جنگ بالهای عریض و طویلش را بر آسمان ایران گشوده است / نگارنده: هلمت معروفی
طی هشت ماه گذشته، مبارزات مسلحانه در داخل مرزهای ایران و به ویژه در کوردستان، بلوچستان و الاحواز، هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی، افزایش چشمگیری داشته است که این امر مخصوصا در شرایطی که قسمت اعظم نیروهای رژیم در خارج از مرزهای ایران در حال جنگ در سوریه و عراق و دیگر کشورها هستند، میزان جبران ناپذیری خسارات بر رژیم را افزایش داده است و این بعلاوه اقدامات گروههای سازماندهی شده مخفی داخلی است.
هرچند پیش بینی پدیده های انسانی و یا پدیده هایی که عامل انسانی در آن دخیل است دشوار و گاها ناممکن می باشد، اما از طریق تطبیق شواهد، بررسی تغییرات و سرعت تغییرات، بعد و نزدیکی متغییرها و بازیگران سیاسی جهان و منطقه و نوع کنش و واکنش ها می توان گاها، گیش بینی هایی انجام نمود. در مورد آتیه ایران نیز، با نگاهی عمیق به قسمتهای مختلف این پازل می توان نوعی پیش بینی توام با قطعیت و یا یقین را انجام داد وآن اینکه “جنگ بالهایش را بر روی آسمان ایران دوخته است”. در ادامه به بررسی این پازل پیچیده که نگارنده و برخی از محقیقی و مفسرین مسائل سیاسی را بر این عقیه راسخ می داد که طی دو تا سال آتی در ایران جنگ بوقوع خواهد پیوست، می پردازیم: سرعت تغییرات: با تعویض ریاست جمهوری از اوباما با ترامپ، تغییرات در سیاستهای امریکا در رابطه با ایران سرعت فوق العاده و گاها غیرقابل باوری به خود گرفته است. تغییراتی که شاید از سرعت آنها کاسته شود اما گمان آن که از کمیتشان کاسته شود بعید به نظر می رسد. جنگ لفظی بین سران ایران و امریکا: نوع جنگ لفظی بین سران ایران و امریکا طی سه هفته اخیر شاید از بی نظیرترین درگیریهای لفظی بین سران این دو کشور طی 38 سال گذشته بوده باشدو تهدیدهای امریکا و پاسخ خامنه ای و پاسخ خامنه ای و جوابیه مایک فلین و تهدیدهای روحانی و جوابیه ترامپ نمونه هایی از این نوع است که طی آن، خامنه ای و روحانی، ترامپ را “اون آقا” و “یه آقای تازه کار” می خوانند و فلین نیز “آیت الله های ایران” را بکار میگرد و ترامپ خطاب به روحانی می گوید “او بهتر است مواظب باشد”. تغییرات در روبط امریکا با کشورهای منطقه: تمسهای تلفنی ترامپ با روسای کشورهای عربی و ترکیه و اسرائیل، نمونه هایی از تغییرات در کمیت و کیفیت تلاشهای امریکا در دوره جدید برای برقرای با همسایگان ایران و کشورهای خلیج و منطقه است، تماسهایی که تنها به قصد محاصره ایران و برچیدن همپیمانان احتمالی ایران، انجام می شود و کشور ترکیه را در برابر توقیف ویزای 7 کشور اسلامی به سکوت وامیدارد. امید کشورهای عربی به حذف جمهوری اسلامی را نیز حتی در سکوت آنها می توان دریافت. اسرائیل نیز که دور تازه ای از ارتباط با کشورهای دیگر و فعالیت جهت افزایش تحریمها بر علیه ایران را شورع نموده است. محاصره نظامی ایران از سوی امریکا: امریکا در همان آغازین دوره ترامپ شروع به گسترش حضور نظامی خود در کشورهایی نمود که امکان تهدید روسیه بر آنها وجود دارد. از دیگر سو اینک امریکا در آذربایجان، ترکیه، کوردستان عراق و کوردستان سوریه، پایگاههای نظامی آشکار و پنهان دارد. یک ناو هواپیمابر بنام “بوش” نیز به آبهای خلیج روانه شده است و از سویی دیگر یک ناوشکن به یمن که هدف آن تهدید حوثی های وابسته به رژیم ایران است. اینک امریکا بیشترین وسعت میدان جهت حمله نظامی به ایران را داراست و این جدای از در دست داشتن کامل آبهای کشورهای عربی حاشیه خلیج و حتی نیروهای نظامی و هواپیماهای جنگی آنهاست. شروع مبارزات مسلحانه در داخل: طی هشت ماه گذشته، مبارزات مسلحانه در داخل مرزهای ایران و به ویژه در کوردستان، بلوچستان و الاحواز، هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی، افزایش چشمگیری داشته است که این امر مخصوصا در شرایطی که قسمت اعظم نیروهای رژیم در خارج از مرزهای ایران در حال جنگ در سوریه و عراق و دیگر کشورها هستند، میزان جبران ناپذیری خسارات بر رژیم را افزایش داده است و این بعلاوه اقدامات گروههای سازماندهی شده مخفی داخلی است. در این میان به نظر می رسد جمهوری اسلامی همانند گذشته پس از یک دوره کوتاه طغیان گری، دوره میان مدت دو ساله ای از طغیان عمیق را در پیش بگیرد که در نهایت این دوره میان مدت طغیان عمیق، منجر به حمله به جمهوری اسلامی خواهد گردید که دیگر متغییرهایی همچون لابیگری، اگوزیسیون مردار فارس در خارج که بعلت ترس از تجزیه به هر اقدامی دست می زنند و نیز گروههای تروریستی وابسته ایران، نخواهند توانست جلودار جنگی شوند که بیشتر ملل داخل ایران جهت آن و رهایی از وضعیت موجود و احقاق حقوق ملی و فردیشان چشم امید بدان دوخته اند. اما آنچه لازم و بایسته است و بنظر می رسد ترامپ فعالانه درصدد انجام آن است، حذف ایادی جمهوری اسلامی از جمله حزب الله، حوثی ها و القاعده و داعش می باشد که شواهد بیانگر حمله دولت ترامپ به آنها و تلاش برای حذف یا واداشتنشان به سکوتی مطلق است که در اینصورت حمله به جمهوری اسلامی آسانتر خواهد گردید. نقش روسیه را تا اوائل شروع جنگ می توان مهم ارزیابی نمود، اما تاریخ گواه آنست که در انتها، روسیه همپیمانش را قربانی یک منفعت سیاسی خود خواهد نمود و از آن به عنوان برگ برنده سود خواهد جست و خود به بخشی از طرف متخاصم بدل خواهد شد. نکته پایانیف شرایط بعد از جنگ است که به ویژه برای ملت کورد و ملل تحت ستم، بستگی به تعقل و تفکر سیاسی افراد و احزاب آنها داشته و آتیه آنرا مشخص خواهد نمود.