستند؛ اين افراد تحت شعار و ايدئولوژي خاصي معتقد به متراكمشدن همه تحتعنوان نام واحدي هستند و طرح هويتها و قوميتها را خيانت به وحدت و يكپارچگي مىدانند، مانند شعار كمونيستها كه تنها طرح و تحقق شعارها و برنامههايشان را مهم ميدانستند و بههر صورت گروههايي در ميان طرفداران ايدئولوژيهاي مختلف هستند كه اين مسأله را از اصل پاك كرده و آنرا حلشده دانستهاند؛ كه برخورد با اين گروه مشخص است باز هم اشاره به همين حكومت ظالم ايران ميباشد كه با بيان وحدت ملى تمام جهان را فريب داده و با قرار گرفتن روباه در لباس ميش عمل ميكند و مار پرورده شده در آستين ميباشد كه با بيان كردن اين وحدت اذهان تمام ملت را خراب كرده و خودش هم ميداند كه هيچگونه وحدت و يكبارچگى بين ملت بلوچ و حكومت ايران نبوده و نخواهد بود زيرا كه آنها هيج وقت راضى به رسميت شناختن ملت بلوچ و كرد نميشوند و اگر هم شدند راضى به دادن تمام حقوق آنها نميشوند و اگر هم شدند باز هم يكبارچه بودن ميش و گرگ معنى بيدا نميكند زيرا ايدوئولوژى آنها بر پايه تقيه و دروغ ميباشد و ما طرفدار ايدوئولوژى و پيرو سنت و اسلام واقعى هستيم و تنها سنى بودن اين دو ملت مجزاى اين يكبارچگى خواهد بود بس باز هم تضاد.
3) ديدگاه دستهي سوم كه عنوان مقالهي ما نيز بود و شايد خطرناكتر از ديدهگاه دوم باشد، استفادههاي ابزاري از قوميتها براي رسيدن به هدفي است كه در زمانهاي مختلف متفاوت بوده است “چون نيك بنگري همه تزوير ميكنند” و جز استفادهي ابزاري چيزي نيست اينكه حكومت ولايت تقيه خامنه اى با بيان وحدت و يكپارچگى تمام ملتهاى در اقليت ايران كه ملت بلوچ هم شاخه اى از آن ميباشد تمام دنيا را فريب داده و سياست خارجى خود را محكم كرده و در داخل تيشه به ريشه اين ملت ميزند و با اعدامهاى مكرر و سركوب كردن جوانان ، رهبران مذهبى و فعالان حقوق بشر هر روز چهره ننگين خود را ننگين تر ميكند.
در دورهي محمدرضا پهلوي، برخي تبعيضات فرهنگي و بيتوجهي به مطالبات فرهنگي آنها و همچنين عدم استفاده از آنان در مسؤوليتهاي كليدي نيز وجود داشت؛ ضمن آنكه بسياري از زمينهاي بلوچها را غصبكردند و لذا همواره درگيري و تنش و جدال بين آنها و حاكميت وجود داشته است. در ايندوره هم بهنحوي و بيشتر همان روند در حال ادامه است، امروز يك بلوچ جهت ساختن كشورخودش، توسط نيرويي كه در مركز وجود دارد، مورد قبول قرار نميگيرد. اين تضاد از يكسو بهلحاظ تاريخ، فرهنگ و زبان و از سوي ديگر بهدليل مذهب وجود دارد. امروز تبعيض همهجاى ايران هست، براي زنان هم هست. اما روي اقوام با مذاهب ديگر، تبعيض مضاعف وجود دارد. فارس حتي اگر بگويد اصولگرا هم نيست، ميتواند به دولت راه پيدا كند اما يك بلوچ اهل سنت حتي اگر اصولگرا هم باشد، بايد در همان حد بماند؛ يعني قدرت قاهرهاي وجود دارد كه اين بلوچ سني مذهب را ذاتاً قبول ندارد؛ مشكل اصلي اينجاست!
برخي مسايل وجود دارد كه ما حتي در بيان آن هم مشكل داريم. الان تعداد زيادي مهاجر سيستاني و تهرانى از اقصا نقاط ايران به منطقه آزاد چابهار آوردهاند، وقتي هم اعتراض ميكنيم، با برچسبهايي چون قومپرست و ناسيوناليست ضد انقلاب و مفسد فى الرض مواجه ميشويم و خودمان را بايد براى اعدام شدن آماده كنيم.
بايد ديد چه كسي در اين قضيه مقصر است؟ نظامي كه بر اساس شعارهاي آزادي، استقلال، جمهوري اسلامي و عدالت و بر اساس دين در ايران بنا نهاده شده چرا بايد بعد از 38 سال هنوز برخي از اصول قانون اساسي آن پياده نشده باشد؟ آيا قانونگذاران تجربهي كافي نداشتهاند؟ در بسياري از اصول همين قانون اساسي موادي هست كه اگر آنها را اجرا كنند، بسياري از مشكلات ما حل خواهد شد. در اصل دوم، نفي هرگونه ستمگري و ستمكشي و سلطهگري و سلطهپذيري آمده است. فقط عدل و استقلال سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي است كه مصالح ملي را تأمين ميكند. در اصل سوم، نفي هرگونه استبداد و خودكامگي و انحصارطلبي و نيز تأييد بر مشاركت عامهي مردم در تعيين سرنوشت اقتصادي سياسي، اجتماعي و فرهنگي، رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات برابر براي همه در تمام زمينههاي مادي و معنوي آمده است.
آيا اگر من بهعنوان يك بلوچ پيگير اجراي اصول قانون اساسي شوم، بايد بهعنوان ضد انقلاب و ضد نظام متهم شوم؟ من از كساني كه از منظر پان ايرانيسم به مسايل نگاه ميكنند، اين سؤال را دارم كه اگر اختلافي نيست، چرا بعد از 38 سال هنوز يك بلوچ استاندار يا رييس دانشگاه نشده؟ چرا معاون وزير نشده؟ و همينطور چرا به اقوام ديگر بياعتنايي ميشود؟ متأسفانه در نظام ما كه يك نظام مذهبي است به اقوامي كه مذهب آنها غير از مذهب حاكم است، تبعيض مضاعف روا شدهاست و اين موجب شده كه فاصلهها زياد شود.
بزرگترين مشكل ما اين است كه در نواحي مرزي سكونت داريم كه اين مشكل بهدورهي صفويه برميگردد. تا قبل از صفويهبيشتر ايرانيان اهل سنت بودند و آنحكومت توانست مذهب نواحي مركزي را تغيير دهد، اما نتوانست مذهب نواحي مرزي را عوض كند. حكومتهاي مركزي براي فرونشاندن يا جلوگيري از اين واهمه، روشهاي مختلفي را در پيش ميگيرند تا جاييكه ديگر نه بلوچى ،نه تركمني بماند، نه كردي و نه آذري و همه يكسان شوند تا بدينطريق به مسألهي قوميت فيصله دهند. اما بايد تجربيات تاريخي را هم مدنظر قرار داد كه اگر اين موضع كه از دورهي رضاشاه شروع شد ميتوانست موفق باشد، تا بهحال به نتيجهاي رسيده بود. تجربه ثابت ميكند نهتنها بههيچ نتيجهاي نرسيده بلكهتعصب اقوام و حساسيتهاو درونگرايي آنها را بيشتر كرده است؛ بهطور مثال ما بلوچها تا جايى كه بتوانيم براي اينكه از بين نرويم به غير بلوچ ، دختر نميدهيم.
بايد از تجربهي ديگر كشورها سخن بگوييم كه چه جاهايي موفق بودند و كجا به شكست انجاميده. در واقع مسأله به سياستگذاري دولت برميگردد بهطور مثال در سوييس پس از 150 سال جنگ، يك مدل فدرالي تشكيل شد. ما بهطور مثال حتي در اصل 15 قانون اساسي مشكل داريم و انگار اگر كسي بخواهد زبان خودش را بياموزد، شعار تجزيهطلبي سرداده است؛ اما در سوييس حتي اگر پنج نفر به زباني مشترك صحبت كنند، دولت مجبور است براي آنها معلم بياورد تا آن زبان را تدريسكند. در افغانستان پس از تحولات اخير از تمام اقوام در كابينه و جاهاي ديگر استفاده شد، يا در عراق يك فرد كرد رييسجمهور شد. اين نوع نگاه، علاقه و عشق به سرزمين را ايجاد ميكند.
همينطور راديو و تلويزيون، برنامههايى به زبان محلى بيان ميشودولى در ايران همه اينها جرم محسوب ميشود و ما حتى متأسفانه در تهران از داشتن يك مسجد براي اهل سنت محروميم درحاليكه 130 كليسا در شهر تهران وجود دارد پس نتيجتا آقاى ريئس جمهور با چه روي پر رويى در كنفرانسهايى مانند كنفرانس سوئيس دم از استقلال نژادى و ضد نژاد پرستى ميزند واقعا جاى بسى تاسف ميباشد.
بعد از گذشت 38 سال هنوز هيچ عكس العملى از حكومت راسيست ايران در مورد مسجد اهل تسنن در تهران صورت نگرفته است كه جاى بسى تأسف ميباشد.
لطفا كلييك كنيد : سخنرانی مولوی نظرمحمد در مجلس در پاسخ به توهینات یک نماینده به صحابه و در مورد مسجد در تهران
http://www.videofarda.com/video/play.php?vid=2857
لطفا كلييك كنيد : سخنرانى مولوى عبدالعزيز (رح) در مورد مسجد و مصیبت ها و ظلمهای وارد بر مسلمانان – رد ماده 13 قانون اساسی و دفاع از حقوق اهل سنت در مجلس خبرگان
http://www.islamtape.com/sounds.php?shareet=341