خاطراتی از مرحوم احمد حسن رئیسی یکی از سوگواران دوست از دست رفته
احمد حسن حتّی بعد از آزادی از زندان به آرمان مردم بلوچستان برای کسبد مساوا ت حقوقی و ملّی پایبند ماند و هرگز به مردم پشت نکرد. هرچند که او بارها می توانست بلوچستان و کشور را ترک کند او در کنار مردم بلوچ ماند و با آنها زندگی نمود.
سالهای پیش از انقلاب ضدّ استبداد و ضدّ سلطنت تعداد دانشجویان بلوچ که در حال تحصیل در دانشگاه های ایران بودند از چند ده نفر بیشترنبود. از جمله این دانشجویان یکی احمد حسن رئیسی بود که در دانشگاه اصفهان مشغول تحصیل بود. مرحوم رئیسی یکی از دانشجویان فعّال جنبش ضدّ استبدادـضدّ سلطنتی در دانشگاه اصفهان بود. او با خلق و خوی شیرین ، مهربان و متانت خود فرد مورد اعتماد دانشجویان بلوچ شده بود.
من با احمد حسن بعد از بازگشت او به پهره (ایرانشهر) و ادامه فعالیتهای ضدّ استبدادی ایشان بعد از انقلاب 1357 آشنا شدم. او در این زمان بعنوان یکی از چهره های معتبر و مورد اعتماد مردم منطقه و محافل روشنفکر مطرح بود. هر چند جریانات مختلف سیاسی اعّم از مذهبی و غیر مذهبی او را دعوت به پیوستن به سازمانهای خویش می کردند، او هرگز عضو هیچ سازمان سیاسی نشد.
زنده یاد احمد حسن خود را متعلق به همه اقشار مردم بلوچ می دانست و دفاع از حقوق دموکراتیک و آ زادی را مهّمتر از عضویت در سازمانهای سیاسی میدانست. دو خاطره از مرحوم این اعتقاد او به مردم سالاری و حقوق تمام اقشار مردم را به وضوح نشان میدهد:
هنگام انتخابات دوره اول مجلس شورای ملّی جریانی از فدائیان خلق میخواست که احمد حسن بعنوان کاندید آن جریان نامزد شود. مرحوم احمد حسن نتنها این پیشنهاد را نپذیرفت بلکه در جلسه ای که اینجانب نیز حضور داشتم با اعضای با نفوذ این جریان شدیدا مخالفت نمود و خود را نامزد مردم پهره نامید. متأسفانه بعداً جریان فدائیان خلق این خواسته احمد حسن را زیر پا گذاشت و برای سوء استفاده از محبوبیت او در منطقه او را به ناحقّ کاندید سازمان خویش اعلام نمود.
یکی از دوستان یک واقعه دیگر را چنین حکایت می کند: در هنگام تبلیغات انتخاباتی نیروهای مخالف که یا به دلیل عدم شناخت از نظریات سیاسی احمد حسن یا به دلیل عدم شناخت از ماهیت و مقاصد تفرقه اندازدشمنان مردم بلوچ همواره برعلیه او تبلیغ میکردند.
دریکی از روستاهای شهرستان پهره گروه مخالف احمد حسن مشغول تبلیغ علیه احمد حسن بوده که احمد حسن به همراهی پدر بزرگش که یکی از روحانیان معتبر منطقه لاشار است از سر میرسند. گروه مخالف در سخنرانی خویش احمد حسن را متهّم به کمونیست بودن میکند. پدر بزرگ احمد حسن به مردم حاضر درجلسه می گوید که اگر من کمونیست هستم آنوقت نوه من هم کمونیست میتواند باشد. این حرف پدر بزرگ احمد حسن گروه مخالف را مجبور به ترک جلسه می نماید و در نهایت احمد حسن تعاد زیادی رأی از این منطقه بدست آورد.
هرچند که احمد حسن با تقّلب در انتخابات از نمایندگی مردم پهره محروم شد ولی نماینده آن دوره که نهایتاً وارد مجلس شد نیز بعد از مدتی مورد بی احترامی شدید حکومت قرار گرفت و با تهمتهای ناروا و بی پایه و اساس به زندان افتاد و از نمایندگی اخراج شد.
احمد حسن چندین بار به زندان افتاد وهر بار با بهانه های مختلف و آخرین بار به مدت 8 سال در زندان اسیر شد بدون داشتن جرم مشخّصی. در زندان او هرگز زیر شکنجه های وحشیانه کمر خم نکرد و هرگز از راه خود که آزادی و حقوق پایمال شده مردم بلوچستان بود نا اُمید نشد.
احمد حسن حتّی بعد از آزادی از زندان به آرمان مردم بلوچستان برای کسبد مساوا ت حقوقی و ملّی پایبند ماند و هرگز به مردم پشت نکرد. هرچند که او بارها می توانست بلوچستان و کشور را ترک کند او در کنار مردم بلوچ ماند و با آنها زندگی نمود.
مردم بلوچستان یکی از دوستان حقیقی خویش را از دست داده ولی راه او ادامه خواهد داشت. امروز رهروان راه احمد حسن در تمام شهرها، روستاها و مدارس و دانشگاه های بلوچستان موجودند و همانند مرحوم ایمان به پیروزی دارند.
اینجانب بمانند یکی از کسانی که احمد حسن را از نزدیک می شناختم و به اواحترام فراوانی قائل هستم مرگ زودرس او را به خانواده و نزدیکان او تسلیت دارم و برای روح او دعای مغفرت می نمایم.
یکی از سوگواران دوست از دست رفته