زور آزمایی اردوغان و پوتین و قدرت گرفتن کوردها: احسان نیک پی ایلامی
منافع و برنامه های روسیه و ترکیه در قبال بحران سوریه کاملاً با یکدیگر در تضاد بوده و برد هرکدام به معنای باخت طرف مقابل خواهد بود.
کوردانه: احسان نیک پی ایلامی: به هرحال کوردها با اعلام سیاست بی طرفی موضع بسیار زیرکانه و آینده نگرانه ای را در پیش گرفته اند. زیرا بدون درگیری با دولت مرکزی و اتلاف منابع و نیروهایشان و قرار نگرفتن در هیچ کدام از ائتلاف های موجود قادر خواهند بود از منابع و پشتیبانی هر دو ابر قدرت و حتی دولت بشار اسد به منظور تقویت توان رزمی خویش و پیشروی به سوی دریای آزاد بهره برند. این مسأله به معنای تحقق رؤیای دیرینه کوردها خواهد بود.
روسیه که در سالهای گذشته تنها منتظر سقوط هم پیمانانش در عراق و لیبی بود اکنون در قبال تحولات سوریه موضع فعالی در پیش گرفته و برای نخستین بار عملیات گسترده ای را در پشتیبانی از متحدانش ترتیب داده است.
سوریه آخرین پایگاه و منطقه نفوذ روسیه در خاورمیانه و کشورهای عربی محسوب می شود. اگر نظام سیاسی سوریه تغییر یابد غرب بر خاورمیانه که بیش از 3/2 ذخایرنفت جهان را داراست تسلط بیشتری پیدا خواهد کرد و در صورتی که این مسئله تحقق یابد دیگر روسیه قادر نخواهد بود همچون گذشته از سلاح انرژِی (نفت و گاز) استفاده کند و به عنوان ابرقدرت یا قدرت مؤثر در تحولات بین المللی نقش آفرینی نماید.
از این رو آینده سیاسی سوریه برای مسکو جنبه استراتژیک داشته و غیر قابل چشم پوشی است. اما روسیه تنها بازیگر تحولات سوریه نیست و باید نقش و برنامه دیگر کشورهای منطقه همچون ترکیه را نیز مد نظر داشت.
منافع و برنامه های روسیه و ترکیه در قبال بحران سوریه کاملاً با یکدیگر در تضاد بوده و برد هرکدام به معنای باخت طرف مقابل خواهد بود.
در ابتدای بحران سوریه پوتین تلاش نمود که وضعیت هم پیمانانش(دولت سوریه) را به وضعیت سابقش بازگرداند. اما پس از سالها نبرد ناکام دولت با گروههای شورشی به این نتیجه رسیده که نابودی گروههای معارض در کوتاه مدت امکان پذیر نیست. بنابراین استراتژی خود را از نابودی اپوزوسیون سوریه و بازگشت به وضعیت سابق، به حمایت و حفظ دولت مرکزی در پایتخت و مناطق علوی نشین و تقسیم کشور به چندین ناحیه تغییر داده است.
در مقابل ترکیه که در ابتدا خواهان ساقط کردن دولت سوریه بود، پس از سپری شدن بیش از 4 سال نبرد خونین به این نتیجه رسیده که سرنگونی بشار اسد به آسانی امکان پذیر نیست و غرب نیز از واهمه قدرت یابی گروههای تروریستی- جهادی همچون گذشته رغبت چندانی در سرنگونی بشار اسد و همراهی با ترکیه را ندارند.
به هر حال، در نتیجه سیاست و رقابت ابر قدرت ها و حمایت کشورهای منطقه از طرفین درگیر عملاً سوریه به چند پاره تقسیم شده است. حدود 25 تا 30 درصد خاک این کشور تحت کنترل بشار اسد، 20 درصد در کنترل کوردها، حدود 5 درصد در کنترل ارتش آزاد، بیش از 40 درصد در اختیار داعش و مابقی تحت تسلط دیگر گروههای تروریستی تکفیری همچون جبهه النصره، احرار الشام، جبهه اسلامی … قرار دارد.
تمامی گروه های ذکر شده به غیر از کوردها وابسته به ائتلاف یا کشور خاصی می باشند. ولی کوردها با اجرای سیاست بی طرفی هوشمندانه در خدمت هیچ کدام از دو بلوک درگیر قرار نگرفته اند و زیرکانه توانسته اند از رقابت میانشان نهایت بهره را برده و کانتون های کوردستان سوریه را تثبیت نماید. سیاست واقع بینانه کوردها سبب شده است که آمریکا و روسیه هرکدام بری تحقق منافعشان نیاز مبرمی به تقویت پتانسیل و توان جنگی آنها داشته باشند. کوردها با شکست داعش در کوبانی و گراسپی ثابت نمودند که تنها گروهی هستند توانایی شکست و متوقف کردن داعش را دارند. اکنون کوردها غریب 90 درصد مرز مابین ترکیه و سوریه را تحت کنترل خویش درآورده اند. با توجه به اینکه قست اعظم منابع مالی و نظامی گروههای تروریستی از طریق خاک ترکیه تأمین می شود؛ تقویت کوردها به معنای تضعیف استراتژی ترکیه و نابودی گروههای تروریستی هم پیمان حزب اسلام گرای عدالت و توسعه ( AKP) خواهد بود. از این رو به منظور مقابله با گروههای تروریستی به سود هر دو ابر قدرت آمریکا و روسیه خواهد بود که از کوردها حمایت نمایند.
آمریکا از این طریق قادر خواهد بود بر مرزهای ترکیه نظارت بیشتری داشته و خطر تروریست را مرتفع سازد.
از طرف دیگر روسیه نیز با حمایت از کوردها می تواند گروههای نظامی اپوزوسیون دولت سوریه را تضعیف کند و بقای رژیم بشار اسد را تضمین نماید. زیرا کوردها تنها به دنبال تسلط بر مناطق کوردنشین بوده و خطر چندانی برای موجودیت رژیم بشار اسد ندارد. بنابراین به سود بشار اسد روسیه ، ایران و غرب خواهد بود که کوردها بر مرزهای سوریه تسلط یابند و همچنین در مناطق سنی نشین عربی نیز نفوذ نمایند. زیرا این امر به معنای محروم کردن تروریست های مخالف اسد از منابع مالی و تسلیحاتی مورد نیازشان خواهد بود. همچنین این گروهها دیگر قادر نخواهند بود که اعضا و طرفدارانشان را از طریق خاک ترکیه به جبهه های جنگ گسیل دارند و به نیروهای تازه نفس خارجی دسترسی نخواهند داشت. بر این اساس روسیه با بمباران پایگاههای نظامی و تانکرهای نفتی داعش و دیگر گروههای تروریستی و همزمان حمایت از کوردها به دنبال تحقق این امر می باشد.
در این رابطه آمریکا نیز که اولویت هایش از سرنگونی رژیم بشار اسد به نابودی و مقابله با گروههای تروریستی تغییر کرده است منافعش با روسیه همسو بوده و چاره ای جز حمایت از کوردها ندارد.
اما برخلاف این دو کشور ترکیه خواهان ایجاد منطقه حائل در حد فاصل حلب و عفرین می باشد تا از این طریق از اتحاد کانتون های کوردستان سوریه ممانعت به عمل آورد و اپوزسیون عربی – سنی را بر ضد کردها و دولت مرکزی تجهیز نمایند. ولی با ورود نظامی مستقیم روسیه اردوغان خود را از پیش بازنده تحولات سوریه قلمداد نمود و با ساقط کردن هواپیمای روس، تهاجم و اشغال بخشهایی از کوردستان عراق و اقداماتی از این قبیل به دنبال بحران آفرینی بود تا از این طریق نظر و حمایت ناتو را به سود خویش جلب نماید و در حمایت غرب از کوردها وقفه ای ایجاد کند.
اما این حادثه نتیجه عکس داد و ناتو تنها اقدام به حمایت لفظی از این کشور نمود. در عوض روسیه در پاسخ به حمله هوایی اخیر به شدت ترکمن ها را که هم پیمان ترکیه بوده و بر ضد دولت و کوردها از جبهه النصره و داعش حمایت می نمودند را به شدت بمباران کرد. این حملات موجبات آواره شدن ترکمن ها و نفوذ فراوان تر کوردها و ارتش سوریه بر مرزها را فراهم آورد.
همچنین این حوادث احتمالاً سبب خواهد شد تا روسیه از پیشروی کوردها به سوی جرابلس حمایت بیشتری نماید و به نظر می رسد این کشور در پاسخ به سقوط هواپیمای نظامیش علاوه بر تحریم های اقتصادی متعدد نظیر متوقف کردن صادرات گاز از طریق خط لوله ترکیه و تحریم واردات کالاهای ترکی؛ جرابلس را تقدیم کوردها خواهد کرد. آمریکا نیز از این مسأله خشنود خواهد شد زیرا بار مسئولیت تسلط کوردها بر جرابلس و نادیده انگاشتن منافع و حساسیت هم پیمان دیرینه اش (ترکیه) از دوشش ساقط شده و به روسیه انتقال خواهد یافت. کشوری که نه تنها هیچ گونه مسئولیتی در قبال ترکیه ندارد بلکه جرابلس را مناسب ترین مکان پاسخ دهی به عملیات گستاخانه اخیر ترکیه قلمداد می کند!!!
به هرحال کوردها با اعلام سیاست بی طرفی موضع بسیار زیرکانه و آینده نگرانه ای را در پیش گرفته اند. زیرا بدون درگیری با دولت مرکزی و اتلاف منابع و نیروهایشان و قرار نگرفتن در هیچ کدام از ائتلاف های موجود قادر خواهند بود از منابع و پشتیبانی هر دو ابر قدرت و حتی دولت بشار اسد به منظور تقویت توان رزمی خویش و پیشروی به سوی دریای آزاد بهره برند. این مسأله به معنای تحقق رؤیای دیرینه کوردها خواهد بود.