قطعنامهی حزب مردم بلوچستان در مخالفت با پشتیبانی از گروههای بنیادگرای مذهبی و خشونت دینی
حزب مردم بلوچستان با طرفداری از هر نوع خشونت دینی و ایدئولوژیکی، تقسیم شهروندان یک جامعه به خودی و غیر خودی و بهرهبرداری از قدرت سیاسی برای استقرار حاکمیتهای ایدئولوژیک، استبدادی و تمامیتخواهانه مخالف بوده و هر گونه حمایت از اینگونه نیروها را در تضاد با کرامت انسانی و منشور جهانی حقوق بشر میداند.
رهبران مذهبی جامعهی بلوچستان در بیش از نیم قرن اخیر نه تنها نقش پررنگی در دفاع از حقوق برابر مذهبی و شهروندی در منطقهی خود ایفا نمودهاند، بلکه خواستار حقوق برابر مذهبی و اجتماعی برای پیروان دیگر مذاهب و گروههای اجتماعی نیز بودهاند.
در دورهای که مولوی عبدالعزیز ملازاده در بلوچستان نقش پیشوای مذهبی اهل سنت بلوچستان را به عهده داشتهاند، همگان شاهد فضایی از مدارا و دوستی با مردمان دیگر مذاهب و اقلیتهای دینی بودهاند. همسایگی مسجد مولوی عبدالعزیز با گودوارهی سیکها در زاهدان گواهی بر این واقعیت است. در واقع این نوع نگرش برخاسته از فرهنگ دیگرپذیری و تسامح و تساهل مذهبی ملت بلوچ بوده است.
به هر یک از مناطق بلوچ نشین در بلوچستان غربی، شرقی یا شمالی بنگریم متوجه خواهیم شد که اقلیتهای تحت فشار دینی و مذهبی شامل بهاییان، هندوها، سیکها، مسیحیان و ھزارهھا سکنی گزیدن در کنار مردم بلوچ را به عنوان یکی از بهترین گزینهها جهت حفظ جان، مال و اعتقادات خود در نظر داشته و در جوار بلوچها از زندگی ایمنی برخوردار بودهاند.
اما پیام تبریک برخی از رهبران اهل سنت بلوچستان به طالبان افغانستان در ارتباط با قدرت گیری دوبارهی آنها که کارنامهی سیاهشان در نقض حقوق بشر بر کسی پوشیده نیست، تصویر ناخوشایندی از چهرهی مذهبی اهل سنت بلوچستان ترسیم نمود. این رهبران که پیشتر به عنوان چهرههای متعادل در فضای کشور مطرح بودند با این رفتار خود و آن ھم پس از اعلام حمایت از ابراهیم رییسی عضو ‘هیئت مرگ’ در انتخابات ریاست جمهوری این دوره، طیف آزاد اندیش و دموکراتیک بلوچستان، ایران و منطقه را از خود ناامید نمودند.
این اقدام آنها که در راستای سیاستهای افراط گرایانهی جمهوری اسلامی ایران نیز هست، نه تنها گرهی از مصائب مردم بلوچستان و افغانستان نمی گشاید، بلکه باعث می شود جمعیت بزرگی از جوانان فقیر و بیکار بلوچستان راهی افغانستان شده، تحت آموزشهای سیستماتیک افراطی در آنجا قرار گیرند، و در بازگشت به بلوچستان، به ترویج افراط گرایی و خشونت مذهبی مشغول شوند که نتیجهی آن، تبدیل شدن خاک بلوچستان به گورستان فرزندان آن توسط خودشان میباشد.
بر کسی پوشیده نیست که قدرتهای استعمارگر جھانی در راستای تحقق منافع خویش در تثبیت اسلام سیاسی در منطقه مبادرت ورزیدهاند. آنها همواره سیاست معروف ” تفرقه بینداز و حکومت کن” را در این راستا اعمال نموده و از برنامهریزیھای درازمدت برای ایجاد جنگھای مذھبی در میان مردم جوامع گوناگون بھره جُستهاند.
پس از جنگ جھانیِ اول و شکل گیری ابرقدرتھای جھانی و تعارضات سیاسی و اقتصادی میان آنھا، استفادهی ابزاری از دین و مذھب توسط ابرقدرتھای بلوک غرب در مقابل رقبای بلوک شرق به نیازی مبرم برای آنها تبدیل گردید. نتیجهی استفادهی ابزاری ابرقدرتھا از دین اسلام، سرکوب نیروھای ملی- دموکراتیک و پشتیبانی و استقرار حکومتھای دینی و شبه دینی در کشورھای نفت خیز خاورمیانه بود.
ھویت و شناسهی مشترک افراد یک ملت، ھویتی است تاریخی- جغرافیایی که بر پایهی زندگی چالش برانگیز پیشینیان آنھا، در طول ھزاران سال با شرایط اقلیمی محیط زیستشان که ھمانا اشتراک سرزمینی، تاریخی، زبانی، ھنری و فرھنگیشان میباشد، تحت عنوان “ھویت ملی” شکل گرفته است.
حال آن که ھویت دینی، مذھبی و ایدئولوژیکی افراد یک ملت، باورھایی عقیدتی ھستند که میتوانند در میان ھمهی افراد یک ملت مشترک نباشند. به ھمین دلیل ھمبستگی و یگانگی بر مبنای ھویتھای مشترک ملی، فارغ از تفاوتھای دینی، مذھبی و ایدئولوژیکی میتوانند ھمبستگیای ماندگار را برای توسعهی پایدار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ھر ملت و از جمله ملت بلوچ، رقم زنند.
بنا به تجربهھای ملموس نسلھای پیشین و نسل حاضر ملت بلوچ، انتظار نیروھای سیاسی دموکراتیک و روشنفکران ملی و مذھبی بلوچ از رھبران مذھبی این ملت آن است که به اتفاق ھمدیگر، برای ایجاد جامعهای که در آن ھمهی افراد این ملت به عنوان شھروندان متساویالحقوق جامعه قلمداد گردند، کوشا باشند.
در همراهی و هماهنگی با نیروهای دموکراتیک دیگر ملتهای ایران از قبیل فارس، لر، کرد، ترک، عرب، ترکمن و… در راستای ایجاد ساختاری حکومتی بکوشند که در آن حاکمیت مردم تضمین شده باشد و مسئولین دولت آن بر بنیاد شایسته سالاری و کرامت انسانی، فارغ از باورھای مذھبیشان انتخاب گردند. یعنی پایبند رعایت اصل حکومتیِ “جدایی دین از دولت” باشند.
اصلی که بسیاری از جوامع بشری جھان امروز، قرنھاست که با انقلابهای اجتماعی به آن رسیده و عمل کردهاند. در غیر این صورت، جوامعی مانند جمھوری اسلامی ایران خواھیم داشت، که در آن نه تنھا زندگی مردم و ساختار جامعه رو به ویرانی خواھند گذاشت، که حتی باورھای دینی و مذھبی نیز از آن متأثر گشته، رو به واگرایی خواھند نھاد.
حزب مردم بلوچستان
آگوست ۲۰۲۱